Wednesday, July 29, 2009

Neda Agha-Soltan-San Francisco-hejab-arts-women's rights

شب پيش، ساعتی پس از ارسال ای-ميل به خانم پاولا اسلاتر، پاسخی از ايشان دريافت كردم. ايشان توضيح دادند كه هنگامی كه ساختن تنديس را آغاز كردند، تنها فرتوری از ندا كه واقعی بودنش كاملا به ثبوت رسيده بود (!) فرتوری است كه ندا را با حجاب اسلامی نشان ميدهد! هيچ توضيحی هم ندادند كه چگونه آن فرتور بدستشان رسيده، و چه كسانی آنرا "كاملا" تصديق كرده اند. ايشان همچنين توضيح دادند كه تنديس ندا برايشان گران تمام شده و نميتواند دگرگونی ای در آن ايجاد دهند.

پس از دريافت پاسخ، يك بار ديگر به او ای-ميل زدم. نوشتم كه گرچه نميتوانم به آنچه كه در مورد اهميت دگرگونی در تنديس ندا برای او نوشته ام بيافزايم، ولی اگر تنها مانع دگرگونی در شكل تنديس مالی است، شخصا هر طوری كه شده، هر مبلغی را كه بخواهند با ياری هم ميهنان ام تهيه و برای ايشان ارسال خواهيم كرد.

در ای-ميلی كه بامداد امروز دريافت كردم، خانم اسلاتر پاسخ داده اند كه برآن ‌اند كه تنديس ديگری از ندا بسازند و به ايرانيان پيشكش كنند، و توضيح داده اند: "به آگاهی همگان خواهم رساند كه چرا اينبار تنديس ندا را بدون حجاب آزارنده ساخته ام."

چگونه؟ براستی دردآور است. ايشان توضيح ميدهند:

"من به اهدای دومين تنديس برنگ ندا در مراسم بزرگی در واشنگتن كه "اتحادیه روابط عمومی ایرانی-آمریکایی ها" ("PAAIA") (اينجا و اينجا) در ماه اكتبر با ميزبانی رودی بختيار برگذار خواهد كرد متعهدم. رودی به مدت ٩ سال مجری "هِدلاين نيوز" سی ان ان بود و ضديت اش را با رژيم اسلامی از كسی پنهان نكرده است. رودی چند هفته پيش با من تماس گرفت و خواهش كرد كه در اين مراسم ضمن سخنرانی تنديس برنگ را اهداء كنم، و گفت كه ميخواهد گفتگوئی نيز با من برای سی ان ان انجام دهد. هنگامی كه به او گفتم كه تنديس دوم، ندا را بدون حجاب نشان خواهد داد بسيار شاد شد. من افتخار ميكنم كه همراه با كريستيان آمانپور، هيلاری كلينتون، ميشل اوباما و برندهء جايزه نوبل سال ٢٠٠٣، شيرين عبادی، به اين مراسم دعوت شده ام...."

+

Tuesday, July 28, 2009

Neda Agha-Soltan-Paula B. Slater-San Francisco-united4iran-hejab

"اتحاد (اربابان) برای ايران" و تنديس ساز آمريكائی
از آخرين هنرهای جنبش سبزالله را ارائه ميدهند:


"مجسمهء" ندا، با حجاب اسلامی،
در روبروی شهرداری سانفرانسيسكو



+










Dear Ms. Slater,

I’m writing to you regarding your newly made sculptural portrait of Neda in San Francisco.

The very fact that you care, and are moved and inspired by what is happening in Iran is greatly commendable. But dear madam, either you have been misinformed as to who Neda was, or are the victim of disinformation by the supporters of Islamic regime and its US lobbyists, which for the past weeks have been spending hundreds of millions of dollars in support of the reactionary Islamo-green movement. Are you aware that unlike the Islamo-greens who legitimized the regime by voting for one Islamic clan against another, Neda, whom you’ve portrayed covered with a Hejab, did not even participate in the regime’s elections?

Since the fall of the Iranian government and the establishment of the Islamic Republic, thousands of Iranians like Neda have been raped, tortured and murdered by the puppet regime and what the media is passing off as Iran’s “reformists” leaders and “activists”. Thousands are being used as sex slaves in the Sheikdoms surrounding the Persian Gulf, as I write. Many have been burnt with acid and mutilated because they did not fully comply with Islamic laws regarding the Hejab. And all this before Ahmadinejad set foot in the presidential office, “hijacking” what supporters of the regime, today parading in green, call “Islamic democracy”.

But Neda, as a symbol, has far greater significance than that of a lonely cry against the theocratic regime in Iran. Have you not heard of the plight of Afghan, and more recently, Iraqi women?

Neda, more than a cry for Iran’s independence and secularism, is a symbol and a cry against political Islam itself.

Ms. Slater, as the clay bust on display now is presently being cast in bronze, I simply ask that you reconsider the form of Neda’s portrait. As an Iranian exile, as one of the countless victims of the Islamic Republic and its beneficiaries abroad, I ask that you portray our Neda without the Hejab. Do not freeze her in time covered with a rag that she, and millions like her, hated and reject.

If women under Islamist regimes must live in misery, without even the simplest right of choosing what they wear, a right which you yourself enjoy, then please help us let them die in peace.

Most Respectfully Yours,

Khorshid (SarbazeKuchak blog)

Sunday, July 26, 2009

سالگرد درگذشت رضاشاه بزرگ و محمدرضا شاه پهلوی، آريامهر، شاهنشاه ايران


نامشان همچون ايران جاودان
و يادشان هميشه گرامی باد

+
پيش بسوی جمهوری دوم! (كليپ)

Saturday, July 25, 2009

akbar ganji-reza barahani-un-july 2009 hunger strike-wbai-ShiroKhorshid Flag


همايش ديروز (آدينه ٢٤ ژوئيه) در نزديكی سازمان ملل، در برابر سبزالاسلام اكبر گنجی و شركا. روی فرتور بالا كليك كنيد.

+
سرلشگر آيرملو، كه هنوز به ميهنش وفادار است. با او دست دادم و در برابرش سر تعظیم فرود آوردم.

زندانی سياسی آزاد بايد گردد؛ بويژه اگر بهزاد نبوی نام دارد.

رضا براهنی: "در دوران شاه زنان و كودكان را شكنجه ميكردند." بخش دوم كليپ را هم حتما نگاه كنيد. برنامه ای است كه همان روز از راديو(WBAI)نيويورك (دوستان آقايان كينزر، چامسكی، تريتا پارسی، ...) پخش شد.

Wednesday, July 22, 2009

hassan shariatmadari-ahmad Sadr Haj Seyed Javadi-radio zamaaneh.com- دویچه ‌وله

بدبخت ملتی كه تاريخش به تاريخ شناسان "راديو زمانه" و دویچه ‌وله، و سرنوشت اش به خائنين و آدم خواران سپرده شود:

راديو زمانه
درس‌های قیام ۳۰ تیر برای ایران امروز
گفتگو با حسن شریعتمداری (+)

"۳۰ تیر، نقطه‏ی عطفی بود که حمایت مردم را از نخست‌وزیر محبوبشان، محمد مصدق، از یک سو و اراده‌ی شاه را در این که اختیارات قانونی را به دکتر مصدق ندهد و هم‏چنین همراهی مجلس دست‌نشانده را با شاه نشان داد... از قضای روزگار، درست پس از گذشت بیش از نیم‌قرن از سی‌ا‏م تیر ۱۳۳۱ و قیام مردم، تشابه عجیبی بین آن چه که آن روزها در ایران رخ داده است و آن چه که این روزها رخ می‏دهد، وجود دارد"

دویچه ‌وله :
امروز هم مانند ۳۰ تیر مردم از دیکتاتوری خسته شده‌اند
صدر حاج سید جوادی

"همان‌طور که گفتم آن روز مردم چون متوجه شدند که مصدق در راه مردم و برای منافع و مصالح مردم دارد اقدام می‌کند و دیدند صنعت نفت را که ملی کرد، بعدش هم می‌خواهد قانون انتخابات را عوض کند، می‌خواهد حکومت را از حالت دیکتاتوری به حالت دموکراسی برگرداند. امروز هم مردم این حالت دیکتاتوری‌ای که وجود دارد را می‌بینند، مسئله‌ی ولایت فقیه و اینکه فقط و فقط یک نفر می‌تواند تصمیم بگیرد و بقیه ارکان نظام از ارتش، سپاه و بسیج همه در اختیار او هستند، امروز مردم متوجه شده‌اند که این آقایان نامزدهای ریاست جمهوری می‌خواهند تغییراتی در حکومت داده شود که این تغییرات به نظر من به نفع خود مقام رهبری است. ایشان بایستی فقط رهبری کنند، نه این که حکومت کنند."

Tuesday, July 21, 2009

Manouchehr Yazdi - انتخابات - موسوی - سبز - مافيای سبز

بحران عدم اعتماد

سرور منوچهر يزدی

تاریخ پر است از نگارش آرزوها ی بر باد رفته ...بغض های در گلو شکسته ...فریاد های فرو خورده ....عشق های به خون غلطیده....ناله های نا شنیده ....اما...اما نقش جاودانه امید نیز زینت بخش صفحات آن است که اگر نبود ...من امروز پریشان احوالی مردی را که بر جنازه شایسته ترین امیران ارتش شاهنشاهی ایران لبخند میزد نمیدیدم ...!!

ما با تن تبدار از هیاهوی انقلاب – سرمستی و غرور اشغالگران تخت شاهنشاهی را نظاره کردیم و لی بر کاخ امید تکیه زدیم تا امروز که صدای شکستن دیوار غرور حاکمان را میشنویم ...اکنون دیگر در ایران پنجره رعب شکسته است چون حرمت ها را شکستند ... .دولت اعتباری ندارد ....حاکمیت از پایگاه مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی فرو غلطیده.....جمهوریت که از آغاز هم وصله ناجوری بر پیکر ملت ایران بود رنگ باخته .....اسلامیت مورد سوء استفاده قرار گرفته و عزادار است .....روحانیت که روزگاری ملجا و پناهگاه توده ها بود امروز حکومتی و بی اعتبار شده....ایران اکنون به پادگان بزرگی شباهت یافته که همه مامور به خدمت اند مامور به اجرای فرامین بدون احساس مسئولیت ... اما همه منتظرند... منتظر فرصتی که ابرهای تیره استعمار از آسمان آبی ایران پراکنده شوند و خورشید آزادی بر ایران خسته بتابد ...تا فرهنگ اهورایی ایران زمین - جهانیان را در آغوش کشد.

+
همزمان در برونمرز:
مسائل انتخابات ٢٢ خرداد و مسیر آیندهء جنبش سبزالله
با: مسعود بهنود، عطالله مهاجرانی، عبدالکریم سروش و فرخ نگهدار

apollo 11-Shah of Iran-Moon Landing-Message-1969

در اين هنگام كه آقای "نيل آرمسترانگ" و كلنل "اِدوين آلدرين" برای نخستين بار بر روی كرهء ماه پا ميگذارند، ما از پروردگار بزرگ خواستاريم كه انسان را بسوی كاميابی هر چه بيشتر در استقرار صلح و پيشرفت فرهنگ و دانش و تمدن راهنمايی كند.

محمدرضا پهلوی، آريامهر، شاهنشاه ايران

تِلِگراف: "هنگامی كه آپولوی ١١ در ٢٠ ژوئيه ١٩٦٩ به كرهء ماه رسيد (ده سال پيش از ظهور امام در ماه)، كيهان نوردان نيل آرمسترانگ و باز آلدرين يك ديسك سيليكونی بسيار كوچك را به رويه ماه سپردند كه پيامهای صلح دوستانهء ٧٣ تن از رهبران جهان را دربرداشت..."


"On this occasion when Mr. Neil Armstrong and Colonel Edwin Aldrin set foot for the first time on the surface of the Moon from the Earth, we pray the Almighty God to guide mankind towards ever increasing success in the establishment of peace and the progress of culture, knowledge and human civilisation."

---Mohammad Reza Pahlavi, Aryamehr, Shahanshah of Iran

Apollo 11 Moon landing: messages of peace from world leaders left on Moon
Heidi Blake / Telegraph (UK)

Friday, July 17, 2009

Shahyad, not "freedom tower"

شهياد

هم ميهنانی كه مايل اند نام بنای بيهمانند شهياد را به سازندهء آن، حسین امانت، يادآوری كنند، چندين شيوهء تماس با ايشان در اين تارنما در دسترس گذاشته شده است.

به خوانندگان پارسی زبان تارنمای "ويكی پديا" هم كه اطلاعات را بسته بندی شده ميپسندند ياد آوری ميكنيم كه اين بنای يادبود تا پيش از انتقام ٥٧ به نام برج شهیاد "معروف" نبوده، بلكه شهياد نام داشته است.

+
پی نوشت:
٢١ ژوئيه

Babak Khandani

سگ سبز برادر شغاله

بابك خندانی (PDF)


با سپاس از ذره بين گرامی كه در وبلاگشان اين نوشته را بازتاب داده اند.

+

Amir Sepehr-akbar ganji-un

آقای گنجی ننگ بر شما و سرنگون باد جمهوری اسلامی شما
امير سپهر

جناب گنجی چون عقده ی روشنفکری دارند، از «روشنفکران آزادی خواه» دعوت بعمل آورده اند. من نادان اما هر چه در گذشته ی اين حاميان اوليه همگی مقلد امام راحل و توده ای ها ـ و لابد بسيار بسيار هم سکولار و آزادی خواه و ميهن پرست! ـ غور کردم، عاقبت هم عقلم قد نداد که بدانم اينان از چه زمانی روشنفکر شده و چگونه آزادی خواه گشته اند! آنهم تا بدين اندازه که می خواهند در يک آکسيون اعتراض به جمهوری اسلامی شرکت کنند!.... خوب به همين چند نام از همان نخستين ليست و سوابق درخشان آنها در حمايت از آزادی توجه بفرمائيد، عبدالعلی بازرگان «يک آخوند تمام عيار مفسر قرآن و روضه خوان»، سيده نيره توحيدی «يار تودلی تريتا پارسی» و شوهر محجبه ی اين بانو يعنی سيد کاظم علمداری، منصور فرهنگ، احمد کريمی حکاک، مهرانگيز کار، از همه هم بامزه تر سيد علی اصغر يا مهرزاد بروجردی يکی از معروف ترين دانشگاهيان طرفدار رژيم و از آنهم با مزه تر، سيد غلامعلی خان يا مهرداد مشايخی که ...!

من که حقيقتآ جای خالی دکتر حسين الله کرم، دکتر حسين صفار هرندی، دکتر مسعود ده نمکی، دکتر تريتا پارسی، دکتر هوشنگ امير احمدی، دکتر شمقدری، دکتر انبارلويی و حتا دکتر محمود احمدی نژاد رئيس جمهور محبوب خودمان را هم در جمع اين روشنفکران بسيار آگاه و فوق العاده هم آزادی خواه دشمن جمهوری اسلامی خالی می بينم. به باور من چه خوب خواهد شد که چنين آکسيونی با اين ترکيب، اصلآ با برگزاری يک مراسم دعای کميل و با صدای روشنفکر آزادی خواهی چون حجت الاسلام دکتر حاج محسن قرائتی در شب سوم بپايان رسد. زيرا که خوشبختانه اين روشنفکر بزرگ و سکولار هم اينک برای معالجه ی باد فتق مزمن خود، در شهر واشنگتن تشريف دارند.

اينک برای بر هم زدن اين حقه بازی و کلاهبرداری آقای گنجی در اين سوی هم، تنها دو تاکتيک مؤثر وجود دارد، نخست روشن ساختن هم ميهنان مهربان و ساده دلی که گول اين شيادی را خورده اند، دوم رفتن به اين آکسيون و روزه سياسی با پرچم های شير و خورشيد نشان ايران و ديگر نشانهای ناسيوناليستی و تابلو های بسيار بزرگ. يعنی پلاکارد های درشتی که بر روی آن ها، خوانا و درشت، شعار سرنگونی نقش بسته باشد. تمامی شعار ها هم بايد اساس و تماميت رژيم را هدف قرار دهد نه دولت مسخره و بی اختيار احمدی نژاد و نه حتا فقط خود خامنه ای شيره ای و مفلوک را. يعنی درست همان هدف سترگ تاريخی که امروز خون پاک رشيد ترين و زيبا ترين جگر پاره های مادران ايرانی در راه نيل بدان بر زمين ايران ريخته می شود. هر نشست و آکسيون و مراسمی هم که در آينده با اين ويژگی ها برگزار نشود، بدانيد که بدون چون و چرا به مثابه آب دهان انداختن به شرف انسانی و ايرانی و خيانت به خون جانباختگان ما است.

+
پشتيبانی ضد ايرانی كثيف، مِستِر رضا براهنی، از اعتصاب غذای ‌شيخ اكبر گنجی در برابر سازمان ملل

ebrahim nabavi-Faezeh Hashemi Rafsanjani-roozonline

"آقای هاشمی رفسنجانی، من جزو مدافعان سرسخت شما هستم... ما در بیرون ایران برای تان آبرو گذاشته ایم، من شخصا آشنای فائزه و مهدی و محسن و محمد برادرتان هستم و سالها با آنان کار کرده ام و جز آزاد اندیشی و ایران دوستی و مدیریت قوی و تفکر پیشرو در فرزندانتان چیزی ندیده ام. همان فائزه ای که سالها مخالفان شما با بدترین الفاظ خطابش کرده اند، در حالی که یکی از بزرگترین و داناترین و خدمتگذارترین زنان ایران بود."

سيد ابراهيم نبوی؛ "روز آنلاين"؛ چهارشنبه ۲۴ تير

ayatollah shirin ebadi

"این نماز جمعه یکی از تاریخی‌ترین نمازجمعه‌های ایران و بلکه جهان اسلام است... مردم ... دارند بتدریج از حکومت فاصله می‌گیرند... باید کاری کرد که مردم اعتمادشان به حکومت برگردد و این فاصله را کم بکنند."

شيرين عبادی؛ دویچه وله؛ ١٧ ژوئيه ٢٠٠٩
+
تيتر خبر مستراح "گويا": "استقبال بی‌سابقه مردم تهران از نماز جمعه"
(از نوع "استقبال بی‌سابقه" از انتخابات چاه جمكران)

Thursday, July 16, 2009

Gary Sick-marjane satrapi-spreadpersepolis.com-propaganda

هم ميهنان با نام جنايتكار بين المللی، "گری سيك"، آشنا هستند. اين استاد دانشگاه كلمبيا در آخرين يادداشت وبلاگش به تاريخ ٣٠ ژوئن ٢٠٠٩ نوشته است:

شورش پس از انتخابات در ايران: افشای اميدها و نگرانی ها
برداشتی از رويدادهای اخير در ايران در رُمانی مصور به سبك مرجان ساتراپی*

مطلب در اصل لينك و تبليغی است برای تارنمائی كه با نام "پرسپوليس را پخش كنيد"، در داستانی مصور و ١٠ صفحه ای انگليسی زبانان (از جمله جوانان انگليسی زبان ايرانی تبار) را از رويدادهای اخير در ايران "آگاه" می كند.

در صفحهء نخست اين تارنما، با اشاره به تحريم انتخابات سال ٢٠٠٥ بعنوان دليل روی كار آمدن احمدی نژاد (ميدانيم كه پيش از احمقی نژاد همه چيز خوب بوده)، آمده است: "پس از چهار سال، ايران به طور فزاينده به انزوا كشانده شده ‌است و مردم ايران بيش از پيش پُلاريزه شده اند. مبارزه انتخاباتی نخست وزير پيشين، ميرحسين موسوی، رای دهندگانی را كه بدنبال چنج (change) بودند تحريك كرد، بويژه جوانان --- دو سوم جمعيت ايران كمتر از ٣٢ سال سن دارد. در دوازدهم ژوئن، ٨٥ درصد از واجدين شرايط به پای صندوقهای رای رفتند و آنچه كه سپس روی داد ايران را برای هميشه دگرگون كرد..."

به عبارت ديگر، مشروعيت جمهوری مافيائی و دست نشاندهء استيت دپارتمنت نه تنها (به كوری چشم ايرانيان!) از ٣٠ سال پيش تا ٢٢ خرداد سر جايش بوده، كه با ٨٥ درصد مشاركت و ٤٠ ميليون رای، بی گمان از محبوب ترين نظام ها در تاريخ جهان نيز بوده است! بله، يعنی درست همان پروپاگاند كثيفی كه غلام فلسطينی گری سيك نيز ‌چند هفته ای است كه سخت به بازتاب دادنش مشغول شده است.

اشارهء مشاور امنیت ملی جيمی کارتر به "سبك ساتراپی" در واقع اشاره ای به دروغ بافی و پروپاگاند به سبك و شيوهء ساتراپی و ساتراپی ها است، نه به صورت و قالب داستان های مصور.

=========
* تبليغات گسترده ای را كه برای "پرسپوليس" انجام دادند بياد داريم. مدت زيادی است كه "پرسپوليس" ساتراپی پرسپوليس ايرانيان را از صفحه نخست نتايج جستجوی اين واژه در گوگل نيز حذف كرده. از آنجا كه تاريخ دورهء پهلوی بايد همواره و بيش از پيش لگدمال شود، اين پروپاگاند به بيشتر از ٢٥ زبان برگردان شده، ولی هنوز نسخهء فارسی ندارد!! پايين فقط چند نمونه كوتاه از اين كتاب را كه به فارسی برگردانده ام با خوانندگان وبلاگ در ميان ميگذارم:

( ١ - ٢ - ٣ - ٤ - ٥ - ٦ )

+
مرجان ساتراپی در تدارك ساخت انیمیشن «پرسپولیس 2»!

Friday, July 10, 2009

Hamid Dabashi-people power- قدرت مردم

انتفاضهء ايرانی!
"پروفسور" حميد دباشی ؛ دانشگاه کلمبيا (+)
الاهرام / برگردان در تارنمای "راديو زمانه" و ديگر سبزهای برونمرزی

"تنها پيروز انتخابات رياست‌ جمهوری سال ۲۰۰۹ مردم ايران بودند، فارغ از آن‌ که به چه کسی رأی دادند؛ يعنی بيش از چهل ميليون نفر‌ از ۴۵ ميليون واجدين شرايط ، به بيان ديگر بيشتر از ۸۰٪ آن‌ها."

"مشکل جنبش دموکراسی خواه ايران اين نيست که نمی تواند فردی چون اوباما توليد کند -- به فرض که او الگو باشد. موسوی به خوبی قادر بود يک اوبامای ايرانی باشد. مشکل در نداشتن مشاورينی چون مشاورين ارشد ا‌ردوی انتخاباتی اوباما در سال ۲۰۰۸ بود. چيزی که کمپين موسوی سخت بدان محتاج بود."

"ايران ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، جايی که ميليون‌ ها ايرانی در نظم و صلح و شادی و آرامش و هيجان پای صندوق‌ های رای رفتند. رای دهندگان ايرانی به محض آنکه ديدند رأيشان دزديده شده به خيابان‌ ها ريختند، درست همان کاری که آمريکايی ها می بايست در سال ۲۰۰۰ می کردند و نکردند."

"اين (جنبش) انتفاضهء ايران است؛ انتفاضهء ايران را بايد از شعار «ايران شده فلسطين، مردم چرا نشستين؟» در خيابان‌ های تهران شناخت."

"برادران و خواهران ِ ايرانيان در سراسر جهان اسلام و جهان عرب.../ جوانان مسلمان و عرب درسشان را از برادران و خواهران ايرانی خود..."

" فرق ميان شاه و رهبر چيست؟ هيچ!"

+
دباشی، کدیور و فاطمه حقیقتجو در دانشگاه کلمبیا (در ٧ بخش)

Wednesday, July 08, 2009

حميد دباشی - گارديين

If the Dead Could Speak

Two weeks ago, in a post in Persian which I simply tagged as “Neda Aghasoltan”, I confided to my compatriots, with deep sorrow, that the real tragedy of the victims of the Islamic Republic, such as Neda, is that even after death, they are murdered, and murdered again, as they fall prey to the vicious propaganda and disinformation campaigns of those claiming to be their advocates and sympathizers.

In the previous post I focused on the distasteful and contemptible opportunism of the republican “opposition” abroad. Here, I’ll highlight a case in US media wherein the individual presented as an advocate and sympathizer is himself accomplice to the crimes. With English speakers in mind, I’ve chosen Hamid Dabashi’s self-serving piece in CNN. There are, of course, plenty of other examples; in fact, the net is now abounding with them.*

Dabashi’s “accomplishments” for the past three decades, then, are no secret. He is a shameless supporter and apologist of the Islamist regime, and well-known for his numerous praises of such terror groups as Hizb-Allah; that is, Neda’s murderers.

CNN’s editors may have reason to have confidence in their readers’ ignorance; that is something for its readers to consider.

For Iranians, however, Dabashi’s opportunistic invocation of Neda’s name is vile and repulsive, much like his character.

------------------------
*Note Guardian’s repulsive use of some of the recent victims of a regime it has supported for years, including Neda, to present murderers and criminals such as Yazdi, Abtahi, Nabavi, and Saharkhiz as “victims.”

Tuesday, July 07, 2009

shirin ebadi-zahra rahnavard-marjane satrapi-Monarchy-Pahlavi-History

The Squandered Emancipation of Iranian Women
By Andrew G. Bostom*



I often cannot help but be amazed by the immunity of certain non-Iranians, here and there, to the relentless propaganda which, for decades, has tried and, unfortunately for the victims of “Islamic democracy”, mainly succeeded, in not merely the vilification of the Pahlavi Kings, but the defamation of the entire Pahlavi Era. Fortunately for these voiceless victims, there remain a number western scholars to whom the slaughtering of History is shunned as criminal.

*There is also a blog entry at andrewbostom.org.

Saturday, July 04, 2009

peiknet.com

"تلفن و ای میل تماس با مراجع در قم...
...برای جلب حمایت آنها از مقاومت در برابر کودتا"

پيك نت

نه تنها پيك نت منفور، كه همهء دشمانان ديرينه و شناخته شدهء ايران و ايرانی در برونمرز، در پيشگيری از پيدايش جنبشی ايرانی (يا به گفتهء برخی، ناسيوناليستی) كه شايد بتواند جمهوری دست نشاندهء اربابانشان را نابود كند، از ملت ايران پشتيبانی خواهند كرد. در درونمرز، عربده های "الله اكبر" بر سر پشتبامها، و شعارهای مضحك و احمقانه ای چون "مرگ بر ديكتاتور"، "ايران شيلی نميشه" و "خامنه ای...سلطنت را رها كن" در برونمرز، از جمله پيامدهای همين پشتيبانی ها است.

+
"پيك نت" در آرشيو وبلاگ
"آيت الله صافی گلپايگانی"

Thursday, July 02, 2009

Farhad Erfani - Mazdak - reconquista

تاریخ ایران ورق خورد!
فرهاد عرفانی – مزدک

"آن رویداد بسیار پر اهمیتی که رخداده، دقیقأ هم اینستکه، اسلام سیاسی، با عملکرد منحط سی سالۀ خود، همانگونه که خود را در معرض کینه و نفرت توده ها قرار داده است، همۀ آن مقدسات هزار و چهارصد ساله را نیز در معرض خشم بنیان کن قرار داده است! با به آتش کشیده شدن مسجد لولاگر در تهران، آری! تاریخ ایران ورق خورده است!! این واقعه، سرآغاز تحولی بنیادین در همۀ زمینه های حیات ملت ایران خواهد بود."

Manouchehr Yazdi-Iran-oil-Reza Shah Pahlavi-ww2-WWII hedayat matin daftari

کالبد شکافی روشنفکران نفتی ( بخش دوم)
سرور منوچهر يزدی

"بیگانگان ابتدا با حمله نظامی ارتش را از کار انداختند و سپس خواهان خروج رضا شاه از ایران شدند و آنگاه بر کناری خاندان پهلوی را در دستور کار خود قرار دادند ....آنان قصد تنبیه کسی را داشتند که کلیه عوامل بیگانه و آشوبگران داخلی را سر کوب کرده بود و بابت نفت نه خودش و نه وزیرانش دیناری نگرفته و تن به مصالحه و تسلیم در برابر خارجی نداده بودند و این از گناهان کبیره ای بود که در دبپلماسی ننگ و نفرت انگلیسها و روسها قابل بخشایش نبود ... اعتراضی که رضا شاه به چپاول و غارت نفت ایر ان ابراز نمود اولین حرکت ضد استعماری بود که قبل از ملی شدن نفت در دوره مصدق شکل گرفت و به جهانیان نشان داد که میتوان برابر بیگانگان و غارتگران بین المللی ایستاد و به همین دلیل دولت بریتانیا نمیتوانست از گناه نابخشودنی رضا شاه که قواعد بازی را در عرصه سیاست و اقتصاد بهم زده بود بگذرد . بنابر این شاه میبایست تخت پادشاهی را ترک کند..."

=========
بيخود نيست كه پادوهای ايرانی‌نمای استعمار، همراه با اربابانی كه خود نيز ديگر همگی "مصدقی" شده اند، اشغال نظامی ‌ايران بيطرف در جنگ جهانی دوم را دورهء "بازگشت آزادی" توصيف ميكنند. البته پيشتر در اين وبلاگ به نوهء مصدق، هدايت متين دفتری، كه از اشغال ايران بعنوان "دورهء طلايی دمكراسی در ايران" ياد ميكند، اشاره شده است.

+ ( بخش نخست)