Wednesday, January 31, 2007

Homa Sarshar

!تحريف يك گفته تاريخی، مغرضانه يا ناآگاهانه؟

عباس پهلوان
دوشنبه، ٢٩ ژانويه ٢٠٠٧

از جمله نادرترين يهوديانی كه در عمرم ديده ام كه با ايران و مسائل ايران و ايرانيان روی خوش نداشته است - شايد هم با مسائل خود يهوديان ايرانی - خانم هما سرشار روزنامه نگار است.

اين خانم زمانی در ايران، خبرنگار روزنامه كيهان و بعد مجله زن روز بود. می گفتند "كمونيست" است. البته به صرف داشتن عقيده نمی شود با كسی بيخودی سرشاخ شد و اين بنده هميشه نهايت احترام را به وی گذاشته و می گذارم گرچه از دماغ سربالای نامبرده كه هميشه می خواهد خود را تافته جدا بافته ای نشان بدهد، زياد دلم نمی خواهد با او دوستانه قاطی شوم.

صد البته اين بنده قصد جر و منجر كردن با او را ندارم اما اين خانم زمانی در يك سخنرانی گفته بود ما يهوديان در ايران قرنها اجاره نشين بوديم! كه حرف بی ربطی برای هموطنان يهودی ماست ولی نديدم ايشان جايی اين حرف مفت صد تا يك غاز را تكذيب كند كه حرف بدی بود، هم برای ايرانيان بومی و هم برای هموطنان يهودی. چون قرن ها آنها با هم زيسته اند و حالا آن جريان تاريخی كوروش و ملحقاتش به كنار و اين كه روزی ملكه ايران يك خانم يهودی بوده است.

خانم سرشار در تهيه خاطرات مرحوم شعبان جعفری نيز تمام شگردش را در حد يك بازجوی كهنه كار تامينات به كار برده بود كه بعضی حقايق را عليه نظام گذشته وارونه جلوه دهد و با اصرار حرف تو دهان آن مرحوم فرو می كرد. همه آن چيزهايی كه خودش می خواسته و يا به آن اعتقاد داشته به حساب جعفری گذاشته و آن لوطی با معرفت نيز با صاف و سادگی آنها را به گردن گرفته بود.

چند وقت پیش نمی دانم كجا و كجا - ماشاءالله ايشاالله اشان باشد كه خانم همه جا هستند و به قول معروف هر جا آشه كچله فراشه! - و يكی از معروفترين گفته های شاه فقيد را تحريف - كه نه - مخدوش كرده و مثل خيلی موارد، نعل وارونه زده است.

در شهريور ١٣٢٠ محمدرضا شاه پهلوی پس از آن همه دردسرهايی كه روس منحوس و انگليس نحس و نجس مانع از رسيدن آن جوان به پادشاهی ايران بودند، شاه فقيد با تمام جوانی يك گفته تاريخی را به نام خود ثبت كرد و گفت: سلطنت بر يك ملت فقير افتخاری ندارد.

محمدرضا شاه با اين گفته نشان داد كه هدفش از سلطنت، رفاه و ترقی و پيشرفت ملت ايران است و آن گاه است كه به پادشاهی ايران افتخار خواهد كرد و ديديم او روزی تاج بر سر گذاشت كه ملت ما در يك رفاه نسبی به سر می برد و ديگر "فقير" نبود و در حال پيشرفت و ترقی.

خانم سرشار با تمام سوابقی كه در روزنامه نگاری دارد، مسلما اين گفته آن روز محمدرضا شاه را هم به خاطر سپرد. ولی چندی پيش متاسفانه از لا و لوهای آن گفته نغز، چنين عبارتی بيرون كشيد و گفته است: محمدرضا شاه زمانی گفت: سلطنت بر يك مشت گوسفند افتخاری ندارد.

پيداست كه چنين گفته تحقير آميزی به هيچ وجه از ذهن آن فقيد بزرگوار هم نمی گذشت. مگر كه از حرف های من درآوردي مال باخته های سياسی، جان باخته های انقلابی و حيثيت باخته های انقلاب اسلامی - كمونيست و ساير موتلفين با آخوندها - باشد. آن هم كه پس از يك اردنگی مرخصانه و تيپای جانانه ای كه از آخوندها نوش جان كردند و تركيب "شيخ و شاه" را ساختند و هنوز آن دو را نظير همديگر می دانند كه شاه ملت را درصد "گوسفند" می دانست و برای عقايد و آرای آنها ارزش قائل نبود و شيخ هم ملت را "امت" و "رمه" می نامد و خود را به عنوان رهبر و ولی فقيه چوپان يك گله كه هر جور كه خواست رمه را اين ور و آن ورشان ببرد.

اميدواريم خانم "هما سرشار" در چنين مايه ای نباشد و صرفا يك سوء تفاهم كلامی موجب اين تحريف مغرضانه شده باشد و در هر حال با اين جريان به قول معروف: از قضا آئينه چينی شكست/خوب شد اسباب خود بينی شكست!.

0 Comments:

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.

<< Home