Federalism-balkanization-Iran
روی سخنم با آنهائیست که از شیفتگان "فدرالیسم" هستند. "فدرالیسم" در ایران یعنی از هم پاشیدگی همبستگی ملی، یعنی رو در روی یکدیگر ایستادن.
كتايون
شاید اگر اقرار نباشد بتوان اظهار کرد که "فدرالیسم" به معنای واقعی آن (و شاید در بهترین شکل و فرمش) در کشوری مانند کانادا با جمعیتی در حدود سی و سه میلیون نفر(مهاجرین طرازِ اول: فرانسوی، انگلیسی، جرمن، چینی، ژاپنی، ایتالیائی، و مهاجرین طراز دوم: آفریقائی، ایرانی،هندی و پاکستانی و روس و ...) به مهم ترین اهداف خود، که از جمله برقراری دموکراسی است، رسیده است، البته پس از چندین قرن ظلم و ستم بر بومیان آن سرزمین. ازآمریکا سخن نمیگویم که مدارک تاریخی بسیارند و خوشبختانه درب کتابخانه های کنگره و سنا هم که بروی "روشنفکران" و همکاران لابیستشان بازِ باز.
اما در کشوری مانند ایران با توجه به وضعیت مغشوش منطقه ای و درون مرزی، "فدرالیسم" نه تنها به گسترانیدن "دموکراسی" در ایرانِ "فدرالیست" شده نخواهد انجامید، بل که به یک فاجعه همانند خواهد بود، که کمترین خسارتش میتواند تکه تکه کردن ایران باشد. مطرح کردن بحث "فدرالیسم" و حقنه کردن آن به ملتی که در حال حاضر در زیر چکمه تازی صفتان در حال خفه شدن است ، دنبال کردن پیشنهادات بیشرمانه بیگانگانی مانند روسیه و انگلستان و آمریکاست که تکه تکه کردن ایران را از جمله بخشی از پروژه "نقشه جدید خاورمیانه" (که البته پروژه ای است که قدمتی بسیار دارد) میدانند.
آنهائی که با بمیان کشاندن مبحث "فدرالیسم" بعنوان راه حلی برای برقراری "دموکراسی" و "آزادی" ( که خود "دموکراسی" یک پروسه است نه یک هدف و با آزاداندیشی آغاز میگردد، چراکه امریست که باید در حین خردورزی و خردپروری آموخته شود و سپس با یاری قوانین بشردوستانه و قابل احترام و اجرا به مرحله "انجام" برسد. افزون بر آن "دموکراسی" در جریانهای فرهنگی شکل میگیرد و با تهاجم نظامی و یا از راه تزریق به رگهای ملی انجام پذیر نیست) در ایران میخواهند به کمک بیگانگان حکومتی دموکرات منش بوجود بیاورند، به این مهم واقف نیستند که دردِ ایرانی نبود "فدرالیسم" نیست، بلکه نبود آزادی است.
زور و جبر و استبداد امروزِ ایران نه در برگیرنده قوم و گویشِ خاصی از ایرانیان است و نه استثناء برای ایرانی قائل است. در کرمان و یزد و کاشان مردم بهمان اندازه درزیر فشارقشریون مذهبی و ایادی ایشانند که مردم زابل و زاهدان و رشت و تنکابن و تبریز و سنندج و کرمانشاه و تهران مورد هجوم اشغالگرانند. ایرانی ، در هر کجای ایران که هست ، باید با یاری خِرَد خود و با بهره گیری از فرهنگی غنی ملی اش، که دربرگیرنده فرهنگهای بومی و سنتیِ همه اقوام ایرانی است، در برابر پروژه تجزیه سدی نیرومند بسازد. این مهم، اگر چه با توجه به شرایط کنونی کمی سخت بنظر می آید اما چون آمادگی انجام آن در جامعه امروزِ ایران پدید آمده است (و چون سابقه تاریخی ملت ایران در همبستگی در امر پدافند در برابر توطئه های دشمنان سابقه ای درخشان است) بنابراین این پدافند به آسانی به انجام خواهد رسید.
امروز مردم ایران به آن درجه از آگاهی رسیده اند که بتوانند آینده ای روشن را برای خود به تصویر بکشند که در آن کرد و لر و ترک و مازندرانی و تهرانی برای راحتی و آسایش و آرامش ایرانی در تلاش باشند. و طرفداران "فدرالیسم وطنی" نیز باید از این لجاجت بیشرمانه شان دست بردارند و بجای مطرح کردن "فدرالیسم" وبرانگیختن احساسات تصنعی، به تهییج مردم برای خیزشی ملی بر علیه اشغالگرانِ متجاوز بپردازند.
0 Comments:
Post a Comment
Note: Only a member of this blog may post a comment.
<< Home