Tuesday, April 27, 2010

Shojaedin Shafa radiofarda radio farda abbas milani بهرام مشیری moshiri

راديو فردا: برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی که ایده دکتر شفا به عنوان مشاور فرهنگی دربار بود خیلی مورد انتقاد قرار گرفت، چه در همان زمان برگزاری و چه پس از آن. آیا ایده دکتر شفا نکات و وجوه دیگری هم داشت که به نظر شما مورد توجه واقع نشده است؟

مِستِر عباس ميلانی: در رابطه با جشن های ۲۵۰۰ ساله همه توجه ها به بهای هنگفت آن جشن ها تا حالا معطوف بوده است. همه انتقاد ها معطوف به این بوده که این همه پول خرج کردن برای یک جشن بحث انگیز، آیا واقعا ارزش داشت یا نه؟

از "شجاع‌الدین شفا؛ قضاوت تاریخ چه خواهد بود؟" كه در تارنمای راديو استيت دپارتمنت به بهانهء هفتمين روز درگذشت ايران يار بزرگ، استاد شجاع الدین شفا منتشر شده است. بله، رسانه ای كه تا توانسته هر چه جنايتكار، مزدور، زباله و دشمن ايران و ايرانی را ‌ايرانی، خدمتگذار، "روشنفكر"، "فعال حقوق بشر"، و... جلوه داده است، در بارهء شجاع الدین شفا دچار ترديد دمكراتيك و دودلی حقوق بشری شده، داوری ("قضاوت") در باره او را به عهده "آیندگان" و "تاريخ" می گذارد!

راديو فردا: خوب آقای دکتر به نظر می آید که در تاریخ معاصر ما سیاست همواره یک وزنه تعین کننده در مشخص کردن خدمت و خیانت چهره های فرهنگی و سیاسی بوده است (دهه ها جنگ های روانی از سوی گردانندگان راديو فردا و بی بی سی را "سياست" در "تاریخ معاصر ما" گويند)؛ به نظر می آید که دکتر شجاع‌الدین شفا هم بارها و بارها در این چارچوب مورد سنجه قرار گرفته و بارها قضاوت شده است. قضاوت های منفی اغلب وجود داشته و بیشتر هم به رابطه ایشان با دربار محمد رضا شاه پهلوی برمی گشته است. شما به عنوان محقق تاریخ ایران نگاهتان به این مجموعه و این تفکری که بر گرد دکتر شجاع الدین شفا چیست؟

ميلانی مفلوك بجای يادآوری اين مهم كه "رابطهء" شجاع الدین شفا با پادشاه و نظامی كه ايرانی و پرچمدار فرهنگ و آيين های ايرانيان بوده امری طبيعی است، اين پيوند را ‌اعتراض پذير دانسته، پاسخ ميدهد: "حدس من این است که معاون وزیر دربار بودن ایشان در ارزیابی کارهای فرهنگیشان یک زیر نویس جزئی خواهد بود."

+
آرشيو وبلاگ
پی نوشت: سخنان علامه "استاد" مجلسی، بهرام مشيری (٣ مه ٢٠١٠)

Monday, April 26, 2010

shirin neshat media internet

يادداشت پيشين درباره تبليغات برای فيلم شيرين نشاط را با پی نوشتی به روز كردم.

Saturday, April 24, 2010

محکومیت انگلیس به پرداخت 400 میلیون پوند به ایران بابت قرارداد نظامی زمان شاه

"پف كرده با پول اضافه از درآمدهای نفتی ايران، در دهه هفتاد شاه ِ بطور رسوا مستبد و بی رحم ايران يكی از مشتری های مورد علاقهء شركت های ا‌نگليسی و آمريكايی ِ توليد كنندهء اسلحه شد. او بوجود آودرن زرّادخانه ای بسيار بزرگ از پيشرفته ترين جنگ افزارها را پيگيری ميكرد، از جمله جنگنده های اف ١٤ و اف ١٥ آمريكايی كه تا چندی پيش در نيروی هوايی ايران از آنها استفاده ميشد."

روزنامه ‌ايندپندِنت (انگلستان) در مقاله ای تازه به خريد ١٥٠٠ تانك چیفتن از انگلستان ميان سالهای ١٩٧١ و ١٩٧٦ "توسط شاه بيش از پيش مستبد ايران" و، عليرقم دريافت مبلغ پرداختی، فروش دوباره بسياری از آنها به عراق پس از "انقلاب" اشاره كرده، خبر ميدهد كه پس از ٣٠ سال در اختيار داشتن "پول شاه"، دولت انگلستان سرانجام از كلنجار های قانونی خسته شده و تقريبا ٣٩٠ ميليون پوند (٦٠٠ ميليون دلار) به "وزارت دفاع [جمهوری اسلامي]" پس خواهد داد. به گزارش ايندپندنت، به دليل قوانين اتحاديه اروپا در رابطه با بانكهای ايران، اين مبلغ به ديگر دارايی های مسدود شده ايران خواهد پيوست.

+
گزارش "عصر ايران"

shirin neshat women without men william beeman شيرين نشاط

در ادامه يادداشت های وبلاگ در باره عشق و علاقه نابودكنندگان ايران به "هنرمندان ايرانی"، بويژه تبليغات گسترده برای پروپاگاند "زنان بدون مردان" بر ضد پادشاه و پادشاهی ايران، كه در آن از تبديل پرچم شيروخورشيد ايران به نماد سركوب و ديكتاتوری هم نگذشته اند، ميدانيم كه برنامه های كذا را با تحليل و سخنرانی های "ايران شناسان" حقوق بشری تكميل ميكنند.

برای نمونه، جهت آگاهی هم ميهنان، در برنامه ای كه پريروز و پس پريروز با همكاری "بنياد مطالعات بين المللی واتسون" در دانشگاه براون اجرا شد، نقش "پژوهشگر ايرانی" را مِستِر رضا براهنی ِ تشنه به خون ايران ايفا كرده (اينجا و اينجا). طبيعتا به علامت تعجب نيازی نيست.

همچنين نكته جالب توجه در نمايشی كه در ١٧ آوريل اينبار در "مركز هنر واكِر" انجام گرفت، حضور و سخنرانی مشاور اسبق پنتاگون و وزارت خارجه آمريکا، و از هواداران ديرينه و آشكار "انقلاب شكوهمند" و جمهوری دست نشانده، ويليام بيمن (william beeman)، در اين برنامه بود.

+
دانشاگاه "راتگِرز"
دانشگاه هنرهای تجسمی
دانشگاه كاليفورنيا در ايرواين (با سپاس از تارنمای "فرهنگ"!)
و...

پی نوشت: عكس نقاشی تزيينی ای را كه نشاط را در نقش آن "حضرت" نشان ميدهد و در خانهء او گرفته شده در يك تارنمای آمريكايی پيدا كردم، در صفحه ای كه با كليك كردن روی خود عكس باز ميشد. اين صفحه ديگر باز نميشود، چرا كه ناگهان ناپديد شده هيچ نشانی از آن ديده نميشود. مقالهء اصلی پيش از دست كاری و صفحه ويژه آن عكس اينجا و اينجا در دسترس ميباشند.

Friday, April 16, 2010

khandaniha farrokh negahdar ebrahim nabavi Iran embassy Netherlands Holland

واكنش سيد نبوی و رفيق نگهدار نشانگر وجود اختلاف سليقه (و نه انديشه)، آنهم اختلافی فرضی، در ميان تبليغاتچيان مختلف سبزالله است. اگر كمی خردمان را به کار گیریم خواهيم ديد كه نه واكنش اين دو موجود رسوا و جنايتكار، و نه تاييد برخی از هم ميهنان احساساتی و بی خبر از همه چيز، دليل مورد ستايش قرار دادن نمايش مضحك "جوانان ايرانی" كذا، يعنی جايگزينی پرچم عنكبوتی اسلامی با تصويری طالبانی و اسلامی تر، كه همان تصوير زينب كماندوئی و محجبه ندا باشد، نمی شود.

جهت آگاهی هم ميهنان، تارنمايی بنام "voinews" كه با تلويزيون آمريكايی "شجره" همكاری ميكند، در خبری كه در ١٧ فروردين با تيتر "تصرف سفارت ایران در هلند توسط معترضان" منتشر كرد، تصويری را هم "از تظاهرات ایرانیان مقیم هلند"، همه پرچم شير و خورشيد بدست، به نمايش گذاشت كه كوچكترين ربطی به آن "تصرف" ندارد.

ديدگاه سربازكوچك زير مطلبی در تارنمای "خواندنيها"

Wednesday, April 14, 2010

der spiegel Geschichte 2 2010 Persien Deutsche Welle shirin neshat faraj sarkouhi

ویژه‌نامه‌ی اشپیگل كه دو هفته پيش زير عنوان «ابرقدرت دوران باستان، دولت خدایی ملایان» در بارهء تاریخ و فرهنگ ایرانیان به خوانندگان آلمانی‌ زبان عرضه شد، سوای آن گفتگو با شاهزاده رضا پهلوی، شامل مطالب ديگری هم بوده، مطالبی كه در دويچه وله، راديو فردا و مستراح "گويا" "خواندنی و بحث‌انگیز" و "جالب و روشنگر" توصيف شده اند:

"...به زعم نویسنده، فتح ایران و به آتش کشیدن تخت جمشید به عنوان نماد قدرتی جهانی، چنان ضربه‌ای بر ذهنیت ایرانیان وارد آورده که اثر آن تا زمان حال برجا مانده است. بر این اساس رویای شکوه دوران باستان، از زمان سقوط سلسله هخامنشیان بارها انگیزه‌ی فرمانروایان این سرزمین بوده تا زمانی و به شکلی بار دیگر به یکی از بازیگران مهم صحنه‌ی جهانی تبدیل شود. بیهوده نیست که محمود احمدی نژاد چند روز پیش و در زمانی که کشور در اوج نابسامانی‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قرار دارد ادعا می‌کند «ایران قدرتمندترین کشور جهان است»...

....در دوران پهلوی دوم تنها دولتیان رشوه‌خوار و فاسد به ثروت رسیدند. نویسنده می‌گوید گرچه شاه در ظاهر علیه فساد اداری و دولتمردان فاسد موضع می‌گرفت اما در زندگی شخصی مثال بهتری نبود. نویسنده به بنیاد پهلوی اشاره می‌کند که به گفته‌ی او هتل‌ها، کارخانه‌ها و کشتی‌های تجاری را در تملک خود داشت اما به هیچ مرجعی حساب پس نمی‌داد...

....مقاله‌ی دیگری به ایرانیان در تبعید می‌پردازد. در این مقاله از نویسندگان و شخصیت‌های مختلفی که در شهرهای اروپا ساکن‌اند نام برده می‌شود. تمرکز این نوشته بر روی زندگی و فعالیت شیرین نشاط هنرمند و فیلمساز و فرج سرکوهی روزنامه‌نگار و داستان‌نویس است. نشاط تازه‌ترین کار خود را که یک فیلم سینمایی به نام «زنان بدون مردان» است به جنبش ازادی‌خواهی در ایران تقدیم کرده است. فرج سرکوهی که خیال بازگشت به وطن، آسایش‌اش را سلب کرده ...."

+

mohsen sazegara nytimes new york times greens

"محسن سازگارا درك ميكند كه تشويق ايرانيان به اعتراض بدون خشونت كاری بسا دشوار است، چرا كه خونريزی و كشت و كشتار بخشی از تاريخ و دين ‌ايرانيان است... ايشان چای و سوهان در دست، ميگويند، "در مذهب شيعه، ما هميشه از خون صحبت ميكنيم...".... ياری از سنت عرفانی جهت اعتراض بدون خشونت.... مِستِر سازگارا مشغول به روز کردن ترفندی است كه آيت الله خمینی برای سرنگونی شاه مستبد بكار گرفت..."

نيويورك تايمز؛ ٩ آوريل ٢٠١٠ ميلادی

+

barbara slavin

سفر احتمالی باربارا اسلاون به ايران: به گزارش خبرگزاري "فارس"، اسلوين يكي از مفسران دائم سياست خارجه آمريكا در "NPR"، "PBS" و شبكه " C-SPAN " است. وي قبل از آنكه به خارج از آمريكا حركت كند، نويسنده و ويراستار بخش "بازبيني هفته " روزنامه آمريكايي "نيويورك‌تايمز " بوده است....وي يكي از اعضاي شوراي روابط خارجي است.

+
يادداشتهای پيشين وبلاگ در باره اين جانور: اينجا ، اينجا ، اينجا و اينجا
با تريتا پارسی در جلسات "ناياك"

پی نوشت: همدردی با "باربارا" در تلويزيون آمريكايی شجره، چند ساعت پس از اين يادداشت.

Saturday, April 10, 2010

شركت كتاب علی اسلامی پاتريك پهلوی زنان بدون مردان شيرين نشاط سايت ايرانيان در آمريكا iranian.com ketab los angeles art arts ali patrick pahlavi neshat

ای‌ميلی از شركت كتاب (بيژن خليلی) در لس آنجلس

بله اين روزها هنر و هنرمندی در ميان "ايرانيان" برونمرزی خيلی اوج گرفته، و اين جريان به تبديل دروغ ها و پروپاگاندهای استيفن كينزر و شركای استيت دپارتمنتی به فيلم های سينمايی و "مستند" محدود نميشود:

"ندای عاشورا" (اينجا و اينجا)
"ما هم مجيد هستيم: شخصيت های تاريخی در حجاب در پشتيبانی از آزادی مجيد توكلی"

Saturday, April 03, 2010

shirin neshat women without men canada pbs مرجان ساتراپی شيرين نشاط



"در هر صورت فيلم زنان بدون مردان تماشاچيان را به سينمای ايران برانگيخته خواهد كرد. با كمی شانس و ماركِتينگ درست حسابی، فيلم شيرين نشاط شايد حتی از فيلمخانه های هنری بيرون زده و به شهرتی در سطح پرسپوليس ِ مرجان ساتراپی دست يابد."

(National Post)؛ كانادا

"اکران زنان بدون مردان، فيلم ويژوال آرتيست ايرانی شيرين نشاط، در سينماهای كانادا آغاز ميشود"

(CBC News)؛ كانادا

"وای كه چه الِگانت پوشاك پوشيده و آرايش كرده بود....روی دستبند پلاستيكی سبزرنگ اش، رنگ مخالفت برای همهء ايرانيان تبعيدی در سراسر جهان، نوشته شده بود من ندا هستم ... ١٩٥٣ ... سرنگونی رئيس جمهوری دمكراتيك محمد مصدق ... ديكتاتوری نظامی شاه دست نشاندهء آمريكا و بريتانيا ... نشاط می گويد، "حقيقت اين است كه در ١٩٥٣ ايران كشوری سكولار بود، ما دمكراسی داشتيم، عاشق رهبرمان بوديم، و اينها همه بدست دولت آمريكا و بريتانيا سرنگون شدند..."..."

(The Star)؛ كانادا

"زنان بدون مردان ايران را از بعدی بندرت نگریسته و تقريبا فراموش شده نشان ميدهد__ آن نقطه ی اشتعال در دهه ٥٠ (ميلادی) كه كودتايی با ياری آمريكا و بريتانيا رئيس جمهور مردمی ايران محمد مصدق را سرنگون كرد و شاه را برای ٢٥ سال آينده به قدرت رساند."

(Toronto Sun)

"كتاب شهرنوش جون پاسخی بود به ارنِست همينگوی... همانگونه كه آيزنشتاين به مكزيك رفت، من هم به مراكش رفتم ( هه هه هه!) ... بعنوان يك ايرانی-آمريكايی در دوران پسا سپتامبر ١١، من به بحث گوش ميدهم و از دشمنی ميان امريكا و ايران آگاه هستم. ولی اشاره ای به اين واقعيت كه ايران يك دمكراسی داشت (داشتن بجای "بودن") كه دولت آمريكا آنرا سرنگون كرد نميشود (نه، اصلا نميشود!). يك ضعف حافظه در رابطه با نقش آمريكا وجود دارد. اگر آن واقعه صورت نمی گرفت، ما حالا به اينجا نمی رسيديم."

(Now Toronto)

"به نظر من همه جهان، حتی خود ايرانی ها، تاريخ را فراموش ميكنند. پايه شرايطی كه در آن قرار گرفته ايم، با آنچه كه در تابستان ١٩٥٣ اتفاق افتاد رابطه بسيار زيادی دارد. در آن زمان يك دولت كم و بيش (!) دمكراتيكی داشتيم كه توسط آمريكا و با ياری بريتانيا در كودتايی كه در سال ١٩٥٣ صورت گرفت سرنگون شد و حقيقتا همين سرنگونی بود كه جاده را برای انقلاب اسلامی صاف كرد. غربی ها ما را وحشی و جامعه ای غير دمكراتيك تصور ميكنند، چرا كه ايران ِ پس از انقلاب اسلامی را در نظر دارند، در صورتی كه در دههء پنجاه ميلادی، هم از نظر سياسی و هم در رابطه با وضعيت زنان، واقعا حق انتخاب وجود داشت. برای مثال زنان آزاد بودند حجاب بزنند يا نزنند. از نظر سياسی هم از انواع احزاب سياسی برخوردار بوديم كه با هم همزيستی ميكردند. به نظر من اكثريت جوانان ايران بدليل حاكميت دولت كنونی از بسياری از اين آگاهی ها محروم مانده اند... شباهت باورنكردنی ميان قيام پس از انتخابات سال پيش و خواسته های مردم ايران در تابستان ١٩٥٣."

از فايل صوتی يك گفتگو در تارنمای "Zoom In"

يكی از تبليغ های(PBS)

"اين فيلم فرصتی بود برای باز شناساندن ‌ايران ِ پيش از انقلاب اسلامی به غربی ها، زمانی [پيش از كودتای ١٩٥٣] كه ايران جامعه ای واقعآً مُدرن، پيشرفته و دمكرات بود..."

"در سال ٢٠٠٣ يك كمپانی فيلم اروپايی در برلين بنام "Co-Production Office" با من تماس گرفت و با هم خود را متعهد به ساختن اين فيلم كرديم. زنان بدون مردان بالاخره در سال ٢٠٠٧ در کازابلانکا فيلم برداری شد و ‌از پشتيبانی دولت های آلمان، فرانسه و اطريش برخوردار بود."

(IndieWire)

+