Monday, May 08, 2006

:(شرق (جمهوری اسلامی

ايران پس از استيلاى اعراب
قيام عليه تبعيض

مساوات اسلام هم براى ايرانيان مايه تسلى خاطر بود. توده مردم كه قرن ها به واسطه رسوم و عادات قديم از طبقات اشراف جدا مانده بودند با قبول اسلام نظراً همدوش آنها مى شدند زيرا اسلام مى گفت جز پرهيزگارى هيچ چيز موجب برادران ايمانى نيست و در حقيقت مايه سكوت و آرامش ايرانيان در برابر استيلاى تازيان بر ايران همين امر بود كه قانون جديد مبتنى بر آزادى و مساوات و برادرى در ميان آنها برقرار شده و مال و جاه و جلال خود را فداى يك چنين قانون محكمى ساخته اند. مردمى كه از جور فرمانروايان و فساد روحانيت به ستوه آمده بودند، آيين تازه را نويد و بشارتى يافتند و بسا كه به پيشواز آن شتافتند. چنان كه در كنار دجله در محلى مناسب گروهى از دهقانان پلى ساختند كه سپاه اسلام وارد خاك ايران شود و شوشتر را يكى از بزرگان شهر تسليم مسلمان ها كرد و هرمزان حاكم شهر كه بر اثر اين خيانت به اسارت دشمن درآمد، چون لشكريان فاتح او را به مدينه فرستادند و به مسجد شهر نزد عمر خليفه وقت مسلمين بردند وى در گوشه اى از مسجد خوابيده بود و تازيانه اى به زير سر داشت! هرمزان وقتى سراغ «ملك عرب» را گرفت گفتند همين است كه در اينجا خفته!

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

خورشید جان اینو خوندی عزیز

http://news.gooya.eu/politics/archives/047611.php

3:41 PM  

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.

<< Home