Iran-The Shah of Iran-Pahlavi-Republicans-Remarks By John McCain To The Los Angeles World Affairs Council
متن سخنرانی سناتور جان مك كين در "شوراى امور جهان"
چهارشنبه، ٢٦ مارس ٢٠٠٨
اين سخنرانی بيشتر بخاطر تاكيد او بر راه ندادن روسيه به "گروه هشت"، و اصولا دشمن شناختن روسيه، در مطبوعات آمريكا مورد بحث قرار گرفته، ولی به ايران و خاورميانه هم اشاراتی می شود كه از ديد من كليدی و بسيار خواندنی است، بويژه برای هم ميهنانی كه، فقط از بدبختی و بيچارگی، و نبود كوچكترين تشكيلاتی برای مبارزه با نوكران درجه يك خود استيت دپارتمنت، به او كمی چشم دوخته اند تا شايد به استراتژی چند دهه ای اين كشور در پشتيبانی از تروريزم اسلامی برای نابودی جنبشهای ملی و سكولار پايان دهد!! فقط بخش كوچكی را در رابطه با پادشاه فقيد كه از او نام می برند بازگويی می كنم:
"برای دهه ها در خاورميانه بزرگ، استراتژی ما تكيه بر خودكامگان منطقه برای ايجاد نظم و ثبات بود. ما به شاه ايران اتكا می كرديم، به حكمرانان مستبد مصر، به خانوادهء سلطنتی عربستان سعودی، به ژنرالهای پاكستان، و حتی برای مدتی به صدام حسين. فرو ريختن اين استراتژی در پايان دهه ٧٠ ميدالی آغاز شد. شاه ايران با انقلاب راديكال اسلامی كه اكنون در تهران حكومت می كند بركنار شد. آشوب پی آيند در جهان مسلمان، بی ثباتی بيشتری را پديد آورد. خودكامگان با سختگيری هر چه بيشتر سركوب كردند، با اينكه خود همزمان و بطور پنهان به راديكاليزم اسلامی در خارج ياری می رساندند تا روزی قربانی آن نشوند. آميزه ای زهرآگين و انفجاری بود. ستم خودكامگان با الهيات متعصب اسلاميستها مخلوط شد تا توفانی از تعصب و تنفر را پديد آورد."
بله، آمريكا و انگستان در سر بريدن ايران نقشی نداشتند و به مسلمانان سربر هم بطور مستقيم كمك نكردند و نمی كنند. به اين می گويند صداقت!! بيخود نبود كه امام استيفن كينزر، رهبر جبهه ملی، فرمودند گناهكار اصلی فاجعه ١١ سپتامبر نه جنايتكارانی مانند كارتر و امثالش، بلكه پادشاه ايران بوده. نكته ديگر اينكه ديدگاه نويسنده در باره ی پادشاه ايران در تضاد كامل با ستايش او از دولت چين است، دولتی كه فقط چون به گفته ايشان "مردم چين را از فقر و عقبماندگی بيرون كشيده" مورد ستايش قرار می گيرد!! البته اينجا برای من پرسشی هم پيش می آيد، و آن اينكه اگر فرو ريختن اين استراتژی در پايان دهه ٧٠ ميدالی آغاز شد، پيش از آن در حال اجرا بوده است؛ پس منظور نويسنده از "حكمرانان مستبد مصر" چه كسی جز شخص انور سادات می تواند باشد؟
+