Tuesday, October 07, 2008

Inside Iran's Fury-Stephen Kinzer-Smithsonian magazine-October 2008-mossadeq-barbara slavin

بخشهائی از مقاله تازهء استيفن كينزر، اينبار در نشريه اسميتسونيان

اكتبر ٢٠٠٨ ميلادی

"زندانبان گذاشت ديپلومات به گروگان گرفته شده آمريكائی حرفش را تمام كند و گفت، شما همهء كشور ما را در سال ١٩٥٣ گروگان گرفتيد... در زمان تسخير سفارت آمريکا شمار كمی از آمريكائی ها بياد آوردند كه پس از اينكه آمريكا دموكرات ترين دولتی را كه ايران در تاريخش ديده بود سرنگون كرد، ‌اين كشور به ديكتاتوری سقوط كرده بود."

"ايرانی ها بيش از ١٠٠ سال دنبال آزادی بوده اند" (بويژه ايرانيان آزادی خواه!)

"... قاطرچی بی سواد كه سرانجام خود را رضا شاه نام نهاد..." (قابل توجه كسانی كه نمی دانند "چپی" های "ضد امپرياليست" مقيم لندن و پاريس و لس آنجلس از كجا رونويسی می كردند و می كنند! حال در همين نشريه، چه ستايشهايی كه از حكومت ها و امپراتوری های خونخوار اروپائی نمی شود! حماقت، بی ناموسی و خودفروشی نزد ما "ايرانيان" است و بس!)

"فرمان منع حجاب چنان راديكال بود كه بسياری از زنان از بيرون آمدن از خانه های خود خودداری كردند." (يعنی زنان ايران نه تنها از اسارت گونی كثيف رهايی نيافتند، كه در خانه های خود زندانی هم شدند! البته از ديد جنايت كاران كثيفی كه حجاب اسلامی را نشان دموكراسی و آزادی می داند.)

"هيچ بنياد مستقلی--- احزاب سياسی، سازمان های دانشجويی، ‌اتحاديه های كارگری و يا سازمانهای محلی --- در ٢٥ سال فرمانروايی محمدرضا شاه تحمل نشد." (در صورتی كه در رسانه های اربابان جمهوری اسلامی همواره سخن از بنيادها و سازمانهای "مستقل" "حقوق بشری" و "فمينيستی" و كارگری در ايران اشغالی به ميان میآورند)

"سرمست از درآمدهای نفتی، شاه بدنبال تبديل ايران به يك نيروی نظامی در منطقه بود." (ترجمه: بدنبال چيز ديگری نبود)

"برآشفتگی از حضور نظامی آمريكا و حكومت ديكتاتوری شاه به يك شورش ملی در ١٩٧٩ منجر شد. مانند انقلابهای پيشين، شورشی بر ضد..." (منظور از انقلابهای پيشين انقلاب مشروطه و "انقلاب مصدق" است!)

"لفاظي های ناسيوناليستی (امثال احمدی نژاد) ديگر ايرانيان را راضی نمی كند. كشورشان سرانجام به استقلال رسيده است. اكنون آنچه كه اكثر آنها خواستارند آزادی و نيكبختی بيشتر و برقراری روابط بيشتر با دنيای بيرون است."


--- لازم به توضیح است که جهت جلب اعتماد خواننده، جناب استيفن كينزر از ياری های هنری پركت جنايتكار (مسئول امور ايران در وزارت خارجه كارتر)، ژانت آفاری، ولی نصر، شائول باخاش، باربارا اسلاون، علی مسعود انصاری، منصور فرهنگ، و رابرت تِيت (دروغ نويس گاردين) برخوردار بوده است.

0 Comments:

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.

<< Home