Saturday, October 28, 2006

stray dog

...سگ ولگرد

ياد از آن سگ
كه درون نگهش،
يك جهان مهر و وفا پنهان داشت.
در شب سرد زمستان،
در كنار كوچه،
چه غمين
ناله خود سر مي‌داد.
و چه غمگين روزي،
كودكان سنگ به دست،
چوب به دست، در پي او
او دوان، ناله كنان،
زوزه كشان
و چه نفرت آور،
خنده‌ها بود كه بر لب‌ها بود.

من به خود مي‌گفتم:
سگ ولگرد،
به خدا مي‌برد يك روز پناه
و از او مي‌پرسد:
- اين همان اشرف مخلوقات است؟ -
و خدا ... و خدا ... چه جوابي دارد؟
اين سوالي‌ست كه در اين راه دراز،
من زخود پرسيدم،
و زخود مي‌پرسم،
كه خدا ... چه جوابي دارد؟
شايد او غمگين است!

سگ ولگرد شبي رفت و نيامد هرگز
شايد او رفت به ديدار خدا ...

از بلاگ انجمن حمايت از حيوانات، ايران
(وبلاگشان ويروس دارد)

0 Comments:

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.

<< Home