Saturday, May 08, 2010

Ahmad Panahandeh deutsche welle Bahram Choubine

"به تازگی گزارشی از دویچه وله ( صدای آلمان ) خواندم که در آن به معرفی کتابی به قلم فریدون وهمن در باره ی سرگذشت جامعه ی بهایی و دیانتشان پرداخته بود... این گزارش به قدری مغرضانه تنظیم شده بود و ضدیت کورکورانه را با دوران ایران ساز پهلوی حکایت می کرد که انسان در شگفت می ماند از اینکه حتا با روشن شدن تاریخ سرفراز دوران پهلوی علی رغم کاستی ها در همه ی عرصه ها و بویژه حمایت بی دریغ پادشاهان پهلوی از اقلیت های مذهبی و خصوصن بهائیت امروز هم کسانی پیدا شوند که به عمد چشمان خودشان را از تاریخ بر گیرند و درونمایه ی لجن آلود درونشان را که بیش از همه خود سزاوارشان هستند، فرافکنانه به سمت نظام پادشاهی ببارانند... البته بر گزارشگرانی که این گزارش را تهیه کردند و همگی چه به لحاظ ژنی و چه به لحاظ سیاسی یک ضدیت کور با دودمان پهلوی رادر گذشته حمل می کردند و حال حمل می کنند، بر آنها حرجی نیست.... زیرا این افراد در قبیله ی حزب توده و فرزند نامشروعش "اکثریت" شیر خوردند و قرار نیست به ایران و سرفرازی ایرانی فکر کنند. اما اگر این گزارش، مورد تایید نویسنده ی کتاب و جامعه ی بهاییان هم باشد، باید گفت وا اسفا."

"کو انصاف؟"
وبلاگ احمد پناهنده

-------------------

اميدوارم خود آقای پناهنده بزودی خبر تاييد يا تکذيب گزارش از سوی نويسندهء كتاب را نيز به آگاهی ما برسانند. گرچه ناآگاهی دویچه وله از پيامدهای قانونی چنين تحريفی تصوری دشوار است. جهت آگاهی خوانندگان، خود من هم در چند روز گذشته، جويای تاييد و تکذيب نويسندهء ديگری بودم.

چهار روز پيش (١٤ ارديبهشت) برای آقای بهرام چوبينه ای‌ميلی فرستادم. كپی اين نامه را هم به چند تن از دوستان از جمله مزدك كاسپين فرستادم. به آقای چوبينه توضيح دادم كه گرچه يك سال از ‌انتشار اين يادداشت ميگذرد، نوشته ايشان همواره با همان فرنام جعلی در ديگر سايت های فارسی زبان بازتاب داده ميشود (اينجا يا اينجا)، و از آنجا كه تا كنون هيچ اخطار يا هشداری از سوی او در اين مورد نخوانده و نشنيده ام، ميخواهم دليلش را از خود او جويا شوم. نامه را با "اگر شما نيز مانند هم ميهن كوچكتان دستكاری كردن نوشته هايتان را محكوم ميكنيد، و برای هم ميهنان پيامی داريد، خود من از بازتاب دادن پيامتان در وبلاگ بسيار شاد خواهم شد" به پايان رساندم.

يك روز بعد جناب چوبينه بجای پاسخ به من، "پاسخی" را كه برای مزدك فرستاه، به من هم "forward" كردند: " دیباچه من بر کتاب 23 سال اثر زنده یاد علی دشتی بیش از ٢٠٠ صفحه است و «سرکوب بهائیان» تنها و فقط یک بخش کوتاه از این پیشگفتار می باشد. در سایتهای مختلف منتشر شده است. شما در سایت خود کامل آنرا بگذارید و نشان دهید که ایرانی نیک کرداری هستید."

پيامی را كه سپس برای مزدك فرستادم با خوانندگان وبلاگ در ميان ميگذارم:

"ميدانستم كه گامی بر ضد اين مزدوران بر نخواهد داشت و پيام مورد نظر را نخواهد فرستاد، چرا كه امكان نداشت خودش از آنچه كه با او در ميان گذاشتم بی خبر باشد. ولی با ديدن بازتاب ‌ا‌دامه دار مقالهء كذا با نام جعلی (بويژه در آن سايت حقوق بشری) گفتم هم كوششی كرده باشم و هم او را بيازمايم. من حتی از دريافت پاسخی از ايشان هم ترديد داشتم، و به همين دليل آدرس دوستانی مانند شما را نيز از او پنهان نكردم تا بداند موضوع جدی است و ديگران نيز مسئله را پيگيری خواهند كرد... اين بابا خود را به كوچه علی چپ ميزند، با ندادن پاسخ و هشدار مورد نظر از افشای باند اين اوباش خودداری ميكند، آنگاه توقع دارد كه مقاله اش در تارنمای شما هم گذاشته شود! اگر نظر من را ميخواهيد، خيلی دوستانه از او سپاسگزاری كرده، توضيح ميدادم كه از آنجا كه فرنام مقاله هنوز مشخص نشده است، انتشارش ممكن نخواهد بود!!"

0 Comments:

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.

<< Home