akbar ganji-shirokhorshid-shir o khorshid
"مستبدی (شاه) رفت و مستبدی بدتر(علی خامنه ای) جايگزين او شد ... / رژيم سلطانی علی خامنه ای رأی مردم را روبود، در خارج از کشور هم گروه هايی می خواهند اجتماعات ديگران را بروبايند / اگر روزی گذار ايران به دموکراسی محقق شد، در آن روز مردم حق دارند که از طريق همه پرسی پرچم ملی خود را انتخاب کنند. يک نمونه ی چنين کاری آن است که در کشور کانادا انجام شده است: تعيين پرچم ملی از طريق رفراندم. بنابر اين، هيچ گروهی نبايد پرچمی را که خود پرچم ايران به شمار می آورد، به عنوان پرچم ملی به ديگران تحميل کند."
"دموکراسی و ديکتاتوری پرچم"، نوشتهء حاج اكبر گنجی
طبق معمول: "روز آنلاين" / "گويا" / "راديو زمانه" (بخش "انديشه سياسی"!)
============
فرتور: نشان سازمان تروريستی-فاشيستی گرگهای خاكستری، كه بر خلاف نمادی ايرانی مانند پرچم شيرو خورشيد نشان، ممنوع نميباشد؛ روی آن كليك كنيد.
نخست توضيح ميدهم كه يكی از دلايلی كه تلاش ميكنم نه يك منبع، كه ليستی از رسانه هايی را كه چنين مزخرفاتی را منتشر ميكنند پيدا كنم تا در كنار آن مقاله بگذارم اين است كه برای من بازتاب و پخش اين قبيل مقالات، يعنی تبليغاتی كه برای ديدگاهی صورت ميگيرد، از خود آن ديدگاه از اهميت بيشتری برخوردار است. برای نمونه، نئو-نازی ها در آمريكا در نوشتن مقالات در تارنماهای خود آزاد اند و كسی هم با آنها كاری ندارد، زيرا در آمريكا شهروندان از آزادی بيان برخوردارند. ولی اگر مقاله ای در ستايش از نازيسم در نيويورك تايمز بازتاب پيدا كند، آنگاه بسياری از شهروندان آمريكا اين روزنامه را مسئول و از آن شكايت خواهند كرد. حال چند نكته در بارهء تحريفات و مهملات حاج اكبر...
جمهوری دست نشانده اسلامی رژيمی "سلطانی" نيست كه اگر "سلطان" آن حذف شود و يا تقيير كند مردم ايران بتوانند كشور خود را از چنگال اربابان جهانی اش رها سازند. جمهوری جنايتكار اسلامی يك رژيم مافيائی است (بكار بردن واژهء "ديكتاتور"، و هر گونه تمركز بر يك فرد بعنوان "عامل" را به همين دليل ابلهانه ميپندارم). نكتهء ديگر اينكه اين نه "رای مردم" (دقيقا ٤٠ ميليون رای و با مشاركتی ٨٥ درصدی!)، كه كشورمان ايران است كه ربوده به مستراح جهان اسلام تبديل شده است. طبيعتا عروسک استيت دپارتمنت به چنين نكتهء پيش پا افتاده ای اشاره ای نميكند، چون از ديد او دزد نه جمهوری اسلامی عزيز كه برای ماندگاری اش تلاش ميكند، كه دشمنانش را ميگويند كه "اجتماعات" سبزاللهی ها را "ميربايند".
حاج اكبر جانا سخن از زبان رسانه های غربی میگوید! رسانه هائی كه مانده اند چگونه تصاوير پرچم های شيرو خورشيد نشان را در برونمرز در ميان تبليغات سبز رنگ و گستردهء خود برای ماندگاری جمهوری دست نشانده شرح دهند.
اگر در اين ميان كسی چيزی را ربوده، دزدان كثيف و پلید كسانی را ميگويند كه حتی از ربودن پيكر ندا هم نگذشته، با قرار دادن نامش در كنار جلادان و جنايتكارانی چون ابراهيم يزدی و بهزاد نبوی جهت تهيه "ليست قربانيان"، تبديل كردنش به يك زينب كوماندو در سانفرانسيسكو، و استفاده تبليغاتی برای پنهان كردن چهره پليد خود، هر روز به پيكر مرده اش هم تجاوز ميكنند.
+
با سپاس از سايه سيرجانی كه مانند ذره بين و بابك خندانی از ارسال نامه به شهرداری سانفرانسيسكو پشتيبانی كرده و به وبلاگ لينك داده است.
1 Comments:
همۀ تبلیغات سیاسی در ایران و در بارۀ ایران، در گرو دستهای است که جز فارسی زبانی، هیچ چیز ایرانی ندارند. این گروه، که گونهای بورژوازی بیمایه را تشکیل می دهند، از بازماندگان مهاجمان گوناگون به ایران اند که کشور ما را به غنیمت بردند و ما ایرانیان نژاده را بردۀ خویش ساختند. روشن است که این بورژوا-اللهیها از هر چه بوی ایرانی دهد نفرت دارند. راه رهائی ما تنها با تصفیۀ ایران از این دستۀ اجتماعی می گذرد. این که گمان کنیم با گفتگو می توانیم آنها را سر عقل بیآوریم، سادهانگاری است. اینها دقیقا از سود خود دفاع می کنند و برای ده دلار بیشتر، همۀ ایران و مردمشان را می فروشند.
در این دو سه ماهۀ گذشته، شنیدن گفتهها و دیدن کارهای این دستۀ اجتماعی که بدبختانه به خاطر امکانات مالیش صحنه را پر کرده، شکی برای من نمی گذارد که نژاد آنها چیز دیگری است، نژادی بی هنر ولی پر ادعا.
Post a Comment
Note: Only a member of this blog may post a comment.
<< Home