Wednesday, December 29, 2010

Amir Sepehr

"جدای از ترک های داخل ايران کنونی، بسياری دگر از اين ترکان آسيای ميانه هم که حال ديگر ايرانی بشمار نمی آيند، نه تنها هم تاريخ و هم فرهنگ، بلکه اصلآ از خواهران و برادران تنی ما ايرانيان هستند، ولو که هيچ هم فارسی ندانند، همچنان که مادر خود من در پايتخت خود ايران هرگز فارسی را درست ناموخت. بخاطر همين پيوند تاريخی ـ سياسی ـ فرهنگی و قومی هم که اين ترکان با ما دارند، در حال حاضر و در اين روزگار تيره بختی ما، می بايد از بهترين دوستان و ياری رسانان به ما ملت دربند باشند که شوربختانه ابدآ هم نيستند. چرا نيستند؟ بدين سبب که ما ملت گيج و خودشيفته هنوز هم دوست و دشمن خود را بدرستی نشناخته و بجای چنگ درزدن به ريشه های مشترکی که با ترکان آسيای ميانه داريم، با بی مسئوليتی و سخنان لغو و بيهوده، ايشان را بسيار رنجانده و از خود منزجر ساخته و بازهم بيشتر می سازيم."

با امير سپهر در مورد فهش و ناسزا گفتن به ترك ها و عرب ها از سوی مشتی نادان كه فقط به ناسيوناليزم ايرانی زيان ميزنند هم انديشم (حساب كسانی كه ماموريت دارند ايرانيان را "نژاد" پرست جلوه دهند جداست)، ولی به نظر من "ترك" بشمار آوردن و "ترك" خواندن ايرانيان ترك تبار ‌اشتباه است، گرچه ميدانم كه خود آقای سپهر گرامی هم همين ديدگاه را دارند. در بخش ديگری در نوشتهء ايشان آمده است:

"بنگريد که دولت و مردم ترکيه با چه هُشياری و هوشمندی گام به گام سنگر های معنوی و فرهنگی و اقتصادی ما را در آسيای ميانه فتح می کنند! آن هم در کشور هايی که پاره ای از ايران بزرگ تاريخی بوده اند و امروزه هم بخشی طبيعی از ايران فرهنگی، و باز آن هم در حالی است که نه ترکيه کوچکترين پيوند تاريخی و فرهنگی با آن ملت ها دارد و نه اساسآ خود ترکيه يک ملت ترک است. چرا که هم تاريخ هشتاد ـ نود ساله آن باسمه ای است، هم فرهنگ آن چيدمانی و عاريتی و هم حتا زبان آن."

از ديد من فتح سنگر های معنوی و فرهنگی را نميتوان فقط بحساب هُشياری و هوشمندی دولت و مردم ترکيه گذاشت، و دوری و گريز طبيعی از كشور وبا زده‌مان را ناديده گرفت. به ياد داشته باشيم ، "امروز تنها نيروئى كه از اين بوم بيرون ميزند، نيروى گريز از مركز است...امروز، چراغ ايران ديگر خاموش شده و كسى را به سوى خود نميكشد."

Tuesday, December 28, 2010

Reza Shah Pahlavi the Great wwii Iran invasion second world war oil concessions document سند اسناد

مقالهء كوتاه روزنامهء "The Illustrated London News" در توجيح سرنگون كردن رضا شاه بزرگ، يا به گفتهء اينان "ريضاخان"، كه در ٣٠ اوت ١٩٤١ ميلادی --- يعنی پنج روز پس از يورش وحشيانه به ايران بی طرف در سوم شهريور "١٣٢٠" --- در صفحهء نخست اين روزنامه منتشر شد. چه بهتر كه مقاله ای را كه قرار بود برای دوستی ای‌ميل كنم در دسترس همه باشد.

گرچه همانگونه كه پيشتر هم توضيح داده ام، اين رويداد از ديد من مهم ترين و سرنوشت ساز ترين رويداد در تاريخ معاصر ايران است، ميبينيم كه اشغال كشورمان از ديد كسانی كه برای جد و آباد مزدبگيران كنونی استيت دپارتمنت "آزادی" آوردند ارزش بيشتری از دو سه خط نداشته است، كه آنهم تركيبی از دروغ های توجيح كنندهء جنايات شان، و راستی ها است. پس به راستی ها بينديشيم، چرا كه دروغ ها طبيعتا در سايت های بيشمار و بسيار خوشنام در دسترس اند.

"[اين ديكتاتور مشرق زمينی] ناگهان در ١٩٣٢ امتياز نفتی ای را كه بريتانيا ٤٠ ميليون پوند برايش سرمايه گذاری كرده بود لغو كرد، و دولت بريتانيا --- هنگامی كه سِر جان سايمون، اكنون لورد سايمون، وزير امور خارجه بود--- مجبور به باج دادن، واگذاری اجاره هايش، و پرداخت حق امتياز سنگين‌تری و ٣٠٠ هزار پوند پول نقد برای تمديد شد. دورويی ريضاخان با ورود نيروهای روسی-انگليسی به پايان رسيده است."

(آيا جالب نيست كه كوچكترين اشاره ای به انتقال کمک‌های نظامی به شوروی، يعنی بهانهء اصلی غربی ها برای اشغال ايران، نميشود و همه اش حرف از پول و امتيازات نفتی خودشان است؟!)

Friday, December 24, 2010

Alireza Amirhajebi France24 2

Iran and Nazism: France 24 May Be Sued For Libel

Iran-Resist
December 25, 2010

Iranian nationalists have a Nazi mindset and the origins of this ideology go back more than two millennia, according to an article by an “Iranian journalist” writing on France 24, a journalist close to the “Green Movement”, the counterfeit opposition which, contrary to the advertisements, advocates the application of Ayatollah Khomeini’s programme to the letter!

This pseudo-opposition has found few supporters among Iranians, who have boycotted its demonstrations by affirming their loyalty to their pre-Islamic Iranian identity, personified by such figures as Darius, Xerxes and Cyrus the Great, the founder of the Persian Empire, who freed the Jewish people, among others, and drafted the first charter of Human Rights.

As they feel horror at such affinity, one that is the contrary of the Islamic model providing for their sustenance, the regime’s leaders found no better alternative than to smear such devotion and loyalty by associating it with “Nazism”. This is malicious, but it is not without precedence. Reza Shah the Great, the founder of the Pahlavi Dynasty, has been characterized by the Islamists and their allies as a “an admirer of Hitler” for years.

The preposterous theorizing in question was disseminated via an article written in English by a certain Ali-Reza Amir-Hajebi on France 24’s website, which promptly provided a French translation as well. In the article, Amir-Hajebi announces the existence of a supposedly “popular” website irannazi.ir, and with that as his pretext, proceeds to trace the historical and ideological origins of “Iranian Nazism” to a “racist” text from the pre-Islamic Achaemenid period and the person of Reza Shah Pahlavi. However, it was easily shown that the mentioned historical text was distorted (see details in associated article) and that his “facts” regarding Reza Shah were complete fabrications. To make the matter more comical, the IP address [1] of the creator of the of “Iranian Nazis” website turned out to be located in Paradise Valley, Arizona! In short, it became obvious that everything about the article was fake.

There’s nothing surprising: Ali-Reza Amir-Hajebi who plays the role of an “independent journalist” on France 24 is the ghostwriter of Sadegh Kharrazi, the notorious Islamist who made an interesting diplomatic career at the UNO, and afterwards in France, thanks both to the protection of Rafsanjani, the big boss of the regime, and his relationship, by marriage [2], with Ayatollah Khamenei, the regime’s spiritual guide!

The regime, which feels increasingly weaker, is looking to salvage something from the situation in which it finds itself by discrediting the Iranian people. And France, sadly, is lending a helping hand in diabolizing those who are doing Iran, and the Near East, good.

[1] American address of “irannazi.ir”
[2] Marriage as a tool of political alliance for the mullahs

Tuesday, December 21, 2010

wikileaks Iran F. William Engdahl newyorktimes guardian spiegel

"آسانژ نيويورك تايمز (كه در گستراندن پروپاگاند بر ضد صدام كه موجب جنگ با عراق شد بسيار خدمت كرد)، گاردييَن لندن و اشپيگل را بعنوان روزنامه های انحصاری ای كه بايد در مورد منتشر كردن و نكردن اسناد ويكی ليكس تصميم گيری كنند انتخاب ميكند. ‌او ادعا ميكند كه وقت مرور صفحات بيشمار را نداشته، بنابراین اسناد را تحويل سردبیران مورد اعتماد اين رسانه های حكومتی داده تا آنها تصميم بگيرند چه بايد منتشر شود! به اين ميگويند يك کار "ضد حكومتی"! نیویورک تایمز حتی يكی از افراد بلند‌پايهء خود، داويد سَنگِر (David E. Sanger) را مامور کنترل انتشار اسناد ويكی ليكس كرده است. سَنگِر فردی بيرون از دايرهء حكومتی نبوده است. او به عنوان عضو شورای روابط خارجی و همچنین گروه استراتژی موسسه آسپن در میان دیگران در كنار امثال کاندالیزا رایس، وزیر دفاع پيشين آمريكا ویلیام پری، رئیس ‌پيشين سازمان سیا جان دويچ، و معاون پيشين وزير خارجه امريكا و هم اكنون رئیس بانک جهانی رابرت زولیک، می نشيند. واقعا انتخاب عجیبی از رسانه ها، برای کسی که ادعا می كند ضد صدرنشينان است."

ويليام انگدال

Saturday, December 18, 2010

Reza Aslan dailybeast daily beast

It takes an opportunist as morally depraved as this Harvard “educated” apologist of “Islamic democracies” to make use of an act by one group of terrorists as pretext to favor other, far bigger terrorists; in fact a terrorist regime.

One cannot expect his American readers, given their “free press”, to know how many thousands of Iranians were executed only in the first few months of the Islamic Republic (what he calls “Iran”)’s installation, or the number of Iranians assassinated abroad, but if the loss of Iranian lives and a decades long open Islamic war against Iranian culture are of no importance to them, they may at least try to remember their own servicemen who lost their lives in the 1983 Beirut barracks bombing or the bombing of the Khobar Towers. If they’re Jewish, they may also want to remember the 1994 bombing of the Argentine Jewish Mutual Aid Association. (+)

Wednesday, December 15, 2010

turkey secularists stephen kinzer globalization

کیفرخواست علیه هشت عضو برتر گروه اولترا-سكولار "انجمن پشتیبانی از زندگی مدرن" (ÇYDD) و "بنیاد معاصر آموزش و پرورش" (ÇEV) پيوند ٧٢٤٧ تن از اعضای "پشتیبانی از زندگی مدرن" را با گروه های تروريستی فاش كرده است.

(هر دو از مخالفان سر سخت حزب عدالت و توسعه)

از روزنامهء اسلامی "زمان" در تركيه، كه خمينی دجال و جنايتكار را هم در مقالهء ديگری (مانند تبليغات نيويورك تايمز برای اخوان المسلمين مصر) فردی "كاريزماتيك" معرفی ميكند.

از آنجا كه به روند دمكراسی و حقوق بشر و جنايت در تركيه ‌اشاره كرديم، نميتوانيم از استيفن كينزر يادی نكنيم. اين جانور در مقاله ای كه بتازگی در رابطه با مرگ ريچارد هولبروك نوشته است، هولبروك خيلی صلح دوست و ديپلماتيك را با پل ولفوويتز جنگ طلب مقايسه كرده، فرق ميان اين دو را به درستی تخصص هولبروك "در لفاظی های حقوق بشری" عنوان كرده است.

Parviz Ghelichkhani پرویز قلیچ خانی

دستاوردهای بسیار بزرگ جنبش عظیم ۱۳۵۷

"رفيق" کاپیتان پرویز قلیچ خانی، گرداننده مجله "آرش"
در "مصاحبه" با بی بی سی

"همین آقای بهزاد نبوی خیلی کارها کرد که اصلا به یک آدم بهرحال انساندوست نمی آمد. ولی وقتی بهزاد نبوی را گرفتند با این نگاهی که در این ده سال داشته، در همین رژیم، آقای بهزاد نبوی را بردند و او را هم زدند. او را به دادگاه بردند. اگر دیده باشید چشم هایش هم زخمی بود. بهزاد نبوی چون تجربه داشت، گفت "نه"، مصاحبه پس نداد. پس همین بهزاد نبوی تفاوت دارد با آقای ابطحی با امثال آنها که مصاحبه کردند. آنها به جنبش لطمه زدند."

"در سال ۱۳۵۷ آن جنبش عظیم، دستاورهای بسیار بزرگی برای مردم ما داشته و علیرغم اشتباهات بعدی آن که دو سازمان سیاسی چپ بزرگ، حزب توده و اکثریت (بيچاره ها اشتباه كردند)، به دفاع از این حکومت افتادند و فجایع بعدی که بوجود آمد. علیرغم آن، اتفاقی که در سال ۱۳۵۷ افتاد اگر الان بخواهد برگردد، یعنی دوباره ورق تاریخ را برگردانند، من باز از آن دفاع می کنم و شرکت می کنم. برای آنکه آن حکومت سرنگون بشود، هرچند که نمی دانستیم جای آن چه می خواهیم بیاوریم. همان اتفاقی که امروز هم وجود دارد."

Islamist thugs threaten to destroy the Tomb of Iranian Empress Esther אסתר המלכה אחשורוש

Comment on the World Jewish Congress Website

Regarding recent threats by Islamist thugs to destroy the Tomb of Iranian Empress Esther

As an Iranian, I greatly appreciate that unlike Yedioth Ahronoth and The Jerusalem Post, you have correctly described these thugs as Islamists, and not as “Iranian students” or “Iranian demonstrators”. Perhaps, unlike those who sacrifice historical judgment for political expediency, you are well aware that nothing else in Iran’s glorious pre-Islamic history has fared any better under the rule of the essentially anti-Iranian Islamic Republican regime. After all, even if western press turned a blind eye, news regarding the destruction of Iran’s historical heritage have continued to be published on almost a daily basis, since 1979, in the Islamic Republic’s own newspapers.

However, the report above does need a minor, yet very important, correction:

Xerxes did not need to be convinced by Empress Esther to allow Jews to settle freely in the Persian Empire. The Jews had been one of the most loyal of Iranian peoples to their Kings since the reign of Cyrus the Great. The story of Purim consists not of this, but of Esther convincing Emperor Xerxes of the existence of the plot to kill all Jews throughout the Empire, and of Xerxes foiling it.

+
بی بی سی جنايتكار آرامگاه شهبانو استر را "مقبره استر" مينامد، حال آنكه در خود ايران، برخلاف چاقوكشهای لندن نشين ِ ضد توتاليتر، همان واژهء ايرانی و شايستهء آرامگاه را بكار ميبرند.

Saturday, December 11, 2010

khomeini mourning آیت‌ الله وحید خراسانی

"مرثيه و گريه و عزاداري بر مصائب حسيني از عناصر غيرقابل تباين و جدايي از انقلاب اسلامي ايران مي‌باشد. تجربه عيني دوران مختلف و مراحل پرفراز و نشيب اين نهضت الهي از سال ١٣٤٢ تا انتهاي آن كه در ٢٢ بهمن ١٣٥٧ به پيروزي رسيد، به وضوح نشان مي‌دهد كه اين انقلاب با پرچم‌هاي برافراشته حسيني و عزاداري‌‌هاي فشرده مردم مسلمان همراه بوده است."

"آثار اجتماعی و سياسی مراثيه و عزاداری در نگاه امام خمينی"
روزنامه جمهوری اسلامی


===========

پيشنهادی كوچك: ضمن در نظر گرفتن امنيت خود، هم ميهنان درونمرزی ميتوانند استريو هايی برنامه پذير (كه ميتوان تنظيم كرد كه خود به خود به كار بيافتند) را خريداری كرده، هماهنگ با ياران و دوستان آهنگ های مردمی، ايرانی و زیبای آغاسی و سوسن را با حد اكثر صدا در مكان های شلوغ و عمومی در نقات گوناگون شهرهای خود پخش كنند. بسياری از دكان های حقوق بشری و دمكراتيك كه ايران را همواره عزادار می خواهند تخته خواهند شد.


life magazine The World's Worst Dictators Iran Pahlavi

"هنگامی كه در اشرافيت زندگی كردن و ولخرجی كيف ميكرد --- در سال ١٩٧١ دو هزار و پانصدمين سالگرد پادشاهی ايران را با يك پارتی ِ ١٠٠ ميليون دلاری جشن گرفت --- پليس مخفی‌اش، ساواك، مخالفانش را بقتل ميرساند و افرادی را كه برای بقای حكومت‌اش خطر بحساب می آمدند با باتوم برقی ِ دام‌ها، تجاوز جنسی، مار، اسيد، سوزاندن، اعدام های ساختگی و كشيدن دندان ها و ناخنها شكنجه ميكرد."

از نشريه حقوق بشری و دمكراتيك "Life" در امريكا (نوامبر ٢٠١٠ م)، كه با شرح بالا در بارهء پادشاه ايران او را در كنار هيتلر، پل پت، مبوتو، قذافی، ملا عمر، و... در فهرست "مستبدترين ديكتاتورهای جهان" قرار داده است.

+
جشنهای دوهزار و پانصد ساله (PDF)
نوشته ای از دوست گرامی‌ام بابك خندانی

Wednesday, December 08, 2010

amnesty international ai barbara slavin ebrahim yazdi نهضت آزادی

:عفو بين الملل

"ابراهيم يزدی يك"human rights defender"(مدافع حقوق بشر) است."

در تبليغی با تيتر "مسئولان ايرانی بدون احساس مسئوليت جان فعالان حقوق بشر را در زندان بخطر می ‌اندازند". البته از آنجا كه كار اين سازمان جنايتكار تهيه تبليغات و پروپاگاند است، به روی خود نمی آورند كه اگر اين ايران و ايرانی كش براستی بدست "مسئولان ايرانی" می افتاد، كله اش را در جعبه ای بصورت "First Class" به اربابان دمكراتيك و حقوق بشری اش ارسال ميكردند.

بازتاب در رسانه های حقوق بشری.

=============

باربارا اسلاون:

"حزب(Freedom)حزبی كوچك ولی درخور احترام است كه دهه ها است كه برای ايران دمكراسی خواسته است."

"ميليون ها ايرانی پيام ابراهيم يزدی را [كه تنها راه‌حل دمكراتيزاسيون است] پذيرفتند و بدنبال انتخابات رئيس جمهوری ژوئن ٢٠٠٩ به خيابان ها آمدند."

بازتاب در صدای سبز فريدوم.

(در بارهء باربارا اسلاون)

Thursday, December 02, 2010

destruction of Iran's National Heritage بندر مهروبان

Remains of Sasanian era Port of Mehrooban in the Persian Gulf is destroyed

LONDON, (CAIS) -- The Mehrooban Tappeh, the remains of the ancient port and city of Mehrooban (mehrūbān) in the Persian Gulf have been completely destroyed.

Mehrooban Tappeh (archaeological mound) also known as Tal-e Emāmzādeh is located 24km north of the Port of Daylam in Khuzestan Province, southwest Iran. The ancient site was dated to the fourth Iranian dynasty, the Sasanians (224-651 CE), and registered on the Iranian National Heritage list during the reign of Reza Shah Pahlavi.