The White Revolution Iran Pahlavi Shah of Iran Socialism انقلاب سفيد
ششم ِ بهمن خجسته باد
ششم بهمن ماه سال هزار و سیصد و چهل و یک ِ خورشیدی، در تاریخ ِ جهشوار ِ ایران، از دنیای کهنگی و عقب ماندگی به جهان ِ نو و مدرن، جایگاه ِ ویژه ای دارد. از پس این روز و رویداد است که جامعه ی کهنه ی ایران فرو می ریزد و بر خاکروبه های آن، ایران ِ مدرن بنا می شود. در بسیاری از عرصه ها نیروهایی که سالها از فعالیت اجتماعی محروم بودند، دیوار جهالت را شکستند و با انرژی بی همتا وارد اجتماع شدند که در رأس این عرصه ها باید از عرصه ی زنان یاد کرد که بر کاکُل همگی می درخشد.
اما در برابر این حرکت ِ روشنایی آفرین ِ فردا و فردا ها، نیروهای ِ ایست تاریخی قرار داشتند که با تمامی قوا در مقابلش صف آرایی کردند و در این صف آرایی بدون کوچکترین شرمی در پشت ِ عقب مانده ترین قشر تاریخ قرار گرفتند و غائله ی پانزدهم خرداد ِ سال چهل و دو را آفریدند. از این پس بود که این نیروها برای به بن بست کشاندن دریای ِ خروشان ِ رویداد ِ ششم بهمن، همراه با مرتجعین ِ واپس مانده و نیرو هایی که با حمایت بیگانگان، سلاح ِ جهل بدست گرفته بودند تا با تخریب و ترور، جامعه ی رو به رشد را بر سر مردم خراب کنند، دست در دست هم، فاجعه ی بیست و دو بهمن ماه ِ پنجاه و هفت را سبب شدند.
ادامه در وبلاگ احمد پناهنده
================
شاهان پهلوى، چپ گرا به معناى واقعی
"ميتوان هم از برخى اعمال پهلوى ها به نيكى ياد كرد و در كنارش باز هم پادشاهى را رد كرد. اما معمولا برعكس است، مخالفان پادشاهى اگر ناچارند در جائى اعتراف كنند كه پيشرفت و ترقى اى هم بوده، آنرا معمولا به نام اين كه به نفع سرمايه و قدرتهاى بيگانه بوده تخطئه كرده و يا ميگويند كه آنچه كه در زمينه پيشرفتهاى اقتصادى و اجتماعى شده بود، ارتباطى به پهلويها نداشته است بلكه هر رژيم و هر كسى هم كه روى كارمى آمد، آن پيشرفتها خود به خود انجام ميشد و آن فرمانروا اگر هم ميخواست نمى توانست جلوى پيشرفت رابگيرد. و فراموش ميكنند كه قبل از پهلوى ها ۲۰۰ سالى بود كه جهان چهار اسبه پيشرفت ميكرد ولى علم و پيشرفت خود بخود به ايران نيامد. به نظر من اینها خود را تحمیق میکنند. بگذار بکنند. خلایق هرچه لایق."
================
وبلاگ بهمن زاهدی:
"این چه تحولی بود که توانست به اینگونه در کشور ما ریشه بدواند و ریشهکن شدنی نیست؟ از بین بردن اربابان و آزاد کردن کشاورزان که رعیتی (برده اسلامی) تا آن زمان بیش نبودن چگونه میتوانست مخالفت چپگرایان ایران را بخود اختصاص دهد؟ سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها چرا بایستی با مخالفت طرفداران و حامیان کارگران روبرو میشد؟ تجدید نظر در قانون انتخابات به منظور دادن حق رای زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان، چرا با مخالفت کسانی که بر خود نام "آزادیخواهان ایران" و یا "نحضت آزادی" را گذاشته بودند مواجعه شد؟ چپگرایان و ملیمذهبیها ایران پاسخگو به این سوالات نبوده و نیستند و نخواهند بود، تاریخ پاسخگویی بی طرف برای این سوالات خواهد شد. سکوت این گروههای ضد ایرانی که با نفرت، کنیه و ضدیت به اصلاحات اجتماعی و نظام پادشاهی آن زمان مینگریستند، هر روز برای ایران دوستان نمایانتر میشود. آنان منطقی در کارزار خود نداشتند بغیر از جنگ مسلحهانهای که به بجای اندیشیدن بیگانگان به یادشان داده بودند."
+
--------------------
توضیخ ضروری بر نوشته جناب احمد پناهنده
اصلاحات ارضی کوچکترین ربطی به حسن ارسنجانی نداشت چون سالها قبل از اینکه بعنوان وزیر کشاورزی اصلاحات ارضی را شروع کنند ، محمد رضاشاه با تقسیم اراضی سلطنتی و املاک و مسقلات دولت توسط بانک کشاورزی اقدام کرده بود و هنگامیکه کار تقسیم اراضی سلطنتی و املاک و مستقلات دولت بخوبی به پایان رسید و حسن ارسنجانی هم مطرح نبود کار اصلاحات ارضی در سراسر کشور به وزارت کشاورزی محول گردید، تحت سرپرستی وکفالت وزیر کشاورزی، روانشاد عبدالحمید حکیمی. حسن ارسنجانی که میخواست نامی در کند به وسط کار پرید و با عجله بی جهت و بدون نقشه کار اصلاحات ارضی را بکلی از محور اصلی آن دور ساخت که میدانیم موجب خسران گردید. لکن عده ای اصرار دارند تا اصلاحات ارضی را به علی امینی و حسن ارسنجانی و جان اف کندی، برای خدشه ساختن نام محمد رضا شاه پهلوی بچسبانند که زهی کاری بسیار باطل میباشد.
این مختصر را برای ضبط در تاریخ آوردم تا حق به حقدار رسیده باشد.
شاد باشید.
هاشم حكیمی
0 Comments:
Post a Comment
Note: Only a member of this blog may post a comment.
<< Home