Friday, July 14, 2006

Hooshang Seyhoon, Iranian Architecture and Design

!والله به جز مجسمه های اعليحضرت همايونی چيز ديگری نديديم

--- ("مهندس") بهرام مشيری




مرد بناهای ماندگار

گفتگوی نيمروز با مهندس هوشنگ سيحون، پدر مهرازی نوين ايران




---به امر رضاشاه طلبه هاى مدرسه مروى را به جاى ديگرى بردند و آنجا را تبديل كردند به مدرسه هنرهاى زيبا اما بعد از رفتن رضاشاه، آخوندها آمدند و ما را بيرون كردند!

---من اولين و تنها دانشجوئى بودم كه تا آن زمان در ايران ديپلم معمارى گرفته بود.

---اولين بناى يادبودى كه ساختم آرامگاه بوعلى بود، بعد بناى آرامگاه نادرشاه، خيام، فردوسى، عارف قزوينى و كلنل پسيان را ساختم و مجموعاً استخوان هاى شش شخصيت بزرگ را در آرامگاهشان جابجا كردم!

---دانشجويان را وادار مى كردم كه براى نقشه بردارى بناهاى تاريخى بخصوص آنها كه ثبت نشده اند يا ثبت شده اند ولى فاقد نقشه و اسناد لازم هستند بروند و خود من هم در سفر به تمام ايران در معيت آنها بودم. اين برنامه كمك مؤثرى بود كه يك دانشجوى رشته معمارى بداند كه ايران يعنى چه؟ ايران يك منبع بزرگ معمارى و تمامش يك موزه معمارى است. اين برنامه كه تا زمان وقوع انقلاب ادامه داشت. به بينش دانشجويان كمك مى كرد تا بدانند براى چه مردمى و چه آب و هوائى و چه شرايط جغرافيائى كار مى كنند.

---تمام سعى بنده اين بوده است كه اين بناها جنبه هنرى داشته باشد و بدينوسيله ايران از صفحه ذهن ها فراموش نشود. بنده ايران را به حد پرستش دوست دارم.

---ايرانى بودن يعنى شناختن نيازهاى ايران و ويژگى هاى جغرافيائى و اقليمى ايران.

---ما با آن همه پيشينه درخشان در معمارى نبايد دنباله روى معمارى غرب باشيم.

---[وقتى كه انقلاب شد] بنده در ايران بودم و هنگامى كه خواستم از ايران خارج شوم گفتند ممنوع الخروج هستى. پرسيدم به چه مناسبت؟ گفتند: خودتان بهتر مى دانيد!

---پس از انقلاب مرا به اتهام رياست و استادى دانشكده هنرهاى زيبا و دلايل واهى ديگرى ممنوع الخروج كردند ولى شخص ناشناسى به دادم رسيد و با كمك او نجات يافتم. ناچار كشورى را كه به حد پرستش دوست دارم ترك كردم.

---‌پيش از انقلاب ساختمان ها براساس اسلوب و قاعده درستى كه سازمان شهرسازى تهران تصميم مى گرفت ساخته مى شد. تعداد طبقات و تراكم ها، مقدار فضاى سبز و اندازه كوچه ها به درستى و وقت در نظر گرفته مى شد. فضاى سبز حكم ريه را براى تنفس يك شهر دارد. ميزان فضاى سبز ما از نظر بين المللى به هيچوجه قابل مقايسه با جاهاى ديگر دنيا نيست. به باغ هاى عمومى و شخصى ما تجاوز شده و حتى در اين اواخر شنيدم كه كنار تالار نمايش شهردارى واقع در خيابان پهلوى و شاهرضا ساختمانى ساخته اند بدون در نظر گرفتن مقياس هاى فنى و پى ساختمان. در نتيجه اين بى دقتى ساختمان ريزش كرده است. از اين موارد زياد اتفاق مى افتد كه جاى تأسف بسيار است.

---معمارى امروز ايران روى هيچ معيار درستى نيست و خدا نكند كه در تهران زلزله اى روى دهد. من به ضرس قاطع عرض مى كنم كه آنچه ساخته شده تحت شرايط فنى صحيح ساخته نشده است. در اين ساختمان ها محاسبات زلزله لازم است، مطالعات فنى لازم است. اين ها همينطور ساخته اند و رفته اند جلو. كنترلى در كار نيست. اين مشكل تنها مربوط به تهران هم نيست. اين مرض به همه شهرستان ها سرايت كرده است.

---‌سد سيوند اگر ساخته شود نه تنها به آرامگاه كورش بلكه به محيط زيست آن سامان و منابع كشف نشده زير زمينى در آن نواحى به شدت لطمه مى زند.

چند نمونه از آثار مهرازی مهندس هوشنگ سیحون:

آرامگاه پور سينا (همدان )
آرامگاه عمرخيام (نيشابور)
آرامگاه و موزه نادرشاه افشار (مشهد)
آرامگاه کلنل محمد تقی خان پسيان
آرامگاه كمال الملك (نيشابور)
مؤسسه آموزشى فرح
موزه توس (آرامگاه فردوسى)
مجلس شوراى ملى
سازمان نقشه بردارى كل كشور
بانك سپه (توپخانه)
سينما آسيا
سينما سانترال
كارخانه كانادادراى ("زمزم" فعلى ) در تهران و اهواز

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

ایران دوستان واقعی، فراوانند شوربختانه آخوند و چپ زده ایرانی، هیجگاه ایران را دوست نداشته و هنوز هم ندارند!. میهن و میهن دوستی " ناسیونالیزم و فاشیستی " ست

اینستکه چشم دارند، اما کورند. تنها غرب و عرب را می بینند.
شاد و پر مهر باشی

4:25 PM  

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.

<< Home