Saturday, April 15, 2006

درد و پلاستيك
شعري براي كودكان كار
اشكان قلي پور

يه گوني رو دوشمه
آشغال پلاستيكارو جم ميكنم
پلاستيكاي سياه ،قرمز،آبي ،زرد ، سبز و سفيد .
اينارو به چند پول سياه ميفروشم، شيكممو سير ميكنم.
بي اون كه اميدي باشه واسه روزاي رنگي .
پلاستيكا كه ذوب شدن، دوباره از نو ساخته ميشن
و آدماي رنگي پلاستيكاي رنگي رو ميخرن .
و وختي از دوباره درب و داغون شدن من دوباره ...
يه گوني رو دوشمه، ستاره ها را ميشمرم، نميتونم جمعشون كنم
وسهم من با همه چيزاي تازه غريبس .
يه گوني رو دوشمه ، دردامو جم ميكنم .

0 Comments:

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.

<< Home