Sunday, February 28, 2010

Faraj Sarkouhi radio farda radiofarda فرج سرکوهی balkanization of Iran federalism federal

اعلاميه "راديو فردا" (متعلق به چين و روسيه!)
پيرامون "زبان مادری و دموکراسی" و ‌ا‌عتراض به
"ناديده" گرفتن "روز جهانی زبان مادری" در "رسانه های ايران"


وزارت خارجه ايالات متحد
بقلم فرج سركوهی (+)
٧ اسفند ماه ١٣٨٨ اسلامی

به اميد اينكه هم ميهنان بخوانند، و با دقت بخوانند.

"مجموعه ژئوپوليتيکی که در سراسر تاريخ مدون خود،از دوران مادها و امپراطوری هخامنشی تا کنون،ايران ناميده می شود،همواره کشوری چند زبانه بوده و زبان های پهلوی کهن،ميانه و فارسی دری، برخلاف برداشت برخی ناسيونالست ها، هرگز از مولفه های مليت و هويت ايرانی و از شاخصه های تعلق به اين مجموعه نبوده است..."

"استعدادهای ترک زبان چون نظامی گنجوی و مولوی..."

"محروم بودن ايرانيان غيرفارسی زبان از حق آموزش و انتشار آثار به زبان مادری،حذف زبان های غيرفارسی از رسانه ها و اسناد و مکاتبات اداری مناطقی که اکثريت يا تمامی ساکنان آن ها به زبانی جز فارسی سخن می گويند، سياست سرکوب سازمان يافته زبان های غيرفارسی به دوران پهلوی اول و دوم در تداوم اين سنت نقشی مهم داشتند."

"ايدئولوژی رسمی حکومت ايران به دوران پهلوی اول، که مدارس مدرن در سراسر کشور تاسيس شدند، بر بستر «احياء عظمت گذشته شاهنشاهی کهن ايرانی» و ناسيوناليزمی نزديک به شوونيزم شکل گرفته بود و هم از اين روی زبان فارسی نه فقط به عنوان زبان رسمی و اداری،که به عنوان تنها زبان مجاز نهادهای آموزشی،رسانه ها و انتشارات و... تعيين و ديگر زبان های موجود در ايران از حق آموزش و انتشار و در نتيجه از حق رشد و ارتقاء محروم شدند. پهلوی دوم نيز سياست رضا شاه را در مورد سرکوب زبان های غير فارسی پی گرفت."

"گرايش های تجزيه طلبانه ای را که گه گاه و به شکل های گوناگون در تاريخ ايران رخ نموده و رخ می نمايند (بجز دو سه نمونه در قرن بيستم، آنهم با ياری آشكار بيگانگان، در كدام دوره در تاريخ ايران گرايش های تجزيه طلبانه "رخ" نموده؟) نيز می توان در برخی از ابعاد آن بر مبنای اعتراض به تبعيض زبانی بررسی کرد (ميتوان، ولی از ديد اينان بايد) هر چند در اين عرصه عوامل تاريخی، سياسی و .. ديگری نيز درکاراند." (طبيعتا ا‌ستيت دپارتمنت عزيز، سازمان سيا و شركای مافيائی از جمله "عوامل ديگر" بحساب نمی آيند)

"تجربه های موفق آموزش به زبان مادری در کشورهای چند زبانه جهان نشان می دهند که تحقق اين طرح در ساختاری که در آن همه قدرت ها در دولت مرکزی متمرکز است عملی نبوده و رفرم هائی چون آموزش به زبان مادری، بدل شدن رسانه های تک زبانی به رسانه های چند زبانه، نوشتن مکاتبات و اسناد اداری به زبان رايح هر منطقه و زبان رسمی و.. جز با گذار از نظام های متمرکز به سوی اشکالی از خودمختاری و نظام های فدراتيو ممکن نيست."

"تجربه های تاريخی نشان می دهند که تحميل زبان واحد بر همه مليت ها و اقوام يک کشور چند زبانه بخشی از سياست های حکومت های استبدادی است."

به گفته "راديو فردا"، "اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی برخی حقوق زبان های غير فارسی را به رسميت می شناسد اما برخی از مهم ترين آن ها،از جمله حق آموزش به زبان مادری را انکار می کند. بر اساس اين اصل «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ايران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی بايد با اين زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‏های گروهی و تدريس ادبيات آن ها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است»." استيت دپارتمنت، مدافع جهانی دمكراسی و حقوق بشر، توضيح ميدهد: "بند اول اين اصل چند زبانه بودن مردم ايران را می پذيرد اما با تاکيد بر آن که «کتب درسی بايد» به زبان فارسی نوشته شوند،حق آموزش به زبان های مادری گوناگون و رايج در ايران را نفی می کند."

=====================
دو پيام از خوانندگان مقاله:

سعید از بلژیک: "یادداشت بالا فارغ از هر گونه دقت و پر از اطلاعات غلط است.
چون در اینجا تنها نظرم را آنهم به صورتی کوتاه می توانم بنویسم، تنها به یکی از اشتباهات نویسنده اشاره می کنم: درست است که تنها زبان رسمی در کشور فرانسه، فرانسوی است و در مدارس این کشور نیز تنها زبان آموزش، فرانسه است، اما برخلاف نوشته آقای سرکوهی این کشور تک زبانه نیست. زبان های کاتالان (در جنوب و جنوب غربی)، نرمان(در شمال و شمال غربی)، فلمان یا هلندی (در شمال) و آلمانی یا آلزاسین (در شرق)، زبان مادری میلیون ها فرانسوی است. دهها زبان و دیالکت دیگر از جمله باسک و کرس نیز در این کشور صحبت می شود. لازم به یادآوری است که در ابتدای قرن هجدهم تنها پانزده در صد مردم فرانسه به فرانسوی سخن می گفتند."

ایرانی: "شما که دم از وطن پرستی می دهید (؟!) چگونه به خود اجازه می دهید میراث بزرگ ایرانیان را ترک بخوانی شما برچه اساسی مولوی را ترک زبان می دانید. شما نیز سیاست ترک های ترکیه را ادامه می دهید. وقتی ما ایرانیان خود این گونه بزرگترین شخصیت های ملی را به بیگانگان نسبت می دهیم، آنها نیز به خود حق می دهند خلیج فارس را ازآن خود بدانند. ابوعلی سینا را کویتی ،فارابی را قزاق ، زرتشت را افغانی، مولوی و نظامی ترک . درود بر همه بزرگان ایران زمین. دولت در ازبین بردن خرد فرمنگ ها مقصر نیست ؛خود مقصریم که تلاشی برای زنده کردن زبان ها و فرهنگ ها نداریم . زنده باد ایران زنده باد ایرانی . ازطرف یک لک زبان درود بر همه ی فرهنگ دوستان"

+
"جنبش سبز و زبان مادری" (روز "آنلاين")

اطلاعیه مطبوعاتی "مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران": [مِستِر] احمد باطبی، سخنگوی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در خصوص موانع بهره مندی این حق از حمایت جامعه مدنی معتقد است "عمده دلیل مخالفت با آموزش به زبان مادری را میتوان این برداشت کلیشه ای و نادرست گروهی که آموزش به زبان مادری را برابر با تجزیه طلبی می دانند، به حساب آورد"

4 Comments:

Anonymous Anonymous said...

همه کشورها، یک زبان مشترک برای آموزش همگانی دارند و در کنار آن، زبانهای محلی را هم می توانند بیاموزند. در ایران هم همینطور است.
اگر بخواهد طبق نظر شما عمل شود، در هندوستان و آمریکا و کانادا و انگلیس و ... بسیاری کشورهای دیگر، باید به صدها زبان، نظام آموزشی بوجود بیاید!... و این البته نشدنی و نامعقول است!
این حق هر کسی است که زبان خود را بیاموزد و با آن تکلم کند، اما در یک مملکت نمی توان به تعداد زبانها، نظام آموزشی بوجود آورد، مگر اینکه مانند استعمارگران معتقد به تجزیه ایران باشیم که در اینصورت این بحثها بی فایده است.........

6:04 PM  
Anonymous ذره بین said...

سرباز کوچک گرامی:


نه امثال فرج سرکوهیِ بی سواد، و نه وزارت خارجه ایالات متحده آمریکای (استعمار نو) "قدرتمند" و نه لُردهای انگلیسی و اروپائیان اشراف زاده، هیچکدام نخواهند توانست که ایران را با غوغای "زبان مادری" به "ایرانستان" تبدیل کنند!

7:37 PM  
Anonymous علی said...

چندین بار توشنه شما را در مورد جشن هنر شیراز خواند. خیلی برام خاطره انگیز بود چونکه خودم اونجا بودم

8:10 PM  
Blogger سرباز كوچك said...

دوست ناشناس، "زبان مادری" فقط يك بهانه است، و اين مقاله فقط نمونه ای كوچك از پروپاگاندهای ضد ايرانی اين گونه رسانه ها. اگر اپوزوسيون "ايرانی" كور، كر و وابسته است، اهداف اينان برای بسياری از ايرانيان هميشه آشكار بوده. كسانی كه چنين موضوعاتی را مطرح میکنند، هدفی جز تجزیه ایران نداشته و ندارند. اينان دشمنی شان را ٣١ سال پيش با براندازی دولت ايران اعلام كرده و در اين سه دهه هدفی جز نابودی ايران نداشته اند. آنچه كه اميدوارم توجه خواننده را جلب كند، سكوت كامل و نبود كوچكترين واكنشی از سوی "مبارزين" اپوزوسيونی در برابر اين ضربات هولناك به پیکر ایران است.

ذره بين جان، فقط با تلاش خود ما ايرانيان، چرا كه بالكانيزه كردن ايران در دستور كار "حقوق بشری های ضد توتاليتر" قرار دارد، كه همهء رسانه ها را هم جهت هدايت افكار عمومی در دست دارند.

علی گرامی، سپاس از پيامتان. چند سال پيش در رابطه با جشن هنر شیراز به دو مقاله پيوند (لينك) داده بودم، كه يكی، در تارنمای "موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسی" جمهوری اسلامی، بسيار گويا بود. شوربختانه "روشنفكران" جامعه ما، همانگونه كه در يادداشتهای وبلاگ ميبينيد، به اين موضوعات نميپردازند تا برای "رژيم ديكتاتوری" تبليغی نكرده باشند.

7:21 AM  

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.

<< Home