Friday, January 01, 2010

Iran Khuzestan Ahmad Kasravi etemaad.ir hossein abbasi abdolnabi gheim

"چه بسا آدمي پس از خواندن کتاب «٥٠٠ سال تاريخ خوزستان» (نوشته عبدالنبي قيم) و يافتن حقايق پنهان تاريخ خود، تصميم بگيرد کار نکوهيده کسروي و هم قطارانش را به کار بندد و مراسم کتاب سوزان را با سوزاندن «تاريخ ٥٠٠ ساله خوزستان» (نوشته احمد كسروی) زنده کند...اما آرامشي که قيم تاريخ نگار به هموطن خود مي دهد، تعصب ورزي را دور مي کند، چشمانش را مي شويد و براي پندآموزي آماده مي سازد چرا که عصر تاريک کتاب سوزي به سرآمده است و اميد مي رود تاريخ از محاق بيرون آيد."

مهم ترين نكته در بارهء "تاريخ نگار محلي، وقايع نگار ملي" (PDF : ١ - ٢ )، نوشته جانوری بنام حسين عباسی، اين است كه نوشته كذا نه در تارنمای آمريكايی-انگليسی "الاحواز"، كه در روزنامه "اعتماد" منتشر شده است:

" پاره يي از واژه شناسان بر اين باورند که تاريخ واژه يي فارسي است؛ همان «تاريک» است. اين سخن و ديدگاه، راست باشد يا نادرست، درباره بخش هاي فراواني از تاريخ تاريک ما ايرانيان صدق مي کند. پادشاهان و اميران و سران با خونريزي و برادرکشي بر اورنگ پادشاهي مي نشستند و نام و نشان را نه به ارث، که به يغما مي بردند و به زيردستان خود چه نام هاي فريبنده و القاب دلنشيني که هبه نمي فرمودند، و اين زيردستان براي به چنگ آوردن نام هاي دلرباتر چه خون ها که نمي ريختند تا يک وجب به خاک پاي خلد آشيان نزديک تر شوند. اعتماد السلطنه، حشمت الدوله، نصرت الملک، ظل السلطان، معزالسلطنه و صدها لقب ديگر، برگ هاي کتاب تاريک تاريخ ما را سياه تر کرده است."

+

0 Comments:

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.

<< Home