Monday, August 30, 2010

goobeen.wordpress كتابخانه كانادا

کتابخانه ی عمومی محل ما!

ذره بین و بلندگو

Sunday, August 29, 2010

Iranian calendar

از "ايرنا" (جمهوری اسلامی):

"شهريور ١٣٥٧، روز مرگ 'تمدن بزرگ'! "

"شهريور ١٣٥٧ تنها سه سال پس از تصميم خودسرانه در تغيير مبدا تاريخ ايران؛ ايرانيان شاهد تسليم و مرگ 'توهم' شاهي بودند كه دروازه هاي 'تمدن بزرگ' را در ميان خرابه هاي وطن مي ديد و آغاز سلطنت خود را درست اتمام ٢٥٠٠ سال از نظام شاهنشاهي در ايران مي دانست!....../ پول نفت وسركوب مخالفان در سايه حمايت بيگانگان در اين سالهاي يادشده شاه را به اين باور رسانده بود كه قدر قدرتي او، پايدار و سلطنت اين خاندان ابدي است لذا تا جايي پيش رفت كه تاريخ اين ملت را كه به عظمت يادبود هجرت پيامبر از مكه به مدينه ، بر مبناي 'هجري قمري' و پس از محاسبات دقيق به 'هجري شمسي 'تبديل شده بود و غير از اين اصولا تاريخ ديگري براي ايراني ها معنا نداشت را تغيير و شاهان را مبناي تاريخ قرار دهد......./ خشم ملت از ظلم و ستم رژيم از يك سو و توهين هايي در قالب 'عظمت بازيافته'! و يا رفتن به سوي 'تمدن بزرگ'! از طريق برجسته سازي تاريخ جعلي براي كشور...../ شاه [بالاخره] در [در ششم شهريور ١٣٥٧] تاريخ را به 'هجري خورشيدي' باز گرداند. تا شاهد مرگ 'توهم' خود، كه همان تمدن بزرگ! بود، باشد."

"سر آنتوني پارسونز سفير وقت انگلستان در تهران در كتاب غرور و سقوط از اين اقدام شاه با اين جمله ياد كرد 'اقدام نامعقول و سبك‌سرانه ديگري عليه معتقدات مذهبي مردم كشورش' و نيكي آر. كدی كارشناس تاريخ معاصر ايران (ا‌ز مراجع تقليد همهء قصابان تاريخ ايران، ‌از جمله فمنيستهای فدراليست، كه خيلی هم حقوق بشری است) نيز در كتاب ريشه‌هاي انقلاب ايران نوشت 'شاه تقريباً همه مردم را مجاب كرد كه هدفش كندن ريشه اسلامي است.' يرواند آبراهاميان، مورخ در كتاب ايران بين دو انقلاب چنين نظري دارد كه 'در دوران معاصر كمتر رژيمي در سرتاسر عالم آنقدر احمق بوده است كه تقويم مذهبي خود را دور افكند. ' "

+

Friday, August 27, 2010

Reza Aslan zaytuna college

Nadereh Afshari Mossadeq hedayat matin daftari

دو نوشته از نادره افشاری:

دوستان مصدق/یاران خمینی

«مصدق» در گیومه!

+
كسانی كه از بلنگوی بی بی سی اشغال نظامی ‌ايران ِ بيطرف در جنگ جهانی دوم را "آغاز دوره ی طلايی دمكراسی در ايران" بنامند، طبيعتا در"راديو فردا" هم در باره دوران مصدق "روشنگری" خواهند كرد.

Saturday, August 21, 2010

Nayereh Tohidi on Mossadeq feminism

"دکترمصدق هنوز و به ویژه برای جنبش کنونی دموکراسی خواهی ما یک الگوی مثبت، مهم و یک نماد ضروری و مؤثر است، از همین روست که جنبش سبز که به نمایندگی از جوانان مبارز امروز، نمادهایی چون ندا آقا سلطان و... را با خود حمل می کند، شایسته است که به نمایندگی از نسل پدران و مادران و پدربزرگ ها و مادربزرگ هایش نیز نمادهایی را بازپردازی و ترویج نماید، نمادهایی همچون مصدق (و احتمالا افراد دیگری همچون طالقانی، بازرگان، خیابانی، ستارخان، روزبه، فاطمی، مختاری، پوینده، پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، مهرانگیز منوچهریان، صدیقه دولت آبادی ،سیمین بهبهانی، شیرین عبادی، مهرانگیز کار و ...)."

مادام دکتر نیره توحیدی، در «کانون دوستداران فرهنگ ایران»
"اهمیت دکتر مصدق برای جنبش زنان و جنبش دموکراسی خواهی"
بازتاب در سايتهای "ملی" ، "فمنيستی" و صد البته "ليبرال"

"در اوایل انقلاب خود مردم به طور خودجوش و ابتکاری، نام خیابان پهلوی را به خیابان مصدق تغییر دادند"

"مصدق هیچ گاه با فدرالیسم مخالفت نکرد ولی او آن زمان را مناسب حرکت به آن جهت نمی دید."

"معیار اصلی ما امروز «دموکرات بودن» و پایبندی به «حقوق شهروندی» است و نه سکولار بودن."

"مصدق نه تنها در مسیر دموکراسی خواهی برای مردم ایران و منطقه خاورمیانه چهره بسیار مهمی است و امروز جنبش سبز به نمادی چون مصدق بسیار نیازمند است، بلکه به طور مشخص و خاص، در جنبش زنان و جنبش دانشجویان و جوانان نیز می تواند به پاس دیدگاه هایش مورد احترام قرار بگیرد و این جنبش ها نیز می توانند در ارتقاء مقام نمادین و الگو وار مصدق در جنبش های خود بکوشند"

-------------------
"در حاليکه مذهبی متعّصبی بنام باقرکاظمی ، وزير امورخارجه مصدق شد ، و مهندس مهدی بازرگانِ اسلام پناه ، معاون وزير فرهنگ بود ، دکتر مهدی آذر وزير فرهنگ دولت دکتر مصدق گرديد که اولين اقدامش بستن مدارس مختلط ( دخترانه ـ پسرانه ) بود." (ميرفطروس؛ " ٢٨ مرداد ٣٢ و بلندای پرواز ِ حقيقت")

+
"سخنرانی" در ١٩ سپتامبر ٢٠٠٩:

Mehdi Kalhor 1953 coup mossadegh mossadeq

کودتای ٢٨ مرداد برابر با حمله مغول!

"مهدی کلهر کودتای ٢٨ مرداد را یکی از بزرگترین شکست های ایران در عرصه سیاسی بعد از حمله مغول دانست و گفت: .... نتیجه کودتای ٢٨ مرداد یک نتیجه تاریخی و دردناک است که جامعه ایران را تا پیروزی انقلاب اسلامی از کاروان پیشرفت عقب انداخت و تمام پاشنه آشیل های ایران را در اختیار بیگانگان قرار داد. كلهر افزود، اگر آن اتفاق نمی افتاد الان در جایگاه رفیعی بودیم."

Thursday, August 19, 2010

parviz davarpanah greens

"با نگاهي اجمالي به گذشته و مقايسه دو کودتای ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ و کودتاي ۲۸ مرداد ۳۲ وجوه تشابهي را مي توان يافت که در هر دو سناريو در پيش از کودتا و هنگام کودتا بشرح زير بوده است: يك ـ تزلزل پايه هاي دولت دمکراتيک دکتر مصدق در ۲۸ مرداد و تقلب در برگذاری یک انتخابات آزاد در ۲۲ خرداد"

از "دكتر پرويز داورپناه"، كه در سايت های بسيار خوشنامی چون "اخبار روز" و سایت های "ليبرال" و "آنلاين!" بازتاب داده شده و "شباهت پیامدهای دو کودتا در ایران" نام دارد. البته همانگونه كه در يادداشتهای بيشماری در يك سال گذشته نشان داده ايم، يكی از پروپاگاندهای اصلی در ساختار تبليغات شبانه روزی ِ رسانه های غربی برای سبزالله‌شان از همان آغاز دقيقا همين شباهت سازی‌‌ای بوده است كه نوكران "ملی" دشمنان ايران بگونه ای "احسنت" در اين مقاله ارائه میكنند.

+

Wednesday, August 18, 2010

fidel castro on Iran cubadebate Khamenei khatami islamic republic Shah of Iran Pahlavi

بازگويی

ديدگاه "رفيق" فيدل كاسترو ٣١ سال پس از "انقلاب ضد امپرياليستی" در ايران

مطلب تازه ای نيست. از دو ماه پيش است. ولی از آنجا كه اين بازگويی را در يادداشت هايم لازم ميدانم به آن اشاره ميكنم. گرچه استيفن كينزر جنايتكار، كه از سوی اربابانش "چپی" هم معرفی ميشود، پيشتر خودداری اين چپ نما از افشای بسياری از اسرار اربابان دمكراتيك، حقوق بشری و جهانخوار را خاطرنشان كرده بودند. برگردان نخست از من، برگردان دوم از "خبرگزاری فارس":

"وقتی كه اوباما در دانشگاه اسلامي "الازهر" از "براندازی دولت دمكراتيك ايران" سخن گفت و بلافاصله اضافه كه "از زمان انقلاب اسلامی، ايران در آدم ربايی و خشونت عليه نظاميان و غير نظاميان نقش داشته است"، اشاره‌اش به جنبش انقلابی آيت الله روح الله خمينی بود كه از پاريس، بدون حتی يك اسلحه، نيروهای نظامی ِ نيرومندترين ژاندارم ‌ايالات متحد در جنوب آسيا را له و لورده كرد."

"امپراتوری و جنگ"؛ يكم ژوئن ٢٠١٠ م

"اوباما، شخصاً، در نطق خود در دانشگاه اسلامي "الازهر" قاهره اعتراف كرد كه "در زمان جنگ سرد، آمريكا در سرنگون كردن دولت منتخب و دموكراتيك ايران نقش داشته است." گرچه او نگفت كه آمريكا چرا و براي رسيدن به چه هدفي اين كار را كرد. ممكن است كه او حتي به خاطر نياورد كه اين كودتا چگونه در سال ١٩٥٣ (٢٨ مرداد ١٣٣٢) عليه مصدق انجام شد، تا بدان وسيله حكومت سلسله پهلوي، شاه ايران، در اين كشور بر سر كار آيد. آمريكا و انگليس او را به عنوان ژاندارم اصلي خود در منطقه خاورميانه تا بُن دندان مسلح كردند. او نيز به عنوان ساتراپ منطقه، ثروت هنگفتي از منابع نفتي ايران را به نفع خود تصاحب كرد. "

"ضربه‌ای كه بايد منتظر آن بود "؛ ١٠ ژوئن ٢٠١٠ م

-----------‌
بله خوانندهء گرامی، اين است سرانجام رسم روزگار. "نوكر استعمار" و "ژاندارم ‌ايالات متحد" سرنگون ميشود و ميبينيم كه "الگوی خطرناك در آمريكای لاتين" پس از ٥٠ سال هنوز باقی مانده است.

Wednesday, August 11, 2010

Thierry Meyssan voltairenet.org ولتر نت ولترنت

در مقاله ای بتاريخ ٢٧ ژوئيه، "تيري ميسان" (Thierry Meyssan)، "روزنامه‌نگار" فرانسوي و صد البته رئيس كنفرانس "محور صلح"، دولت ايران در دوران پهلوی دوم را "ظالم‌ترين رژيم كره زمين" ناميده و از استقلال طلبی جمهوری اسلامی داستان جالبی سر و هم كرده است. از آنجا كه ما هم در آمريكا از اينگونه سايت های "افشاگر" كه توسط خود سازمانهای ضد اطلاعاتی غرب اداره ميشوند كم نداريم شگفت زده نميشويم، و فقط بازتاب مقالهء كذا را در "خبرگزاری فارس" و طويلهء خيلی مستقل "ايرانيان دات كام" به آگاهی خوانندگان ميرسانيم.

عكس از تارنمای "ايران رزيست"

irangreenvoice.com

مجموعه "دعاهای سبز" مخصوص "ماه مبارک رمضان"

"ندای" سبز آزادی

نوشتهء ديگری در اين سايت كه توجه‌ام را جلب كرد اعلاميه‌شان برای آغاز به کار بخش ترکی تارنماست، كه در آن ايرانيان ترك زبان را "هموطنان غیر فارس" مينامند.

Tuesday, August 10, 2010

wnyc Brian Lehrer Controversial Mosque Plans

هم ميهنانی كه بويژه در آمريكا زندگی ميكنند به احتمال زياد از جنجال بر سر ساختن چند مسجد جديد در نيويورك كه هم اكنون "فقط" ١٠٠ مسجد دارد آگاه هستند. ديروز در راديو "WNYC" نيويورك كه بارها در اين وبلاگ به برنامه هايش اشاره شده است، مهمترين راديوی شهر ما ميباشد و هزاران هزار شنونده هم در ايالات اطراف نيويورك دارد در كنار مهمانی از نشريه حقوق بشری "وال استريت ژورنال" برنامه ای را به اين موضوع ويژگی دادند. مجری برنامه كه در "اسلامی" و "مسلمان" ناميدن تمدن و فرهنگ و مردم ايران و پنهان نگاه داشتن هويت ملی ما و ملت های همسايه هيچگاه درنگ نكرده است، و همراه با گردانندگان اين راديو و "بلومبرگ" شهردار نيويورك از پشتيبانان مساجد جديد و "آزادی اديان" ميباشد، استدلال تازه و جالبی را در اين پشتيبانی بكار بردند كه بد نيست به يادداشتهای وبلاگ در بارهء بلندگوهای حامیان دمكراسی و آزادی (بخوانيد اسلام و شريعه) افزوده شود تا "ايرانيان تبعيدی" بيشتر به "توجه" گردانندگانشان "افتخار" كنند:

"در نيويورك تايمز خوانديم كه ايرانيانی كه به ايران دعوت شده بودند و هيچ علاقه ای به احمدی نژاد و آن نوع دولت اسلامی ندارند پس از برگشت به آمريكا تجديد نظر نكرده و دوباره گفتند كه آن دولت كثافت است. اينها تقريبا همه مسلمان‌اند و از آمريكا پشتيبانی ميكنند و نه از ايران. آخر ‌اين ايرانيان (شريف) كجا بايد بروند و عبادت كنند؟ مردم از يك سو ايرانيان مقيم آمريكا را كه ضد احمدی نژاد هستند ستايش ميكنند، ولی همزمان وقتی كه همين ايرانيان ميخواهند عبادتگاهی برای خود بسازند اين عبادتگاه به يك خطر تبديل ميشود!"

Armstrong Auditorium Baccarat crystal candelabra Iran 2500

"وقتي كه كارگران زحمتكش ايراني براي آماده كردن زمينهاي اطراف تخت جمشيد عرق پيشاني خود را برزمين مي‌ريختند، گمان نمي‌كردند كه پادشاهان باستاني ايران هنوز هم آنقدر اعتبار و اقتدار داشته باشند كه ميلياردها تومان پول، امكانات و وقت مردم ايران را براي آباد‌كردن گورهاي پوسيده خود فرو بلعند. آري، گويا هنوز هم ارواح پادشاهان خودكامه ايران از ثروت و عشرت سيراب نشده بود كه مي‌بايست قريب چهارسال بودجه و همت و نيروي نهادهاي دولتي و غيردولتي ايران مصروف آنان گردد.... براي باشكوه جلوه دادن اين نمايش، كميته برگزاري جشن از تمام موسسات تزئيناتي و آرايشگران و خياطان طراز اول اروپا دعوت به همكاري كرد. خيلي زود در پايين تخت جمشيد، مساحتي حدود ٦٥٠٠ متر مربع را تقريبا هفتاد چادر پوشاند كه ژانسن دكوراتور فرانسوي آنها را با كريستال، چيني، آستر ابريشمي، مخمل سرخ و چلچراغ درخشان آراسته و خانم مرسيه آنها را تزئين كرده بود...." (از مقالهء شيخ محمد مهدي موسي خان، كه زحمت كشيده و تبليغات كثيف آورندگان ابراهيم يزدی و خمينی را بصورت فشرده با نام خودش به انتشار رسانده)

+
نصب چلچراغ درخشان جشنهای ٢٥٠٠ ساله در تالار آرمسترانگ ِ شهر ادموند در اُكلاهما...احتمالا جهت قدر دانی دمكراتيك و حقوق بشری از كارگران زحمتكش ايرانی

akbar ganji International Press Institute (IPI) World Press Freedom Hero awards

اکبر واتسلاو، "قهرمان جهانی آزادی مطبوعات"

موسسه بین المللی مطبوعات (IPI)

"قدر دانی از دهه ها تلاش ("decades of work ") از سوی مِستِر گنجی در پشتيبانی از آزادی بیان و پدافند از برابری حقوق انسانی"

+

education radio zamaaneh.com حسین نوش‌آذر

بيست و هفتمين اجلاس روساي "آموزش و پرورش"


مراسم "جشن عبودیت" دانش آموزان دختر

+
همزمان در "راديو زمانه":
"پس از کودتای ۱۲۹۹ دستاوردهای مشروطه از بین رفت"

Sunday, August 08, 2010

islamists on the Shah of Iran and independence

محمدرضا نقدی رئيس "سازمان بسيج مستضعفين" با اشاره به دوران "رژيم" پهلوی گفت: "مملكت در آن زمان زير سلطه استكبار و بيگانه بود، حتی كوچكترين تصميمات كشورنيز از سوی ابرقدرت‌ها اتخاذ می‌شد، اما به بركت انقلاب اسلامی امروز ملت ايران بر قله ايستاده است و با حفظ استقلال خود پيام‌های اسلام را برای بشريت آورده است."

+

Iran and islam Esfandiar Rahim Mashaei اسفندیار رحیم مشایی

آيت‌الله شيخ محمد يزدی نایب رئيس مجلس خبرگان: "عزت امروز ايران، از اسلام است؛ نه از ايران و ايراني بودن... ايران شاهنشاهي در طول تاريخ، جز ظلم و ستم و وابستگي به شرق و غرب كار چشم‌گيري نداشته..."

===================

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محمدنبي حبيبي دبيركل حزب موتلفه اسلامي اظهار كرد: اصولا مطرح كردن "اسلام جغرافيايي" و "اسلام قوميتي" و نظير آن‌ها جز اضافه كردن پيرايه‌هاي مضر و محدود كننده به اصل اسلام هيچ نتيجه ديگري ندارد و هر كدام از اين پيرايه‌ها نيز به عنوان عاملي مخرب در دست دشمنان جهان اسلام و وحدت مسلمان‌ها قرار خواهد گرفت. وي در ادامه تصريح كرد: آيا مطرح كنندگان "مكتب ايران" در مقابل "مكتب اسلام"‌ نمي‌دانند كه در تمام دوران سياه حكومت پهلوي تقابل "ايران" و "اسلام" و نهايتا اصالت دادن به ايران در مقابل اسلام از محصولات فكري نظريه پردازان آن دوران بود.

+

Thursday, August 05, 2010

Iraneda Iran Neda mehrangiz kar

تجاوزهای پايان ناپذير به نام و پيكر بی جان ندا

بدنبال "بیانیه‌ی ۷۲ تن" و ثبت "ندای" حق طلبانهء چاقوكشان اسلامی بر "جریده ی روزگار" ، بيانیۀ اعلام موجوديت "ايران ندا" (IraNeda):

"امضاکنندگان اين بيانيه ضمن حفظ تماس و هماهنگی با ديگر گروههای رسانه‌ای و استقبال از هرگونه تلاش مشترک، ايدۀ اصلی خود را راه اندازی يک کانال ماهواره‌ای می‌دانند که مدل رسانه مشارکتی را تحقق بخشد و رسانه‌ای متفاوت برای گرد هم آمدنِ استعدادهای جنبش مردمی ايران باشد.... ما به‌سادگی اعلام می‌کنيم که به عنوان جمعی از دلبستگان به جنبش آزادی‌خواهانه‌ و عدالت‌جويانه مردم ايران و برآمدِ آن در سال گذشته، که فرازی است در سلسله ای از حرکت‌های مردمی از مشروطه به اين سو، می‌خواهيم رسانه‌ای پايه‌گذاری کنيم که... برای ايران آينده‌ای بکوشد که در آن اعلامیۀ جهانی حقوق بشر مادر قانون اساسی‌اش باشد. اين رسانه، رسانۀ حزب و تشکيلات سياسی معينی نخواهد بود و هدفی جز روشنگری و مبارزه با دروغ و باز کردن فضا برای مشارکت شهروندان و ارتقای رسانه‌ای فرهنگ ايران ندارد. رسانۀ مردم-نهاد ما رسانه‌ای تجددخواه، باز و ضد تبعيض است و می‌خواهد آمال و ديدگاه‌های کسانی را بازتاب دهد که در سه دهه اخير سرکوب شده‌اند و در حقشان به صورتی پيگير و نظام‌يافته تبعيض روا داشته شده است."

اعضای بسيار خوشنام مؤسس گروه "ايران ندا" (امضا کنندگان "بیانیه‌ی ۷۲ تن" با رنگ قهوه ای):

داريوش آشوری، مهران براتی، شهرنوش پارسی پور، مهدی جامی، رامين جهانبگلو، رضا دقتی، آرش سبحانی، رضا علامه زاده، محبوبه عباسقلی زاده، کاظم علمداری، مسيح علی نژاد، مهرانگيز کار، نيک آهنگ کوثر (اينجا و اينجامحسن نامجو ، محمد رضا نيکفر

+

Wednesday, August 04, 2010

rafsanjani guardian constitutional revolution of 1905

آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در بخشي از بيان ديدگاه خود درباره مشروطه افزود : "مشروطه تمرين مردم‌سالاري در ايران از روي كتاب‌هاي غربي‌ها بود كه چون سرمشق‌هايش بدون توجه به تفاوت فرهنگ‌ها بود، روحانيت دين‌مدار (نگهبانان فرهنگ ايران!) را به انزوا كشاند و هزار فاميلي و فرنگ‌رفتگان دنيامدار را به قدرت رساند. دست‌هاي پيدا و پنهان استعمار، شرّ اشرار قاجار را از سر اين سرزمين كند و شرور پهلوي را كه يك قزلباش بي سواد بود، بر اريكه قدرت نشاند و يك تفكر فقهي شيعي را معكوس جلوه داد كه دفع فاسد به افسد باشد! صدور فرمان مشروطه در ١٤ مرداد اگرچه پس از شكست، باعث نااميدي مردم در حركت‌هاي اجتماعي بود تبديل به انقلابي شد كه در ٢٢ بهمن ١٣٥٧ رقم خورد (خلاصه خيلی ضد غربی بود!) ... اگرچه دستاورد اوليه مشروطه براي مردم ايران يوغ مشترك استبداد و استعمار بود، اما دندانه‌هاي نا به هنجار همان يوغ، سرزمين باير انديشه‌هاي ايران و ايراني را به شخم واداشت تا زمينه براي كاشت نهال واقعي دمكراسي، مخصوصاً از نوع اسلامي آن، يعني مردم سالاري ديني فراهم شود كه نمونه بارز آن را در رأي ٩٨ درصدي مردم به جمهوري اسلامي (مقالهء "گارديين" انگلستان را بياد داريد؟) ديده‌ايم."

+
انقلاب مشروطه، يک انقلاب بی حاصل و انقلاب سفيد،
تنها تحول سازنده و مدنی و سکولار ايران

Tuesday, August 03, 2010

Huffington Post HuffingtonPost Iran Sakineh Mohammadie Ashtiani azar nafisi

با معرفی ندا آقاسلطان بعنوان يكی از پيروان سبزالله (پارسي/آلماني)، كه همراه با سکینه بايد از "مسلمانان" خوب بشمار آورد (چرا كه هر دو از قربانيان "دشمنان راستين اسلام" اند!)، "پروفسور" آذر نفيسی فقط وقاحت و بی شرمی خودش را به اثبات ميرساند.

"چند هفته پیش کسی سکینه را نمی شناخت؛ اکنون تنها در وب سایتی که من هم در آن مشارکت دارم بیش از ۱۴۳ هزار نفرنامه ای را علیه محکومیت او امضا کرده اند."

دادخواست برای سكينه جهت انسان جلوه دادن و تبليغ برای گردانندگان "هافينگتون پُست" (شركای "فارين پاليسی") صورت گرفت، همانگونه كه نخستين مقالهء اين تارنمای آمريكايی در باره سکینه نيز جز تبليغی برای مينا احدی، سازمان جنايتكار عفو بین‌الملل و "گارديين" عزيزی كه ا‌براهيم يزدی جنايتكار را با ندا هم انديش نشان ميدهد نبود. اگر ميبدی شارلاتان هم بينندگان مغزباخته‌‌اش را به "افتخار" كردن به "توجه هافينگتون پُست" تشويق كند، همه در تشخيص دادن پشتيبان از دشمن كور و كر نميباشند. خوب است كه دروغ های ايران كش نوكران و زباله هايی چون هومن مجد، كاوه افراسيابی، ماموران ناياك، شيرين نشاط، بنی صدر، و.... و جنايتكارانی چون استيفن كينز هنوز در اين سايت منفور در دسترس است!

newsecularism محسن ذاکری

"ذکر نام یدالله سحابی، میر حسین موسوی، احمد مدنی، محمد رضا شجریان، رضا پهلوی باید بدون پیشوند باشد تا رعایت تساوی حقوق انسانی را با دیگر افراد جامعه کرده باشیم.... در ادبیات دموکراتیک و بیطرف، بجز در جایی که نیاز به تاکید بر پایگان حرفه ای و یا اجتماعی فرد نباشد، ما نیازی به تکرار القاب و کنیه و عنوان ها نداریم (بيخود نيست كه از محمد رضا شاه پهلوی بعنوان "محمد رضا پهلوی" نام ميبرد، چرا كه "نيازی" نبوده، حتی جهت اثبات "صداقت" خودشان!) برای مثال شما نیازی ندارید بنویسید پریزیدنت بیل کلینتون مگر آنکه ذکر سمت او جهت تکیه بر این نکته است که بیل کلینتون در چه مقامی و سمتی با مسئله در ارتباط بوده است." (‌اصلا بنويسيم "آقای بيل"، چطور است؟)

از "سكولاريزم نو"، كه دقيقا با حذف عناوينی مانند چاقوكش و آدمخوار و مزدور و جنايتكار از كنار نام يك دسته "فعال سياسی"، توانسته يك جبههء خيلی "سكولار" هم برای اربابان فراهم كند. البته نيازی به گفتن ندارد كه كسانی كه اينگونه خود منطق و سلولهای مغز مخاطب را هدف قرار ميدهند، شبها از مسئلهء "رعایت تساوی حقوق انسانی" خواب ندارند.