Festival of Arts in Shiraz-1970's-Mullahs-Savak
جشن هنر شيراز
موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسی (جمهوری اسلامی)
جشن هنر شيراز، اشاره به مراسم مستهجني است كه رژيم پهلوي دوم در ١٠ سال پاياني عمر سياسي خود در شهر شيراز برگزار كرد. اين جشن از القائات فكري غرب بود كه در داخل كشور به نام فرح پهلوي برگزار شد. اين مقاله در مورد جشن هنر شيراز نگاشته شده است.
در نيمه اول سال ١٣٤٦ و زماني كه دولت ايران خود را براي برگزاري جشن پرهزينه تاجگذاري شاه آماده ميكرد، برنامه جشن هنر شيراز در دستور كار قرار گرفت. در پي اين تصميم هيأت امنائي مركب از ٣٠ نفر از مقامات بلندپايه كشور شامل نخستوزير، وزيران، چند استاندار و شهردار براي برگزاري اين جشن تعيين شد، و در نهايت نخستين جشن هنر شيراز در ٢٠ شهريور ١٣٤٦ آغاز و تا ٣٠ همان ماه به كار خود ادامه داد.
هدف از برگزاري اين جشن استحاله فرهنگي اسلامي مردم و بازكردن راه نفوذ فرهنگ غرب به داخل كشور بود (بيژن مفيد غربی بود، ايرانی نبود!). كساني كه به عنوان «هنرمند» از آمريكا و كشورهاي اروپائي براي شركت در جشن هنر شيراز به ايران دعوت شده بودند، شامل رقاصهها، فاحشهها، موسيقيدانان، خوانندگان و بازيگران فيلمهاي غير اخلاقي سينماهاي غربي بودند. به همين دليل اين برنامهها نتوانست با مردم ايران ارتباط برقرار كند. زيرا با فرهنگ مردم هيچگونه سنخيتي نداشت.
اگر چه برنامههاي اجرا شده در جشن هنر تا سال ١٣٥٥ مستهجن و خلاف اخلاق عمومي بود اما اوج ابتذال در سال ١٣٥٦ و در ماه مبارك رمضان صورت گرفت. در جشن هنر اين سال رژيم پهلوي ماهيت ضد ديني خود را به عينه آشكار ساخت و اجازه اجراي نمايشي را داد كه سفير وقت انگليس در خاطراتش در كتاب غرور و سقوط، آن را به عنوان يكي از نخستين جرقههاي انقلاب ايران توصيف كرد. اين نمايش، «خوك ـ بچه ـ آتش» نام داشت. آنتوني پارسونز (سفير انگليس) شرح ماجراي نمايش فوق را اين گونه بيان ميدارد: «جشن هنر سال ١٣٥٦ شيراز، از نظر كثرت صحنههاي اهانتآميز به ارزشهاي اخلاقي ايرانيان از جشن هنر پيشين فراتر رفته بود. به عنوان مثال يك شاهد عيني صحنههايي از نمايشي را كه ترتيب داده بودند، يك باب مغازه را در يكي از خيابان هاي پر رفت و آمد شيراز اجاره كرده و ظاهراً ميخواستند برنامه خود را كاملاً طبيعي در كنار خيابان اجرا كنند، صحنه نمايش نيمي از داخل مغازه و نيمي در پيادهرو مقابل آن بود. يكي از صحنههايي كه در پيادهرو اجرا ميشد، تجاوز به عنف بود كه به طور كامل (نه به طور نمايشي و وانمودسازي) به وسيله يك مرد (كاملاً عريان يا بدون شلوار درست به خاطر ندارم) با يك زن كه پيراهنش به وسيله مرد متجاوز چاك داده ميشد در مقابل چشم همه صورت گرفت. ولي موضوع به شيراز محدود نشد و توفان اعتراض كه عليه اين نمايش برخاست، به مطبوعات و تلويزيون هم رسيد. من به اين خاطر موضوع را با شاه در ميان گذاشته و به او گفتم اگر چنين نمايشي به طور مثال در شهر منچستر انگليس اجرا ميشد، كارگردان و هنرپيشگان آن جان سالم بدر نميبردند. شاه مدتي خنديد و چيزي نگفت.»
اولين اعتراض جدي توسط روحانيون مبارز شيراز از جمله: آيت الله دستغيب و شيخبهاءالدين محلاتي صورت گرفت كه طي سخناني جشن هنر شيراز را محكوم و نسبت به اهانت به مقدسات ديني شديداً اعتراض نمودند. چنانچه ساواك نسبت به مسئله حساس و پيگيري آن را دستور كار خود قرار داد. در گزارشي از ساواك در اين خصوص چنين آمده است:
«برنامه جشن هنر شيراز ـ تاريخ ٥/٦/٢٥٣٦ـ در يازدهمين جشن هنر شيراز نمايشنامهاي با عنوان خوكـ بچه ـ آتش در مغازهاي واقع در خيابان فردوسي شيراز به اجرا درآمد كه اجراي آن مورد انتقاد و اعتراض روحانيون و متعصبين مذهبي آن شهرستان قرار گرفته و تقاضا نمودهاند كه از سال آينده از اجراي جشن هنر در شيراز خودداري شود و تصميم گرفتهاند كه از صبح روز جاري (٥/٦/٢٥٣٦) از حضور در مساجد و برقراري نماز جماعت خودداري نمايند. اما با اقدامات انجام شده از تصميم خود منصرف شدهاند و وضعيت عادي است، ضمناً دو نفر از روحانيون اصفهان به اسامي روضاتي و رهبر ضمن تماس تلفني با سيدعبدالحسين دستغيب پشتيباني خود را از روحانيون شيراز اعلام نمودهاندـ ارزيابي خبر: خبر صحت دارد ـ گيرندگان: دفتر ويژه اطلاعات»
موج اعتراض به برنامههاي جشن در اين سال بالا گرفت و در اكثر محافل رسمي و نيمه رسمي و مطبوعات انتقادات و اعتراضات قابل توجهي بروز كرد.
با انتشار خبر برگزاري نمايش مذكور و رسيدن آن به نجف اشرف، حضرت امام خميني(ره) به شدت برآشفتند و موضعگيري بسيار تند و شديداللحني را نسبت به رژيم پهلوي اتخاذ كردند. ايشان طي سخنراني در مسجد شيخانصاري نجف اشرف در ٧/٦/٥٦ چنين فرمودند:
«شما نميدانيد كه اخيراً چه فحشايي در ايران شروع شده است. شما اطلاع نداريد، گفتني نيست كه چه فحشايي در ايران شروع شده است. در شيراز عمل شد و در تهران ميگويند بناست عمل بشود و كسي حرف نميزند! آقايان ايران هم حرف نميزنند، من نميدانم چرا حرف نميزنند؟! اين همه فحشا دارد ميشود و اين ديگر آخرش است يا نميدانم از اين آخرتر هم دارد! در بين تمام مردم جمعيت نشان دادند اعمال جنسي را! و [آقايان] نفسشان در نيامد. ديگر براي كجا گذاشتند؟ براي كي؟ چه وقت ميخواهند يك صحبتي بكنند؟ خوشمزه اين است كه خود سازمانها و خود دولت و خود مردكه كذا [شاه] همين معنا با رضايت آنهاست، بياذن، آنها مگر امكان دارد يك همچو امري واقع بشود؟ يك همچو فحشايي واقع بشود خود آنها اين كار را ميكنند و بعد روزنامهنويس را وادار ميكنند كه انتقاد كند كه كار قبيحي بود، كار وقيحي بود حالا به گوش مردم برود، آنجا به چشم مردم بخورد، اينها هم به گوش مردم بخورد كه يك خرده آدم بشوند[و] آتشها اگر باشد خاموش بشود، فردا هم در تهران خداي نخواسته اين كار خواهد انجام گرفت و نه آخوندي و نه سياسياي و نه دكتري و نه مهندسي و نه ديگري اعتراض نميكند. اينها بايد اعتراض بشود، بايد گفته بشود. اگر ملتها همه با هم، ملت همه با هم، مطلبي را اعتراض كنند و احكام اسلام را بايستند و بگويند، امكان ندارد كه همچو قضايايي واقع بشود. از سستي ما و ضعف ما و استفاده از ضعف ما [ميگويند] اينها يك دستهاي هستند ضعيف و بيچاره! در صورتي كه شما قوه داريد، پشتوانهتان ملت است. ملت باز مسلمان است. اين ملت مسلمان علاقه دارد به اسلام، علاقه دارد به روحاني اسلام، ... اينها همه بايد دست به دست هم بدهند بايد اجتماع كنند، فقيهش با مهندسش، دكترش با محصلش، دانشگاهي با مدرسهايش دست به دست هم بدهند تا بتوانند يك كاري انجام بدهند و بتوانند از زير اين بارهايي كه بر آنها تحميل ميشود، از زير اين بارها بيرون بروند و نميكنند! من نميدانم چرا! حالا اين قدري شروع شده است در ايران، يك مقداري شروع شده، يك فرصتي پيدا شده است و اميد است انشاالله فرصتهاي خوبي پيش بيايد. انشاءالله خداوند تبارك و تعالي به همه شما توفيق بدهد و اسلام را تائيد كند و علماي اسلام را تأييد كند و محصلين راتأييد كند و مسلمين را تأييد كند.»١
با استفاده از جشن هنر شيراز به روايت اسناد ساواك، مركز بررسي اسناد تاريخي
پانوشت:
١ـ صحيفه امام، مركز نشر آثار حضرت امام خميني (ره)، جلد سوم، ص ٢٢٩ـ ٢٣١.
٧/٦/٥٦
------------------------------
در همان "گزارش جشن هنر شيراز به روايت اسناد ساواك" كه به آن اشاره می شود و چاپ خود جمهوری اسلامی است آمده است: "هدف از تأسيس اين سازمان گسترش هنر و بزرگداشت هنرهاي اصيل ملي و به منظور بالا بردن سطح هنر در ايران و بزرگداشت هنر هنرمندان ايران و شناساندن هنر و هنرمندان خارجي در ايران بود."
در سايت آقای رضا قاسمی هم نوشته ای را خواندم كه فراسوی استدلالهای سياسی عجيب و غريبی كه بكار برده اند، از آنچه كه در بارهء جشن هنر شيراز نوشته اند بسيار بهره بردم. اينجا.
First two photos are from The Squat Theatre Internet Archive. The picture of Shahbanoo Farah Pahlavi in Shiraz taken by the Iranian photographer Kamran Adl.
4 Comments:
... خورشید جان. من هنوز مطلب آقای قاسمی را نخوندم. ولی بذار یه حقیقتی را برایت اعتراف کنم. جشن هنر شیراز، یکی از عالی ترین ابتکارها فرهنگی بود. اگه همینایی که ادّعای روشنفکری و مترقی بودن می کنند، یه جو انصاف در وجودشان بود، می دونستند که تمام این مدرنیته مدرنیته کردنشون، مدیون شناخت آن چهره هاییست که اون روزها در جش هنر شیراز معرفی شدند. فوق العاده بود اون ایده و جشنها. فوق العاده. دریغا از آن روزگاران. دریغا..
در ضمن. امان از اون لینک شبستان! به به! از جهان اسلامیّت و همیشه قهرمان بودنش!.
آريای گرامی و نازنين، شايد شگفت زده بشی، اما آقای قاسمی هم درست همين را می گويد!
شبستان؟ هه هه هه!
... اگه آقای قاسمی نیز همین نظر را داشته باشه، دقیقا همون حرفی را تایید کرده که من در باره ی حزب ملّت ایران گفتم. یعنی غیر مستقیم، آتوریته ی آخوند و جنایتهایش را تایید کردن. فاجعه است به جان عزیزت قسم. فاجعه. تازه من یه مطلبی هم از اون گوساله « حاج سید جوادی » دیدم در باره انقلاب مشروطه که بد جوری حالم را به هم زد. مرتیکه احمق خرفت. هنوز نمی فهمه که نمی فهمه. این خبیثان حقیر را اون زنده یاد بی همتا، « آریا منش » خیلی خوب رسوا کرد. خیلی خوب.
Post a Comment
Note: Only a member of this blog may post a comment.
<< Home