shiites-Italia
"اين مشكل شايد به نظر شما كه در ايران هستيد زياد مهم نيايد، همانطور كه من هم پيش از زندگي در ايتاليا عمق مشكل را درك نميكردم. بنابراين براي كمي روشن شدن قضيه چند مثال برايتان ميزنم..."
"اين مشكل شايد به نظر شما كه در ايران هستيد زياد مهم نيايد، همانطور كه من هم پيش از زندگي در ايتاليا عمق مشكل را درك نميكردم. بنابراين براي كمي روشن شدن قضيه چند مثال برايتان ميزنم..."
سخنرانی يكی از حسابداران مافيای اسلامی در نروژ
از گروهی كه نامش "جنبش همبستگی برای آزادی و دموکراسی در ایران" باشد چه انتظاری جز برگزاری جلسه و سخنرانی برای آورندگان و نگهداران جمهوری خمينی در يكی ديگر از اين دانشگاه ها داريد؟! پايينش هم نوشته اند، "با همکاری کانون پژوهش فرهنگ ایران و شبکه فرهنگی ایرانیان اروپا"! دست مريزاد به شما بيگانگان ايرانی نما كه فرهنگ كشوری را كه غارت و نابود ميكنيد را هم يدك می كشيد.
ایجاد رشته تحصیلی "هنر فقهی"
دبیر فرهنگستان هنر در پیش همایش مکتب اصفهان که در دانشگاه "امام صادق ع." برگزار شد از ایجاد رشته تحصیلی "هنر فقهی" خبر داد.
دکتر بهمن نامور مطلق دبیر فرهنگستان هنر، در پیش همایش مکتب اصفهان با عنوان "بررسی اندیشه های فقهی- حدیثی در مکتب حکمی-هنری اصفهان" که در سالن "شهید بهشتی" دانشگاه "امام صادق ع." برگزارشد در سخنان خود از موافقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر ایجاد رشته ای تحصیلی با عنوان "هنر فقهی" خبر داد.
وی در مورد لزوم راه اندازی چنین رشته ای گفت : آینده هنر به این تعامل نیاز دارد. اگر نتوانیم بین فقه، هنر و حکمت تعامل برقرار کنیم به بن بست خواهیم رسید.
"عباس بهارلو منتقد و پژوهشگر سينما، فقدان آزادی بيان و سانسور شديد فيلم را در دوره پهلوی اول، دليل اصلی گرايش فيلمسازان اين دوره به ادبيات کهن فارسی می داند. چرا که به اعتقاد وی ساختن فيلم بر اساس اين آثار با موانع مميزی کمتری روبرو بود. اما تجربه [عبدالحسين] سپنتا در سينمای ايران و توقيف فيلم فردوسی او نشان می دهد که حکومت وقت تحمل ساخته شدن اينگونه فيلم ها را نيز ندارد. وقتی سپنتا فيلم فردوسی را می سازد به خاطر اينکه در اين فيلم شاعر به شاه غزنوی تعظيم نمی کند، رضاشاه دستور توقيف آن را صادر می کند."
البته كسی كه از "دانشگاه" های اسلامی شده ی حاج فرج دباغ ليسانس گرفته باشد بايد هم همين را بگويد. بايد همين را بگويد تا از صدا و سيمای جمهوری اسلامی مزد بگيرد. بايد همين را بگويد تا "منتقد و پژوهشگر سينما" بحساب بيايد.
توضيح واضحات است، ولی خودتان اين مقاله را (كه بايد به "فضای استبدادی پس از کودتای ۲۸ مرداد" هم اشاره كند (!) تا جناب "جرمی بوئن" راضی بماند) با ديگر گزارشهای بی بی سی در باره ی سينمای جمهوری اسلامی مقايسه كنيد.
شيوههاي ادبي و هنري خميني
آخوند احمد احمدی
"امام ـ رضوان اللّه عليه ـ سبب شد كه گذشته پر بار عرفاني اين سرزمين، كه در اواخر عصر پهلوي به افول و پژمردگي گراييده بود، بار ديگر كاملاً احيا شود و عرفان هم بهترين زمين رشد ادبيات و زبان است ـ بخصوص زبان و ادبيات فارسي با آن گذشته اسلامي پربار خويش ـ اكنون سري به كتابفروشيهاي روبهروي دانشگاه تهران بزنيد و ببينيد، چه تحولي پديد آمده و چگونه دهها كتابفروشي، از آثار ادب و عرفان فارسي سرشار است..."
"از لحاظ هنري، امام حقاً يك هنرمند و هنرشناس بود. من تنها شيوه نگارش و خط و رسم الخط ايشان را تذكر ميدهم، زيرا سالها با آن مانوس بودهام و برخي از آثار فقهي دستنويس ايشان را شخصاً استنساخ كردهام. اين خط كه بارها در روزنامهها و مجلات، كليشه يا زيراكس آن را ديدهايم، ببينيد چه تاثيري در بيننده و خواننده داشت؟ چگونه يادآور خطوط زيباي علماي گذشته ما بود، كه همواره به آنها ميباليديم و اكنون هم نمونه نوشتار آنها را بيهيچ خط خوردگي، يك قلم، در برابر چشم خاص و عام ميديديم؟ چه شاهد صدقي بهتر از اين؟ در برابر فقهايي كه اصلاً خط نداشتهاند يا خط خوش ندارند يا استادان و دانشجوياني كه پروده فرهنگ پهلوي اند و خطوط بيارزشي دارند كه خودشان هم از آن، متنفرند..."
نويسنده و ديپلمات انگليسی: بايد از اسلاميست ها پشتيبانی كنيم
فايل صوتی (گزيده)
برنامه ی كامل:
The Leonard Lopate Show
Friday, November 24, 2006
Interview with Rory Stewart
اين گفتگوی راديوئی آدينه ی پيش از راديوی پرشنونده ی "WNYC" در نيويورك پخش شد. با آنچه كه اين جانور در باره ی عراق مي گويد كاری ندارم. داوری در باره ی اينكه مردم عراق اسلاميستها را به قدرت رساندند و ديگران زمينه را برای سر كار آمدن مافيای اسلامی در آن كشور آماده نكرده بودند با خودتان. برای من جالب اينجاست كه می گويد بايد از همه ی اسلاميستها، از جمله مافيای اسلامی در ايران، پشتيبانی شود --- يعنی پشتيبانی از اسلاميستها بايد در دستورالعمل دول غربی قرار گيرد! و بد نيست بدانيد كه همين جناب "استوارت"، پس از انجام وظيفه در عراق، به كانون حقوق بشری "CARR Center" در دانشگاه "هاروارد" راهیافته و مدتی را هم آنجا گذرانده است:
امیرعباس فخر آور: من یک جمهوریخواه هستم
"خیلی از بچه ها پرسیدن که من به چه نوع حکومتی گرایش دارم؟ همیشه وقتی ایران بودم ـ توی سالهای دانشگاه و زندان و مبارزه اعتقاد داشتم که مبارزین سیاسی به همه گروهها تعلق دارند و باید همیشه بعنوان آزادیخواه و دموکراسی خواه مطرح باشند (چه باشند چه نباشند!) و همیشه همین روش رو در پیش گرفتم. البته دوستانی که از نزدیک باهاشون در ارتباط بودم میدونستند که من از وقتی خودم رو شناختم یک جمهوریخواه هستم. ولی روابط نزدیک من با مشروطه خواهها (بخوانيد فرصت طلبان) و به خصوص شاهزاده رضا پهلوی باعث شده بود که منو مشروطه خواه بشناسند."
جناب فخر آور، چيزي که عيان است چه حاجت به بيان است!
مگر نام ايرانیان هوادار پادشاهی، يعنی ناسيوناليست ها، در رسانه های غربی اصلا مطرح می شود (چه برسد به پشتيبانی از سوی سازمانهای پروژه ساز) كه نيازی به توضيح شما باشد؟ از كسانی كه نه تنها كشتار و جنگ داخلی را در عراق و به قدرت رساندن يك چلو كباب فروش درجه سه ی واشينگتونی در افغانستان را به بازگشت پادشاهی به آن دو كشور ترجيح دادند، بلكه همه ی تلاش هايشان را هم كردند و می كنند كه اين آلترناتيو را كمرنگ جلوه دهند، توقع می رود كه به وجود هواداران پادشاهی در ايران اعتراف كرده و از آنها قهرمان هم بسازند؟! همزمان با راه اندازی و پشتيبانی از سازمانهای فدرالچی-تروريستی "جندالله" و "پژاك" و...؟! بچه هايی كه نميداند حاميان جناب عالی از ناسيوناليزم بيشتر از اسلاميزم و كمونيزم وحشت داشته و دارند براستی بچه اند.
از ديدگاه من بيگانه شما را بازيچه ی دست خود كرده است. با شخص شما دشمنی ندارم. فقط پيامد "تلاشهای" كوركورانه ی دانشجويان "مستقل" سه دهه ی پيش در آمريكا و اروپا را بياد داشته باشيد.
شایسته است که خانم شهره هم به آن دو (بهروز/هوشنگ) بپیوندد وهمراه هم نمایشنامه ای را تنظیم وبرای ایرانیان تشنه فرامین جمهوری اسلامی به روی صحنه بیاورند عنوان پیشنهادی ما :خواهرمن، سند نجابت تو حجاب توست.
توهين به "امام" در بوسنی
موضوع انتشار جنجالي سيدي غيراخلاقي منتسب به يك هنرپيشه زن، اكنون ديگر از مرزهاي ايران نيز فراتر رفته و هفته گذشته، دستمايه توهين يك نشريه اروپايي به خميني و انقلاب اسلامي شده است.
...[جمهوری اسلامی در "خواب" نيست.] اصلا هم در خواب نيست. بلكه در فكر دزدی و چپاول است. در فكر وارد كردن انواع و اقسام مواد قاچاق است. در فكر اندوختن مال است. در انديشه برج سازی و تصاحب جنگل ها و آثار باستانی و دزدی هائی است كه بعدها معلوم خواهد شد قهارترين دزدان تاريخ نيز خواب دزدی دولتيان امروز را هم نمی ديدند و نسل آينده نيز نه در كثافت خودش، در كثافتی كه مثلا طبقه روحانی بر آن مملكت زده است در حال جان كندن است. آنكه طاقت كمتری دارد خودكشی می كند، آنكه شهامت خودكشی ندارد، معتاد می شود، آنكه زرنگی زيادتری دارد، تلاش می كند تا به هر ترتيبی شده خودش را در جريان مافيای حاكم بياندازد و به فساد آلوده شود تا بلكه از اين طريق يا گليم خويش از آب بيرون كشد و يا كلاهی از نمد بر سر بگذارد.
اين چنين است كه قدرت های بزرگ، برخلاف شعارهای ظاهری، در نهان و در پنهان چنين حكومتی و چنين دولتی را می پايند تا مبادا موئی از سرش كم شود.
نخست وزير انگلستان می گويد موجوديت حكومت اسلامی، يك استراتژی خاورميانه ای است و وزير امور خارجه آمريكا حرف های او را تكذيب می كند. فرمانده نيروهای آمريكايی در خاورميانه، در كميته تحقيقی كه ديروز در مورد عراق تشكيل شد، رسما می گويد حكومت اسلامی در عراق هم پول خرج می كند، هم اسلحه می فرستد و هم آشوبگران را تعليمات نظامی می دهد. سازمان ملل می گويد حكومت اسلامی فقط در فلسطين و لبنان و عراق نيست كه آتش می افروزد، حتی در آفريقا به تروريست اسلامی سومالی پول و اسلحه مي دهد و امكانات آموزش های خرابكارانه در اختيار آنها می گذارد. آژانس بين المللی اتمی مدعی می شود كه تازگی ها نشانه هايی از پولتونيوم كه در ساخت بمب اتمی به كار می رود، در فعاليت های حكومت اسلامی به دست آمده است.
ای بابا! شاه خدا بيامرز يك كلمه گفت قيمت نفت بايد مناسب با قيمت كالاهائی باشد كه شما به ما می فروشيد، مهلت نداديد و فرش قدرت را با چنان سرعتی از زير پايش كشيديد كه جهانيان از ذوب شدن آن همه قدرت و جلال و شكوه انگشت حيرت به دندان گزيدند. امّا حالا خودتان اين همه سند و مدرك در مورد جنايات اين رژيم عليه اين مردم و عليه مردم عراق و عليه مردم فلسطين و اسرائيل و لبنان و خلاصه همه جای جهان ارائه می دهيد و باز دست روی دست گذاشته ايد كه روسيه چه می گويد؟! چين چه می گويد؟! و يا به محض اينكه سر و صدای وجدان های بيدار بلند می شود كه اگر راست می گوييد چطور اين همه را تحمل می كنيد و هيچ اقدامی عليه حكومت اسلامی به عمل نمی آوريد، فورا سازمان های اطلاعاتی يك سری سند رو می كنند با هزار و يك دليل بنی اسرائيلی كه نمي شود دست به تركيب اين حكومت زد كه پی آمدهای آن غير قابل پيش بينی است!
پس ديگر چرا اينقدر ادعا می كنيد؟ بگوئيد در برابر تزوير و ريا آخوند درمانده و عقيم شده ايد و يا نه دست از اين بازی تكراری و مسخره برداريد و بگوئيد اين حكومت آلت دست خود ماست. خودمانيم كه اين حكومت را سرپا نگهداشته ايم. اگر دستمان را از پشتش برداريم، در چشم بهم زدنی ملت هوشيار ايران كار را يكسره خواهند كرد و آنوقت ما می مانيم و ملتی كه ٢٨ سال است فريب بازی های ما را خورده اند! همان عواقبی كه می گويند غير قابل پيش بينی است!
گزيده ای از نوشته ی ١٦ نوامبر پرويز قاضی سعيد در "عصر امروز".
خودزني يك مأمور در زندان
يكي از مأموران زندان مرودشت، شب گذشته با شليك پنج گلوله خودكشي كرد.
بنا بر اين گزارش، شب گذشته، يكي از مأموران وظيفه در زندان مرودشت استان فارس، با استفاده از اسلحه خود و با شليك پنج گلوله، خودكشي كرد و در دم جان سپرد.
گفته ميشود سرباز يادشده، پس از گذشت يك هفته از اعزام هيأت بازرسي از زندان مرودشت و انجام نشدن تحولي در وضعيت زندان، بر اثر فشار روحي، اقدام به خودكشي كرده است.
اين هيأت كه تعدادي از معاونان سازمان زندانها و برخي از مسئولان نظامي را شامل ميشد، پس از دريافت شكايات متعدد از شرايط مأموران نظامي در زندانها، از زندان مرودشت شيراز بازديد كرده بود.
ابولحسن بنی صدر نخستين رئيس جمهور اسلامی در ايران در طی روزهای ٢٣ الی ٢٦ نوامبر در استكهلم خواهد بود و از جمله در دو دانشگاه استكهلم و اپسالا به سخنرانی خواهد پرداخت. ابولحسن بنی صدر در رابطه با معرفی يكی از كتابهای خود تحت عنوان "حقوق بشر در قرآن" كه اخيرا به زبان سوئدی ترجمه شده است به سوئد مسافرت می كند.
ناخشنودی هر ايرانی، چه مرد چه زن، چه بخواهد چه نخواهد
"اينجا سفارتخانه ی آمريكا بود؛ تا اينكه در نوامبر ١٩٧٩ يك دسته دانشجوی تندرو آن را تصرف كرده و همه ی كاركنان آنرا به گروگان گرفتند. البته اين روزها دلايل ديگری وجود دارد كه آمريكا ايران را خطرناك به حساب بياورد، ولی اگر می خواهيد در باره ی ريشه های ناخشنودی آمريكايی ها از اين كشور صحبت كنيد، آنچه كه در اين سفارتخانه روی داد نقطه شروع خوبی خواهد بود. ولی موضوع را با تقريباً هر ايرانی ای كه ميخواهيد مطرح كنيد و او، چه مرد باشد چه زن، به شما پاسخ خواهد داد: بله، اما ببينيد شما در ١٩٥٣ چه كار كرديد. سازمان سيا ی شما با همكاری سازمان اطلاعات انگلستان در توطئه ای دولت بطور آزاد انتخاب شده ی مصدق را سرنگون و شاه را جايگزين او كرد."
تد کاپول، در برنامه ی مستندش درباره ی ايران، كه يکشنبه ۱۹ نوامبر از شبکه "ديسکاوری" پخش خواهد شد.
مشهورترين اثر باستاني ايران با كمبود مراقب مواجه است
تعداد مراقبان مجموعه تختجمشيد در هر شيفت حدود ١٤ تا ١٥ نفر است اين درحالياست كه روزانه به طور متوسط ١٢٠٠ نفر از تختجمشيد ديدن ميكنند.
ضحاکی که خون آدم خورد و خونخواری چنین آدم ندید
"حسین فاطمی ، شکار گردن افراخته و لقمه بسی سنگین تر از اشتهای مغز سبک محمد رضا شاه به دام افتاد و به ضرب ساتور میرآخوران و چاقوکشان دربار و به فرمان ضحاک گرسنه و خونخوار شقه شقه شد . ضحاکی که خون آدم خورد و خونخواری چنین آدم ندید . این خونخوار آدمیخوار هرگاه از خشم ملت و دل ناگرانی اربابانش نمیهراسید مصدق را هم میکشت . ولی چه کُنَد بینوا ،که فروش رفته بود و غلامی گوش به فرمان و دست به دامان بیش نبود . بیچاره بیمایهای که برای نابودی مصدق بیشتر از بودِ پادشاهی خود میکوشید . به گوشش رسانده بودند که : مرحبا بوزینه عنتر گشتهای / کدخدا بودی کلانتر گشتهای . و بدینسان شب پره وار بازیگر میدان شده بود و قرص ماه را که تا به امروز در تاریخ ایران میدرخشد و جاودانه خواهد درخشید ، نمیدید. که سفله خداوند هستی مباد . امروز نیز فکر جاودانگی و محبوبیت مصدق و یارانِ صدیق و صادقش چون دکتر حسین فاطمی مانند خورهای مغز علیل ته مانده ها و پس مانده های پهلوی را سوراخ میکند که هر یک قارقارکی به دست گرفته آنچه باد هواست در آن میدمند که قبول راستی و اعتراف به نامردی ، مردانگی و درستی میخواهد و باد هوا این هر دوان ندارد..."
"شاعر ملی و آزادیخواه"، "دكتر منیر طه".
هزينه ی بازسازی لبنان
سيد حسن نصرالله، دبيركل حزب الله لبنان:
"همه اموالي كه تاكنون براي اجاره منزل موقت و تهيه لوازم منزل به آسيب ديدگان لبناني در جنگ اخير اين كشور پرداخت شده، اموال شرعي واز طرف آيت الله خامنه اي بوده است."
روزنامه حريت در شماره روز گذشته خود نوشت: سيدمحمد خاتمي رييس سابق جمهوري اسلامي ايران (!) امتناع مسئولان ايراني از ديدار تشريفاتي از مقبره آتاترك را اشتباه مي داند كه بايد از آن منصرف شد.
به گزارش "رجا"، حريت در مطلبي تحت عنوان «به آتاترك برويم» نوشت كه سيدمحمد خاتمي اين مطلب را در گفتگو با «محمد علي براند» خبرنگار شبكه تلويزيوني «كانال D » در استانبول عنوان كرد. روزنامه حريت و كانال D متعلق به گروه نشرياتي «دوغان» بزرگترين گروه رسانه اي تركيه هستند.
به نوشته حريت در اين مصاحبه كه قرار بود از كانال D پخش شود،خاتمي در پاسخ به اين سوال كه «چرا مسئولان ايراني در سفر به تركيه از مقبره آتاترك ديدار نمي كنند، آيا اين امر براي آنان كار بدي است»، گفت:«ما بايد از اين گونه امور تشريفاتي منصرف شويم، بايد بيشتر به واقعيت ها بپردازيم. زيرا دو جامعه ايران و تركيه به يكديگر احترام مي گذارند و دوستي بزرگي با هم دارند. نزديكي دو جامعه به يكديگر بسيار مهم است و بايد به اين موضوع بيانديشيم كه براي نزديك تر شدن مردم دو كشور به يكديگر، چه كاري را بايد بكنيم.»
"اگر ملت ايران ٢٨ سال پيش اراده نمیكرد، هنوز هم تحت سيطره حكومت پهلوی بود. با توجه به مفاهيم اصلی قرآن خود را از آن زندگی شرمسار رها كرد و به سمت آزادی اسلامی حركت كرد كه اين نوعی ديگر از انتخابگری است كه مردم با توجه به رهنمودهای امام و قرآن به آن رسيدند."
رمان "سالهای بنفش" با محوريت انقلاب اسلامی به زودی منتشر میشود
"در اين كتاب فعاليتهای گروههای مبارز قبل از انقلاب از جمله گروه مجاهدين خلق، فدائيان اسلام، حزب توده، جبهه ملی و ... در رويارويی با رژيم ستمگر پهلوی و سازمان ساواك بيان شده است."
خبرگزاری قرآنی جمهوری اسلامی
دوران حكومت پهلوی در كتاب "٥٧ سال اسارت" تحليل شد
"نگاه اين كتاب به مجموعه برنامههای فاجعه باری است كه آمريكا تحت عنوان انقلاب سفيد برای اسارت مردم ايران به محمدرضا شاه تحميل كرد."
جلد چهارم كتاب "٥٧ سال اسارت" تأليف "علیمحمد بشارتی" توسط انتشارات سورهی مهر منتشر و روانهی بازار كتاب شد.
خبرگزاری قرآنی جمهوری اسلامی
دعوت به سرمایه گذاری در ایران
بی بی سی
علی نقی خاموشی، رييس اتاق بازگانی جمهوری اسلامی که به همراه هياتی از سرمايه گذاران و صنعتگران ايرانی به لندن سفر کرده درتلاش است تا با تفسير قوانين جديد در ايران، سرمايه داران ايرانی خارج از کشور و همچنين سرمايه گذاران بريتانيايی را به سرمايه گذاری در ايران تشويق کند.
بازگويی
"ايران دوره اسلامي متفاوت از ايران دوران پهلوی است و ايران اسلامي بايد در قله تمدن بشري قرار گيرد."
سيد علی خامنه ای، رهبر معظم انقلاب شكوهمند اسلامی.
به نظر می رسد كه تلاش های گروه ها، وب سايتها و راديو های "كمونيست"، مدافع "حقوق بشر" و "برابری"، و صد البته "ايرانی" در سوئد برای آزادی ايران از چنگال "امپرياليزم" به ثمر رسيده است. شادی نزديك است.
سياستی با هدف "آزادی و دمكراسی" در ايران!
گشايش كنسولگری در مهاباد!!!
انقلاب ديكتاتوری شاه را با اختناق ديگری جايگزين نمود!
موجب خوشحالی است كه شبكه انگليسی زبان بی بی سی، پس از سال نو دست به ايجاد يك كانال ماهواره ای فارسی زبان خواهد زد كه به پخش اخبار در ايران بپردازد!
پيامی به نيروهای نظامی ايران
پری صفاری
(از برنامه ی يكم نوامبر)
از دوستان و هم ميهنانی كه توانايی اش را دارند خواهش ميكنم كه با بانو صفاری تماس بگيريد و برای نگهداری از برنامه ی "بيداری، پايداری، پيروزی" به او ياری برسانيد.
او را تنها نگذاريد.
تايم : تنها راه پايان خونريزي ها، تقسيم و "پايان عراق " است
قديری ابيانه (حزب الله)
هفته نامه آمريكايي "تايم " در مقاله اي با عنوان "The Case For Dividing Iraq"، نوشته است كه "بهترين راه براي نجات عراق و جان سربازان آمريكايي ،تقسيم آن كشور به سه منطقه قدرتمند شيعي ، كرد و سني و پايان عراق است ". "پيتر گالبرايت " سفير سابق آمريكا در كرواسي كه در مورد مسائل قانون اساسي به كردهاي عراق مشاوره داده ، در اين مقاله كه روز دوشنبه منتشر شد، نوشته است :دولت اتحاد ملي عراق متحد نيست و حكومت نمي كند. نيروهاي امنيتي عراق نيز كه بخش اصلي تلاش هاي آمريكا براي ايجاد ثبات در عراق هستند بي اثر هستند و گاهي حتي به تشديد جنگ داخلي عراق كمك مي كنند. گالبرايت نويسنده كتاب "پايان عراق : چگونه بي كفايتي آمريكا جنگي بدون پايان را آغاز نمود"، افزوده است :جرج بوش مي گويد هدف آمريكا دست يابي به عراقي متحد و دمكراتيك است ولي در حقيقت هيچ راهي براي رسيدن به آن وجود ندارد.
خودکشی یک کشیش در آلمان به دلیل گسترش بي سابقه اسلام در غرب
یک کشيش آلماني در اعتراض به گسترش اسلام در اين کشور و ناتواني كليساي پروتستان در جلوگيري از اين پديده، خودسوزي کرد.
به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از تايمز، یک کشيش بازنشسته در یک صومعه واقع در جنوب شهر شرقي ارفورت آلمان در اعتراض به گسترش اسلام در اين کشور و ناتواني کليساي پروتستان در جلوگيري از اين پديده خود سوزي کرد.
رونالد ويسلبرگ ۷۳ ساله در محوطه صومعه ''اگوستين'' در شهر ''ارفورت''، یک بطري بنزين روي خود ريخت و خود کشي کرد.
به نوشته تايمز، مسولان صومعه ارفورت سعي کردند تا شعله های آتش را خاموش کنند ولی تلاش آنها بي فايده بود و رونالد ويسلبرگ یک روز بعد از خودکشي در بيمارستان درگذشت.
همسر ويسلبرگ به خبرنگاران گفته است: شوهرم در اعتراض به گسترش اسلام و ناتواني کليسا در جلوگيري از آن خود کشي کرده است .
''اکسل نواک'' اسقف پروتستان دراین خصوص، گفت: اين خودسوزي جامعه کليسا را شوکه کرده است.
وی همچنین ابراز اميدواري کرد که اين حادثه، روابط مسلمانان و مسيحيان را تحت الشعاع قرار ندهد.
کشف ژن ''عرب بدوی'' در خون دختر مارگارت تاچر
به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از العربیه، روزنامه ''ساندی تایمز" در گزارش روز یکشنبه خود اعلام کرد: متخصصان ژنتیک با آزمایش خون ''کارول تاچر'' دختر نخست وزیر [آنگلوساكسون] سابق انگلیس، متوجه شدند که ٢٤ درصد D.N.A وی اصالتی عربی دارد.
حجت الاسلام سيد محمدخاتمی: ترور در اسلام هيچ جايي ندارد
"اسلام دين خرد و عقل است و هيچ ديني به اندازه اسلام به خرد و انديشه اهتمام نداشته است. از درون چنين ديني هيچگاه خشونت بيرون نميآيد اما متاسفانه امروز خشونتها متوجه مسلمانان شده است."
نقشه هاي جغرافيايي ايران در دانشگاه لندن بررسي مي شود
دانشكده مطالعات آفريقا و شرق شناسي دانشگاه لندن جلسه سخنراني ويژه اي با عنوان "بررسي نقشه تاريخي ايران از دوران باستان تا اوايل قرن بيستم" در اين دانشكده برگزار مي كند.
"در دوران پهلوي برخي موسسات كارتوگرافي و نقشه برداري در ايران شكل گرفت كه ماحصل تلاش آنان تعداد بي شماري نقشه هاي جديد و مدرن از كشور ايران و استانهاي آن است كه از سال 1930 تا حال حاضر در اين كشور تهيه و چاپ مي شود."
خبرگزاري انتخاب: در ١٣ آبان ١٣٥٧ رهبر كبير انقلاب اسلامي طي سخناني در نوفل لوشاتو و در جمع گروهي از دانشجويان و ايرانيان مقيم خارج از كشور به بيان تشبثات و نيرنگهاي رژيم شاه براي دوام سلطنت پرداختند.
متن كامل اين فرمايشات به اين شرح است:
«[...] سرتاسر يك كشور سي و چند ميليوني [...] همه يكدل و يكجهت ايستادهاند و فريادشان بلند است كه ما نميخواهيم اين سلطنت پهلوي را. [...] الان ديگر مملكت ايران و جمعيت مملكت ما به طور خودكار عمل ميكند، يعني در تعطيلش ديگر منتظر اين نيست كه زيد بگويد تعطيل كنيد يا رييس صنف يا روحاني يا سياسي، ابدا دنبال اين مطلب نيستند، تشخيص دادند كه امروز بايد تعطيل بشود سرتاسر ايران يكدفعه ميبينند تعطيل است. شهرهاي بزرگ تعطيل ميكنند از باب اين كه تشخيص ميدهند كه امروز تعطيل است. كسي باشد يا نباشد ديگر فرق نميكند. اين تهديدها يك تهديدهاي بچهگانه است كه يك دفعه توهم اين بشود كه مثلا زيد را ترور ميكنند و وقتي ترور كردند آتش خاموش ميشود، آتش اگر روشنتر نشود خاموش نميشود. اين هم يك تشبث بچهگانه است كه اينها گاهي ميكنند و سابق هم سابقه هم دارد كه گاهي ميكردند، حالا هم باز كردند و ميكنند.»
اخيرا بعد از اين كه ديدند دولت آشتي ملي نتوانست كار خودش را انجام بدهد و از اول دولتي بود كه ميخواست با فريبكاري مردم را منحرف كند و بخواباند اين نهضت را وعدههايي داد و عملهايي كرد و چيزهايي، اما همهاش چيزهايي كه خواست ملت اين نبود، يك چيزهاي ديگر بود خواست ملت، اينها تبع خواست ملت بود. «قمارخانهها را بستيم» هزار جور مركز فحشا باز است، بالاترين مركز فحشا دستگاه محمدرضا خان است كه درش باز است، در فحشا. فحشاي نه به آن معنا، فحشاي به آن معني كه بدتر از فحشاست. فحشاي به آن معنا كه يك بارگاه به تمام [معنا] ظلم، يك بارگاه به تمام معنا خيانت، به تمام معنا جنايت، در آنجا را اگر بستيد ملت يك قدري آرام ميشود ـ يك قدري البته، نه تمام ـ اما قمارخانهها را بستيد /كدام/ مثلا ملت آمده و اين همه فرياد ميكند كه، داد ميزند و كشته ميدهد كه قمارخانهها باز است؟ ملت اين را ميخواهد البته خوب اين هم يكي از اموري است كه ميخواهد اما صداي ملت را بايد از تو خيابانها شنيد ،ببينيد ملت چي ميخواهد. بعد از اينكه دولت آشتي، باطنش ظاهر شد و معلوم شد كه آشتي به معناي حكومت نظامي است و به معناي تثبيت /تسلط/ مسلط كردن يك اشخاصي از اشرار، كوليها ـ و نميدانم از اشرار ـ به جان مردم بيفتند، با چماق است و زدن است و بستن است و اختناق است و اينها، بعد از اينكه معلوم شد يك همچون مطلبي ـ كه از اول هم براي ما معلوم بود كه قضيه از اين حرفها نيست، قضيه اغفال مردم است كه ميخواهند اين نهضت را به هر جوري است خفهاش كنند ـ اين هم توفيق پيدا نكردند. حالا چند ماه است كه حكومت آشتي آمد و جنگش را با مردم كرد و موفق نشد حالا يك راه ديگري را پيش گرفته.»
حضرت امام خميني(ره) در بخش ديگري از سخنان خود به علي اميني و سخنان اخير او اشاره كردند و گفتند:
«[...] تازگي يكي از افراد شاهدوست كه به خيال نخستوزيري افتاده است، ايشان هم مصاحبهاي فرمودند و در آن مصاحبه گفتند كه: «خميني اين زجر و اين چيزها ديده است و به واسطهي اين زجر ديدن، خوب، اين حرفها را ميزند ولي خوب افراد ديگر هم زجر ديدند، گاهي كمتر، گاهي بيشتر لكن گذشت كردند و مملكت ما الان اگر چنانچه فلاني وطنپرست باشد، چنانچه هست (گفته هست) اين مملكت ما الان به واسطهي وضع جغرافيايي جوري است كه خطرناك است، براي حفظ مملكت بايد اين آدم كه ميگويد سلطنت نبايد باشد بايد يك قدري پايينتر فكر كند، پايين بيايد يك قدري، خوب ما مملكت لازم داريم (عين حرف شاه است «ها ...!»، يك وكيل هم تو مجلس گفته بود ايشان هم حالا ميفرمايد) خوب ما مملكت لازم داريم خوب، وطندوستي اقتضا ميكند كه غمض عين كند، نگذارد كه مملكت از دست ما برود وامصيبت!! ميخواهد مملكت از دست ما برود.
[...] پس مساله حالا اين مطلبي كه حالا ما به آن مبتلا شديم، اين مانور ديگري است كه با اين صورت به ميدان آمده است. او با آشتي آمده بود، اين با مصلحتخواهي كه: يك آدمي است وطندوست و وطنخواه و ـ عرض ميكنم ـ به قول خودش وطنپرست، اين براي خاطر اينكه مملكت را يك وقت از دست برود جانفشاني كرده و ـ عرض ميكنم ـ اين زحمترا به خودش داده كه بيايد و ملاقات كند با شاه و بعد هم برود به قم كه نميدانم آيا راهش دادند يا نه؟ بعضيشان را راه نداده بودند، نميدانم ـ حالا به تمام معنا ـ برود به قم و بعد هم نجات بدهد مملكت را. از اين نقشهاي كه ـ مثلا من عرض ميكنم ـ از اين طرحي كه خميني دارد و داده است و مملكت به خطر افتاده است، ايشان با اين ملاقات شاه و با آن رفتن قم (كه آيا راهش دادند يا نه؟) اين مملكت را نجات بدهد، جانفشاني كرده است و ـ عرض ميكنم كه ـ از همه چيز گذشته براي نجات مملكت!! ميگويد كه من كه در قم رفتم ديدم اين ناآرامي قم و اين تظاهرات قم و اين فريادهاي قم را، خوب، خودم ديدم چهجوري است، اينها آرام نميشوند مگر اينكه يك چيزي ببينند از ما، يك دولتي روي كار بيايد كه يك چيزي از آن ببينند و لازمه اين است كه ايشان تشكيل دولت بدهند و ـ عرض ميكنم كه ـ اين ناآراميها را ساكت كنند و يك آزادي بدهند و اين چيزها و لابد مشروبخانهها هم ببندند و يك كارهاي ديگر لكن اعليحضرت باشند، ايشان باشند، كه نبادا يك وقت اين مملكت به دست روس و انگليس بيفتد!! اين قدرت اعليحضرت است كه الان روسها را به جاي خودشان آنجا نشانده است و آمريكا را هم به جاي خودش آنجا نشانده است!! اين قدرت را حق ندارد كسي دست بزند و اين كار فلان و /مردم اين/ بايد مردم را راضي بكنيد كه اين قدرت را از بين نبرند و معارضهاي با يك همچو قدرتي كه الان ايران را نگه داشته است معارضه با اين قدرت نكنند مردم.
حالا ما قبل از همه چي اول از اين آقاي شاهدوست ـ و به اصطلاح سايرين آمريكاخواه ـ ما به ايشان عرض ميكنيم شما كه قم تشريف برديد و با اتومبيلتان سوار شديد و از تهران هم عبوركرديد و رفتيد به قم، تو تهران هم تظاهرات را حتما ديديد ـ اگر نگويم در حسنآباد و در عليآباد و در اينها اين دهات هم ديده باشيد ـ خوب ميگوييد قم را ديدم، خوب شما گوشتان كه الحمدالله گوش باز است، نشنيديد مردم چه ميگويند؟ مردم چي ميگفتند؟ چيچي ميخواستند؟ اين مردم كه جانشان را روي دست گرفتند، جوانهاشان را ميفرستند جلو، اين مادرها كه بچههاي جوانشان را ميفرستند به اين خيابانها و فرياد آنها بلند است، چيچي ميگويند؟ تا ما ببينيم درد ملت چي است، دوايش چي است؟ تا انسان نفهمد درد چي است كه نميتواند دوا بدهد. اينها همه دارند ميگويند كه ما اين شاه را نميخواهيم. شما ميگوييد كه من اينها را آرامشان ميكنم!! آرام ميكنم به اينكه باشد ايشان!! اين ناآراميشان اين است كه ميگويند اين شاه خيانت كرده به ما، ما نميخواهيم اين را. شما دو تا مطلب ميگوييد يكي اينكه من حرفهاي مردم را شنيدم و اينها آرام نميشوند تا ما اين چيزهايي كه ميخواهند خوب به آنها بدهيم، لااقل عملي بكنيم. شما اگر ميخواهيد عمل بكنيد، كاري بكنيد كه اين آقا برود سراغ كارش تا يك قدري آرام بشوند. يك قدري البته، نه همه.
يك مطلب ديگري كه ايشان ميگويند اين است كه اين وضع جغرافيايي ايران جوري است كه ـ كانه ما ديگر هيچ اطلاعي نداريم از وضع جغرافيايي ايران كه چهجوري است ـ وضع جغرافيايي ايران جوري است كه اگر اين انقلابات باشد با اين وضع جغرافيايي خطر بزرگي براي ايران پيدا ميشود ولي اگر شاه باشد آن خطر نيست. مطلب ايشان اين است كه با بودن شاه اين خطر نيست. لكن اگر چنانچه (به فرمان ايشان) خداي نخواسته اين شاه برود، اين مملكت به دست دو تا قدرت ميافتد و وامصيبت ميشود. ما ميگوييم كه اين چيزي كه مملكت را به دست اين […] دو تا قدرت سپرده، همين شاه است […] ٤٥ هزار، ٥٠ هزار، بعضي ميگويند ٦٠ هزار از مستشاران امريكا و مفتخوارهاي امريكا ريختهاند به جان ما و در مملكت ما هستند، آن همه /چيزهاي/ پايگاهها براي خودشان در اينجا درست كردهاند.
اشغال نظامي است مملكت ما /اشغال/ در اشغال آمريكايي است مملكت ما. اين آقا ميگويند كه «به خطر ميافتد»!! اين خطر، از اين بيشتر؟! زراعت ما به كلي از بين رفت، اين خطر نبود؟! حالا شما ميخواهيد خطر را رفع بكنيد؟! شما همان بوديد كه در حكومت شما اين قضيه پيدا شد و امريكا به ما تحميل كرد و من همان بودم كه به شما پيغام دادم. آقا نكن اين كار را، اين زراعت ما را به زمين ميزند. خدا ميداند به فرستادهي ايشان گفتم كه نكنيد اين كار را، شما ملتفتي خودت، داراي ملك هستيد، ملتفتي كه نميتوانند اينها اداره بكنند /و اين زمين/ به زمين خواهد خورد اين زراعت مملكت. تو بودي كه زراعت مملكت را به زمين زدي براي خاطر امريكا، حالا شما ميخواهيد اصلاح بكنيد كه نبادا يك وقت تسلط بر ما پيدا كنند؟! الان ما مستقليم؟! قدرت، يك قدرت مستقلهاي ايستاده و همه را جلوگيري كرد ما يك مملكت مستقله، متمدن، آزادمردان و آزادزنان داريم! ما ميخواهيم كه يك مملكت قدرتمند كه قدرتش متكي به ملت باشد، الهام از ملت بگيرد، اگر يك ارتش متكي بر ملت باشد، نه آن قدرت ميتواند كاري بكند، نه آن قدرت كار ميكند […] شما ميخواهيد كه با اين دوز و كلكها اين دو تا قدرت را بر ما مسلط كنيد. نميخواهيد مملكت را رها كنيد. ميخواهيد مملكت را بيشتر از ااين به باد بدهيد. ما ميخواهيم نجات بدهيم اين مملكت را از اين دو قدرت. شما ميخواهيد كه اين مملكت تحت همين قدرت و سلطه باشد تا آخر، با چه صورت؟ با اين صورتي كه اگر اعليحضرت بروند، اين مملكت به هم ميخورد!! اين اعليحضرت بايد باشند تا اين دو قدرت را جلويشان را بگيرند!!.
[...] شما هم ميگوييد كه اگر شاه برود مملكتي نيست (اين تكه عين حرف اوست) او ميگويد كه مملكت ما وضعي دارد كه اگر چنانچه ما برويم آنها از آن ور ميآيند و اينها از اينور ميآيند، و شما بلندگوي او هستيد. او ميگويد كه فلان آدم غرض شخصي با من دارد حسابهايش را دارد حالا پاك ميكند.
يعني من او را به حبس انداختم، /حالا او دارد/ من او را تبعيد كردم، او حالا دارد حساب پاك ميكند. ايشان هم بلندگوي اوست همان عين او را ميگويد.
[...] بايد حساب كرد آقا، من يك نخستوزير نبودم و يك بارگاه و قبه و بارگاه داشته باشم. من آنم كه حالا هم كه اينجا آمدهام، منزلم را ديديد كه شما نميتوانيد تويش بنشينيد و بيشتر از اين هم نميخواهم اصلا. من توي حبس هم وقتي /من/ وارد شدم به آن باشگاه افسران (كه اول من را بردند تو باشگاه افسران) من وقتي وارد شدم ديدم يك جاي خيلي خوبي است كه همه چيز آماده است كه منزلهاي ما خواب نديدهاند، به آن مامورها گفتم خوب، اين كه از منزل ما بهتر است (و بهتر هم بود) بعد هم ما را بردند در يك جاي ديگر، همان مثل منزل خودمان يك خردهاي بهتر، وقتي هم كه ما را تبعيد كردند، وقتي هم كه از حبس ما بيرون آمديم، حبسش هم يك حبسي نبود كه به ما بد بگذرد، يك سختي يا ما به واسطهي آن بدي حالا با شاه مثلا به هم زديم!! حبسشان هم يك حبسي نبود كه براي ما، توي اين حبس آنهايي كه همراه ما بودند و در چيز بودند مامورين حبس بودند با ما محبت ميكردند، به ما ارادت داشتنند و ـ عرض ميكنم كه ـ وقتي هم كه از آنجا آمديم در يك باغ بزرگ و در يك عمارت عالي كه ما به خواب هم شايد نديده بوديم و ما هم آنجا بوديم. بعد هم كه آنجا رفتيم منزل خودمان، منزل خودمان بود ديگر آنجا. ما اينقدر هم عادت نكرده بوديم كه بيرون بياييم و گردش برويم، حالا كه توي حيات و توي خانه هستيم به ما بد بگذرد. وقتي هم كه ما را تركيه بردند، تركيه خيلي بهتر از ايران براي ما بود (براي شخص من يعني). ما زجري نديديم و بعد هم رفتيم نجف. نجف هم كه منزلمان بود. حالا هم آمديم اينجا، اينجا هم بهتر از منزل خودمان است باغ دارد و همه چيز. ما زجري نديديم كه در مقابل اين زجر (اين را براي خودم ميگويم) زجري نديديم كه مخالفتمان با اين آدم براي زجر باشد. ما زجرمان زجر اين ملت است. من وقتي صورت اين مردهايي كه بچههاشان و پسرهاشان را كشتند در ذهنم ميآيد زجر ميبرم، من وقتي اين مادري كه يقهاش را پاره ميكند در مقابل اين چيزها كه بياييد من را بكشيد، شما كه جوانم را كشتيد بياييد من هم بكشيد، اين زجر ميدهد ما را، نه اينكه به من يك چيزي بد گذشته است، زجر ديدهام، نه خيلي هم خوش گذشته است آني كه ما را زجر ميدهد آن مصيبتي است كه بر ملت ما وارد شده است. مسلمان اگر بر ملت خودش زجر نبرد مسلمان نيست. آن كسي كه ميخواهد اين آدم باشد، من نميتوانم به او بگويم مسلمان هست. آن كسي كه دست ميدهد به يك دست جاني، او را ديگر ما آدم نميدانيم. اگر مسلمان هم باشد آدم نيست و مسلمان هم نميتواند باشد. زجر ما اين است نه اينكه زجر ما اين است كه ما را حبس كردند يا زندان بردند. يا زجر ما اين است كه پاي علما را اره كردند آقا، توي روغن سوزاندند. زجر ما اين است كه ده سال، پانزده سال، هفت سال علماي ما در حبس بودند. پدر اين آقا چند سال در حبس بوده است؟ اين زجر ما هست. حالا از حبس اينها آمدهاند بيرون، بله «زندانيهاي سياسي را ما مهار كرديم» يا به اصطلاح خودشان «عفو كرديم»، تمام شد؟ زندانيهاي سياسي، زندانياي كه ده سال در آنجا زجر ديده، عالم بزرگوار را توي صورتش همچو زدند كه گوشش عيب كرده، حالا آمده بيرون، حالا بيايد تشكر كند از شاه كه شاه بماند حالا؟! آقا نميشود، اين ملت را نميشود خاموش كرد با اين حرفها، نه نخستوزير توانست خاموش كند، نه منتظرالوزراه نميتوانيد، و نه نظامي و نه حكومت نظامي و نه هيچي، نميشود.
ببينيد مردم چي ميخواهند، آن را بدهيد مردم، بچه و بزرگ ميگويد «استقلال و آزادي» شما آزادي و استقلال را بدهيد و حكومت پهلوي نه. اين لسان ملت ماست، بزرگ و كوچكش، آني كه تو خارج است و آني كه تو داخل است همه اين را دارند ميگويند. شما اينها را اگر عمل بكنيد اين ملت از شما راضي ميشوند و آرام ميشوند اما شما ميخواهيد آنكه جاني اصلي است نگهش داريد.»
منبع: جلد دوم صحيفهي نور(مجموعهي رهنمودهاي حضرت امام خميني(ره))
خبر شكايت ابراهيم يزدی از وزير ارشاد بخاطر صادر نشدن مجوز چاپ كتاب جديدش را در سايت راديو ليبرتی ("آزادی") خوانده ايد؟
اين مزدور و آدمكش حرفه ای و ضد ايرانی، اين كثافت تر از خمينی و خلخالی را هم يك "فعال اپوزيسيونی" معرفی ميكنند.