Thursday, July 27, 2006

Mohammad Reza Shah Pahlavi, Aryamehr

پنجم امرداد


نوشته: زنده ياد شهرام جاويدپور
نشريه ايرانمهر، سال پنجم، شمارهء ٥٥
مرداد ماه ١٣٨٢

هنگامی كه محمد رضا شاه پهلوی در جايگاه پادشاهی ايران قرار داشت و در قدرت بود، داوری در بارهء او با وجود دوستان و دشمنانی كه بيشتر به خاطر منافع شخصی و نه مصالح ملی، از او ستايش و يا بدگويی ميكردند، شايد چندان آسان نبود و در پس گردوغبار اين دوستی ها و دشمنی های سودجويانه، دشوار ميشد چهرهء راستين او را ديد و در باره اش قضاوت كرد. ولی با گذشت ايّام، امروز كه می توان سيمای اين شخصيّت تاريخی را با فرو نشستن تندباد رويدادهای آن دوران، به گونه ای روشن در چشم انداز تاريخ ديد، اين قضاوت به مراتب آسانتر است. امروز ديگر حق قضاوت واقعی در بارهء كاركردهای محمد رضا شاه پهلوی با تاريخ است و ترازنامه نهايی اوست كه به دور از پيشداوری های بی بايه، جايگان راستين اين پادشاه را در تاريخ ايران نمايان می سازد.

محمد رضا شاه پهلوی هنگامی به پادشاهی رسيد كه اوضاع آشفته ايران اشغال شده، ميلی برای زمامداری در كسی بر نمی انگيخت و به گفتهء خود محمد رضا شاه، پادشاهی بر يك مشت مردم فقير افتخاری نداشت. اگر چه زيربنای استقلال، يكپارچگی و حاكميت ملی در دوران رضا شاه بزرگ در ايران استوار گرديده بود، ولی از نظر پی ريزی زيربنای اقتصادی و آموزشی، ايران هنوز در مراحل ابتدايی به سر می برد و اين در حالی بود كه در توفان جنگ جهانی دوم، بسياری از دستاوردهای آن دوران نيز از ميان رفته بود.

در چنين شرايطی، محمد رضا شاه پهلوی فرمان تاريخ را برای بازسازی ايران بر شالوده ای كه رضا شاه بزرگ بنيان گذاشته بود، به عهده گرفت. در درازای پادشاهی خود با بحرانهای سياسی و اجتماعی بسياری روبرو شد و چندين بار تا پای مرگ پيش رفت ولی با وجود همهء اين گرفتاريها توانست جنبش بزرگ تجديد حيات ملّی را در ايران رهبری كند و آن را به صورت بارزترين و موفق ترين نمونه در تمامی كشورهای جهان سوم در آورد.

در سال ١٣٥٧ هنگامی كه محمد رضا شاه پهلوی كشور را ترك می كرد، ايران كشوری نيرومند و سربلند بود و نقش كارآور مؤثری در صحنهء بين المللی داشت. در دوران پهلوی دوم، شايد برای نخستين بار در تاريخ ايران، برای سازندگی كشور برنامه ريزی شد و اجرای اين برنامه های عمرانی كه تا سال ١٣٥٦ ادامه داشت و با رويداد انقلاب اسلامی متوقف گرديد، نتايج شگرفی در پيشرفت و سازندگی ايران داشت.

در سال ١٣٤٢، در آغاز برنامهء ٤ سالهء عمرانی سوم، درآمد ناخالص ملّی كشور ٤ ميليارد دلار بود و اين درآمد در سال ١٣٥٦ به ٥٣ ميليارد دلار رسيد و در درازای ١٤ سال، ١٣ برابر گرديد. رشد سالانه صنعتی ايران از سال ١٣٤٢ تا ١٣٥٦، به ٢٠ درصد رسيد و به صورت بزرگترين رقم رشد جهانی درآمد و اين در حالی بود كه درآمدهای نفتی كشور تنها ٤٠ درصد از توليد ناخالص سالانه را تشكيل می داد.

صنعت فولاد، هستهء مركزی برنامه های بزرگ صنعتی ايران بود. در مجتمع آهن و فولاد اصفهان در سال ١٣٥٦ نزديك به ٢ ميليون تن فولاد توليد می شد. در سال ١٣٥٦ درآمد ايران در صنعت پتروشيمی كشور كه آن را "صنعت جهان فردا" می خواندند، نزديك به ٤٠٠ ميليون دلار بود و توليد صنعت آلومينيوم در اراك و ساوه به ٧٢ هزار تن می رسيد. گاز ايران كه در گذشته توسط شركت "بريتيش پتروليوم" آتش زده می شد و بر باد می رفت، با قرارداد فروش آن به اتحاد جماهير شوروی، سالانه به طور متوسط ٣٨٠ ميليون دلار برای كشور درآمد داشت.

در فاصله سالهای ١٣٤٢ تا ١٣٥٦ (در مدت ١٤ سال) توليد برق ايران از ٢ ميليون و ٣٠٠ هزار كيلووات ساعت، به ٢٠ ميليارد كيلووات ساعت رسيد و ٨ سد بزرگ با ١٢ ميليارد متر مكعب آب و امكان آبياری ٨٠٠ هزار هكتار زمين، ساخته شد و ٥ سد بزرگ ديگر در دست ساختمان بود.

در سال ١٣٥٦ بيش از ١٠ ميليون دانش آموز و ٢٠٠ هزار دانشجو در ٢٠ دانشگاه و ١٣٥ آموزشگاه عالی كشور دانش می آموختند و بيش از ٧ ميليون نفر از آنان از آموزش رايگان و ٦ ميليون تن از تغذيه رايگان بهره می بردند.

در دوران محمد رضا شاه پهلوی، زنان ايرانی به آزاديهای بيشتری دست يافتند كه مهمترين آنها حق شركت در انتخابات و شركت در سرنوشت كشور بود. برابر قانون انتخابات مجلس شورای ملی ايران، زنان ايرانی در كنار گدايان، آدمكشان و دزدان، از حق شركت در انتخابات بی بهره بودند و با اينكه سالها از انقلاب مشروطيت در ايران می گذشت، اين ننگ هنوز بر دامان جامعه ايرانی نمايان بود. تغيير قانون انتخابات مجلس شورای ملی، اگر چه با مخالفت ارتجاع سياه روبرو شد، و سبب فتنه اول خمينی گرديد، ولی راه زنان و دختران ايرانی را برای رسيدن به وكالت و سفارت و وزارت و شركت در سرنوشت كشور باز كرد.

درآمد نفت ايران از سال ١٣٣٦ تا ١٣٥٦ از ٢٠٠ ميليون دلار به ٢٠ ميليارد دلار رسيد و به گفته ای ديگر در درازای ٢٠ سال ١٠٠٠ برابر شد و انقلاب نفتی شاه ايران، جهان صنعتی را به لرزه انداخت. سياست خارجی ايران بر پايهء روابط دوستی با كشورهای بلوك شرق و همكاری با دنيای غرب و رابطهء نيكو با جهان سوم كه سياستی مستقل و روشی واقع بينانه برای حفظ صلح در جهان به شمار می رفت، از جمله پيروزی های چشمگير ايران در آن دوران بود. كشور ما در پناه اين سياست پس از قرارداد الجزاير در سال ١٩٧٥، به جز ٣ كشور كوبا و ليبی و يمن جنوبی با همهء كشورهای دنيای آن روز روابط دوستی و احترام متقابل داشت.

به جراًت می توان گفت ترازنامه محمد رضا شاه پهلوی بنا بر آمار و ارقام و اسنادی كه از دوران او به جای مانده است، نه تنها در ١٤٠٠ ساله تاريخ اسلامی ايران همانند ندارد، بلكه در دوران پرشكوه پيش از اسلام نيز جز چند مورد انگشت شمار، همانندی ديده نمی شود.

مقايسهء ايران دهه های ٦٠ و ٧٠ ميلادی با كشورهای پيشرفته صنعتی جهان، آن هم در آغاز قرن ٢١ ميلادی، اگر مغرضانه نباشد، بی ترديد نابخردانه است. برای شناخت دست آوردهای دوران پهلوی دوم، دوران او را بايستی با دوران های مشابه آن در قرن ١٩ و نيمهء اول قرن ٢٠ مقايسه كرد، نه با جهان امروز.

بی ترديد محمد رضا شاه پهلوی همانند هر رهبر ديگری، در درازای زندگانی پر ماجرای خويش، مرتكب اشتباهاتی شد، ولی همان گونه كه خود او در كتاب "پاسخ به تاريخ" نوشته است، تلاش پيگير وی برای پيشرفت و سربلندی و سرفرازی ايران و ايرانيان، هرگز اشتباه نبود. اگر امروز می بينيم ايرانيان به عنوان تنها ملت خاورميانه در برابر يكی از خونخوارترين رژيمهای اين منطقه به پا خاسته اند و برای آزادی و رهايی خود دلاورانه سركردگان تروريسم جهانی را به چالش خوانده اند، تجلی و عصارهء آرمانهای ميهن پرستانه و آزاديبخشی است كه در دوران پهلوی در ايران آغاز شد و به اوج رسيد، و توانايی برخورداری ايرانيان را از اين برتری چشمگير فراهم نمود.

در سالروز درگذشت اين ايران ساز بزرگ كه نامش پس از گذشت ٢٣ سال (‌و اكنون ٢٦ سال) از مرگ او، هنوز بزرگترين و تواناترين دشمن برای نابكاران چيره بر ايران به شمار می رود و بر بنياد نظام تروريستی آنان لرزه می افكند، يادش را گرامی می داريم و باور داريم در روزی نه چندان دور، در ايرانی آزاد و آباد و سربلند كه آرمان والای اين پادشاه ميهن پرست بود، جشن با شكوه ستايش از وی را آنگونه كه شايستهء اوست، برپا كنيم.

منابع:
"جنايت و مكافات"؛ جلد ٤؛ دكتر شجاع الدين شفا.
"آگاهی از نا آگاهی"؛ مهندس محمد خوش خلق.
"پاسخ به تاريخ"؛ محمدرضا شاه پهلوی.

0 Comments:

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.

<< Home