Saturday, April 25, 2009

Zbigniew Brzezinski-Islamic Republic-moderate Taliban-presstv-press tv

گفتگوی "Press TV" (جمهوری ‌اسلامی) با زبیگنیو برژنسکی

بخش يك (فارسی / انگليسی)
پنجم ارديبهشت ماه

"هدف ما همانگونه که از سوی پرزیدنت اوباما مطرح شد، جدا کردن موضوع طالبان و القاعده است. ما می خواهیم راهی پیدا کنیم که افغانستان با ترکیبی از روش سنتی (بخوانيد اسلامی) و پیشرفت، مدرنیته و خدمات عمومی بهتر مانند حمل و نقل عمومی اداره شود. همچنین در این ترکیب برخی از گروه های طالبان که نیز می توانند در چهارچوب برخی محدودیتهای منطقه ای مشارکت کنند...

دولت بوش نوعی نگاه عمومی سیاه و سفید به موضوع تهدید داشت و گاه از ادبیاتی اینگونه استفاده می کرد که تهدید به شکل خاص و غیرکلی آن و تحت عنوان "تهدید اسلامی" وجود دارد. اوباما شکل مشخصی از تهدید را به عنوان القاعده در نظر می گیرد. طالبان به علت برخی حوادث تاریخی با القاعده پیوند خورده است. اگر ما بتوانبم با گروه های میانه روی طالبان و نه گروه های تندرو مذاکره کنیم می توان نوعی از روش زندگی مورد قبول آنها در بخشهایی از افغانستان استقرار یابد."

+

Thursday, April 23, 2009

Farhad Erfani - Mazdaq - Persian - Reza Shah the Great - Pahlavi

یک اشارۀ تاریخی
فرهاد عرفانی - مزدک

(قابل توجه كركس های "فدراليست"!)

"انقلاب مشروطه، منجر به آزادی نشد، به این دلیل ساده که اسباب و ادوات حضور آزادی در آن وجود نداشت و فراهم نبود. انسان باید بسیار ساده لوح باشد که تصور کند در جامعه ای فاقد صنعت، کشاورزی مدرن، نظام اداری و تشکیلات وابسته به آن، آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی، دادگستری، پلیس و شهربانی، ارتش واحد، وزارتخانه های بهداشت و راه و ترابری و اقتصاد و ... هزاران چیز دیگر و همچنین وجود بیش از نود و دو درصد بیسواد و غرق در نکبت فقر و عقب ماندگی همه جانبه، آزادی می توانسته است معنا داشته باشد! درچنین فضائی ، تنها هرج و مرج می تواند معنا داشته باشد و این دقیقأ چیزی بود که وقتی سردار سپه به تهران وارد شد، بر سراسر ایران، حاکم بود..."

"...این دشمنان ایران، نمی خواهند به مردم بگویند که اولأ این مجلس اول مشروطه بود که رسمی بودن زبان فارسی را بعنوان یک اصل قانون اساسی مطرح کرد و نه رضا شاه! در ثانی ،زبان فارسی، حداقل از زمان نگارش اوستا تا امروز، یعنی بیش از سه هزار سال، در وسعتی به مساحت شبه قارۀ هند تا بالکان و از قفقاز تا خلیج فارس، زبان مشترک میلیونها انسان بوده است و تمامی شواهد تاریخی و ادبیات ملل گوناگون بر این ادعا صحه می گذارد. بخصوص در منطقه ای که امروز « ایران »شناخته می شود، هرگز هیچ زبان دیگری غیر از فارسی ، زبان مشترک و رسمی نبوده است و همۀ میراث فرهنگی ملت بزرگ ایران، با این زبان ، شکل گرفته است. آنچه رضا شاه انجام داد این بود که این زبان را از عرصۀ گویش مشترک و همگانی مردم ایران، به عرصۀ آموزش سراسری آورد و این کار بزرگی بود که هر میهن دوست دلسوز ایران و آیندۀ آن، قطعأ به آن اقدام می کرد. پان ترکها فراموش می کنند ( البته عمدأ ) که بزرگترین نبرد تاریخی ایرانیان با اعراب تا نزدیک به پانصد سال، اتفاقآ بر سر حفظ همین زبان رسمی و مشترک، یعنی فارسی بوده است..."

+ از همين نويسنده:
وظائف رسانۀ ِ ملی در حوزۀ زبان مشترک
اتحادیۀ کشورهای فارس زبان!
و...

Saturday, April 11, 2009

hassan shariatmadari-federalism-balkanization-conference-republicans

بازگويی

دو بازگوئی كوتاه در ادامه يادداشتهای پيش در باره كنفرانس "فدرالیسم در ایران"

"ایران ما محل زیست اقوام گوناگون بوده است . ناسیونالبسم مهاجم که در دوران پس از مشروطیت به تقلید ناقص از فاشیسم اروپائی شروع و در دوران پهلوی به اوج خود رسید ...."

حسن شریعتمداری؛ دبیر کل "حزب جمهوریخواه ملی"
"سامانیابی اقوام: گامی به سوی تمرکززدائی دموکراتیک ایران" (‌اينجا يا اينجا)

"منطقه ايران کنوني در گذشته با عنوان ممالک محروسه قاجار شناخته ميشده است که تقريبا به صورت فدرال اداره ميشده است."

سايت ضد ايرانی "بای بک"

mehrangiz kar

"از اعلام این واقعیت گزیری نیست که بخشی از جمعیت ایران در دوران شاه که روابط با غرب بسیار وسیع بود به تماشای اعدام هایی میرفتند که علنی انجام میشد و با صحنۀ اعدام مثل پیک نیک، برخورد می کردند."

مادام مهرانگیز کار

zahra rahnavard-mir hossein mussavi-usa-Iranian Student Confederation

‎‎زهرا رهنورد کيست؟‎

"روز آنلاين" (جمهوری اسلامی)

‏"...با افزايش سخت گيري ها بر فعالين ‏سياسي وي به همراه دو فرزندش در سال ٥٥ به آمريکا مهاجرت کرد. او در آنجا به عضويت کنفدراسيون دانشجويان ‏ايراني در آمد و عليه [دولت ايران] دست به فعاليت زد....چيزي به پيروزي انقلاب [شكوهمند كارتر و گردانندگان کنفدراسيون در استيت دپارتمنت] نمانده بود که رهنورد به ايران بازگشت. از آن پس در کنار همسرش (ميرحسين موسوی) قرار گرفت و سعی ‏کرد در امور اجتماعی فعال باشد. از سال ٥٧ تا ٥٩، جامعه زنان جمهوري اسلامي و زنان مسلمان را پي ريزي کرد. ‏سپس در اطلاعات بانوان که تغيير نام داده و عنوان "راه زينب" را براي خود برگزيده بود..."

taraf-Turkey-Ergenekon-Forouhar

ادعای جنجالی یک روزنامه ترکیه:
فروهرها را تروریست‌های افراطی ترک کشته‌اند

آفتاب (جمهوری اسلامی)

"روزنامه طرف، چاپ ترکیه در خبری جنجالی، فاش کرده که سازمان تروریستی ارگنکن ترکیه، مسؤول قتل داریوش و پروانه فروهر بوده است."

البته آفتابه بدستان نميگويند كه روزنامهء "طرف" از طرفداران اردوگان و "حزب عدالت و توسعهء" اسلامی ميباشد.

anjomane padeshahi-executions-Shiraz

آفتاب (جمهوری اسلامی):

دادگستری کل استان فارس با صدور اطلاعیه‏ای درباره اعدام عوامل حادثه تروریستی حسینیه سیدالشهدا رهپویان وصال، اعلام کرد: «به اطلاع هموطنان گرامی، خانواده‏های داغدار و رهروان این عروج یافتگان کربلایی می‏رساند پس از اقدامات گسترده اطلاعاتی و دستگیری متهمان و تحقیقات مکفی، متهمان پرونده به اعمال جنایتکارانه خود اعتراف کردند و پس از طی تشریفات قانونی از جمله رسیدگی در دادسرا و صدور حکم دادگاه بدوی نهایتاً دادگاه تجدید نظر حکم اعدام سه نفر از عوامل اصلی را تأیید کرد، که در روز جمعه مورخ ٢١ فروردین ماه ٨٨ با حضور اولیای دم و جمعی از امت حزب الله اجرا شد».

.... حجت‏الاسلام والمسلمین «جابر بانشی»، دادستان شیراز در جمع خبرنگاران رسانه‏های جمعی گفت: «"محسن اسلامیان" فرزند محمد با نام مستعار"فرمانده بهمن" و مشهور به یار دوم، "علی اصغر پشتر" فرزند کرم با نان مستعار "آراسب" و مشهور به یار سوم و "روزبه یحیی زاده" فرزند مجید، به اتهام محاربه و افساد فی الارض از طریق عضویت و همکاری مؤثر در گروهک محارب و ملحد و ضد نظام اسلامی یعنی "انجمن پادشاهی ایران" با علم و آگاهی از موضع این گروه و طراحی و اقدام برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و نیز تهیه و ساخت بمب و مشارکت در بمب‏گذاری حسینیه سیدالشهدا شیراز با حکم دادگاه انقلاب اسلامی تهران و نیابت قضایی دادستانی شیراز صبح امروز جمعه ٢١ فروردین‏ماه به دار مجازات آویخته شدند».

northeastern illinois university-Shahpour Bakhtiar retrospective-Janet Afary

کنفرانسی درباره دولت ٣٧ روزه شاهپور بختیار

شهروند (ارگان پاسداران جمهوری دست نشانده در كانادا)

"...ژانت آفاری، مهرداد درویش پور و مهرداد مشایخی درباره تحول انقلابی در ایران، بررسی جاذبه اسلام گرایی و اهمیت نقش ایدئولوژی در میان انقلابیون، سخن گفتند. ژانت آفاری استاد تاریخ در دانشگاه پردو و استاد مهمان "کدی ـ بالزان" در دانشگاه کالیفرنیا، بحث خود را در تحلیل انقلاب ایران از دیدگاه سه مکتب فکری فمینیستی، مکتب فرانکفورت و تفکر میشل فوکو مورد بررسی قرار داد....آفاری اشاره کرد که: ...نظام جمهوری اسلامی مسئله جنسی را بین دختران و بالاخص پسران با ترویج صیغه و تعدد زوجات راحت تر کرد."

البته من نميدانم گزارشی كه گزارشگر آن می نويسد "من در تمام طول کنفرانس به شعر "آموزش" برتولت برشت فکر می کردم" (هه هه هه!) تا چه اندازه ميتواند قابل اطمينان باشد، ولی آنچه كه مسلم است این است كه دعوت شدگان همه با "مکتب فرانکفورت و تفکر میشل فوکو" آشنايی داشته و خوش عكس ميباشند!

+
مقاله ای در همين مورد در تارنمای "مليون ايران" (اميرانتظام، سحابی و ديگر "مليون" رسوا)

Friday, April 10, 2009

Amir Sepehr-White Revolution-Constitutional Revolution-Iran-1905

انقلاب مشروطه، يک انقلاب بی حاصل و انقلاب سفيد،
تنها تحول سازنده و مدنی و سکولار ايران

امير سپهر (PDF)

"اگر گفته شود که انقلاب مشروطه در شکل صوری خود يک انقلاب اسلامی نبود، پذيرفتنی است. ليکن اين ادعا که گويا آن حرکت، يک حرکت جدای از مذهب بوده باشد را، با هزاران دليل می توان رد کرد. چه که بر اساس اسناد موجود، چنانچه بخشی از ملا ها با مشروطه همگام نمی شدند، محال بود که آن انقلاب به پيروزی برسد. همچنان که در صورت مخالفت يک پارچه ملا ها با انديشه های آن انقلاب و صدور فتوای جمعی ايشان بر عليه آن، مردم آن روزگار نه تنها انقلابی نمی شدند، بلکه در اثر آن فتوا، اصلآ حتا انديشمندان انقلابی مشروطه را هم تکه تکه می کردند...."

"...انقلاب [سپيد] براستی مدرن ترين انقلابی بود که می توانست در ايران رخ نمايد. ليکن از آنجا که در ادبيات ابتر ما (به ويژه در ادبيات خشونت ستای کمونيستی غالب بر ادبيات سياسی ايران)، انقلاب هميشه به معنای شهر سوزان و قتل و ترور و کين جويی (انتقام پرولتاريا) و خون و خونريزی و انتقام گرفتن جا افتاده بود، آن انقلاب انسانی، يک انقلاب راستين به حساب نيامد."

البته برای اينان انقلاب سپيد هنوز حتی "اصلاحات" هم به حساب نمی آيد --- اتفاقا بتازگی خواندم كه با انقلاب سپيد ايران به يك كشور بدبخت و عقب ماندهء آفريقايی تبديل شد! ناگفته نماند كه همينان كه خود را "كمونيست" و "چپ" و "انقلابی" مينامند، و بسياری از ما هم شوربختانه با همين القاب مورد پسندشان از آنها نام ميبريم، همزمان در نوشته ها و "اشعار" تبليغاتی شان همپالكی های خود در نبرد داخلی و خونين اسپانيا را "فاشيست" و "ارتجاعی" و "فرانكوييست" خطاب ميكنند!

+
علی بيگدلی: مشروطه ايرانی، انقلاب نيست

Thursday, April 09, 2009

nahid roxan-federalism

فدرالیسم الهی!

ناهید رکسان

یک وقت فکر نکنید اعضای سازمان ناتو قصد تجزیة ایران را دارند، ابداً! نیت‌شان خیر است و فقط می‌خواهند از راه «تمرکززدائی» همه نوع حقوق گله‌ای، ‌ از قماش مذهبی، فرهنگی و ... بجز «حقوق انسانی» در ایران رعایت شود! شیوة عمل به این ترتیب است که ابتدا شعار «فدرالیسم حق مسلم ماست»، یا «نه شرقی، نه غربی، فدرالیسم ایرانی» را در دهان شوت‌و پرت‌ها می‌اندازند و مردم ایران هم که سی سال است طعم چماق کودتا را همچنان زیر دندان دارند، به این صرافت می‌افتند که یک چماق نو و مدرن از «بازار بروکسل»، مقر ناتو ابتیاع کرده بر فرق خود فرود آورند. البته در گیرودار جنجال و هیاهوی «ملت‌های» اصفهان، تهران، خوزستان، کردستان، بوشهر، گیلان و مازندران، سازمان دمکراسی‌پرور ناتو از مرزهای پاکستان، ‌ افغانستان، ترکیه و عراق تجهیز و آموزش لات و اوباش را هم سازمان خواهد داد تا یک «فدرالیسم» شایسته و بایسته به ما ملت اهداء ‌کند. یک حکومت «فدرال» که مسلماً باغ‌وحش جمکران در مقایسه با آن یک «دمکراسی» ایده‌آل خواهد بود.

+

Tuesday, April 07, 2009

goobeen-federalism-balkanization--conference-republicans-brussels-eu

دوست و يار هميشگی من "ذره بين" نازنين، كه نه تنها وبلاگ "ذره بين و بلندگو" را اداره می كنند، بلكه روزی نيست كه در اداره اين وبلاگ هم به من ياری نرسانند، در رابطه با خبر نشست كركسهای "فدراليست" در لباس "مليتهای ايران" پيامی گذاشته كه ترجيح ميدهم آنرا در ادامهء يادداشت پيشين، در يادداشتی جدا پُست كنم:

سرباز کوچک گرامی:
این توطئه گرانِ بی شرم در کانادا هم در حال فعالیت هستند و "چپی های روشنفکر" هم مانند سگهای پاسپان از این بساط معرکه گیری پاسداری میکنند! نگاه کنید در این سی و چهار سال گذشته به آنچه ارباب جراید در دنیای غرب آغاز کرد برای ویرانی ایران. آنوقت یک مشت گوساله ی "تحصیلکرده" پشت این بساط مار گیری ایستاده اند تا هر جا کسی پیدا شد تا اساس این شامبولتی بازی را مورد پرسش قرار دهد، همین مزدوران جیره خوار دوره اش کنند و بهش هزار جور انگ "ناسیونالیست" بودن و "افراطی" بودن بزنند و "شوونیستش" بنامند! مگر ما توقع داریم که کنگره اروپا و دیگر منفعت جویان به نفع "ملیتهای گوناگون ایرانی" گامی بردارند؟ اصلن در کدام کتابی آمده است که ایران از ملیت های گوناگون تشکیل شده که ما از آن بی خبریم ولیکن کنگره اروپا و مشتی مزدور از آن خبردار؟ چرا تیره های مختلف ایرانی که از جمله ماد، پارس، و آریائیان هستند را در این چنین زمانی دوباره تبدیل به "ملیتهای ایرانی" کرده اند؟ چون میخواهند ایران را ایرانستان کنند! و این را محمد رضا شاه پهلوی نیز بارها به گوشزد کرده بود، اما چون "ما" ایرانیان از پادشاه بدمان می آمد لذا سخنانش را هم ناچیز شماردیم و خود را زبل نامیدیم که نشان غرور ملی را زیر پا گذارده و برای به ریاست رساندن بچه آخوند و دزد و چاقوکش و لات سابق ان قلاب کردیم، چون در کتابها آمده بود که انقلاب پدیده ایست غیر قابل پیش بینی که به حول و قوه الهی و توسط معجزات ماوراء الحدود انجام پذیر است.

+ ضیاء صدرالاشرافی (برداشته شده از سايت "ايران گلوبال"):

Sunday, April 05, 2009

federalism-balkanization--conference-republicans-brussels-eu-hassan shariatmadari

گزارشی از کنفرانس دو روزه‌ی کرکسهای "فدراليست" در بروکسل

تارنمای "حزب دمكرات كردستان ايران"/ تارنمای "پێش مهرگه" /تارنمای "القُدس"


با همکاری سازمانهای ملیتهای بدون نماینده در سازمان ملل (UNPO)، کنگره ی ملیتهای فدرال ایران و همچنین تعدادی از اعظای پارلمان اروپا در بروکسل، کنفرانسی دو روزه در اول و دوم آپریل با حضور تعدادی از اعظای پارلمان اروپا، سازمانهای مدافع حقوق بشر، شخصیت های سیاسی و اعظای کنگره ملیتهای فدرال ایران برگزار گردید.

اعضای کنگره ی ملیتهای فدرال ایران که به مدت ٤ سال است فعالیت خود را در جهت استقرار دمکراسی در آینده ی ایران و احقاق حقوق ملیتهای ایران آغاز کرده است، همگی بر این باور بودند که کنفرانس ٢ روزه ی بروکسل، بزرگترین و به لحاظ اهمیت، مهمترین کنفرانس کنگره تا بحال بوده و فضای کنگره هم جایی برای تفاهم بیشتر و انتقال شرایط و خواستهای ملیتهای گوناگون داخل ایران به مراکز حقوقی و سیاسی در سطح بین الملل بود. چیزی که از جانب پارلمان اروپا هم مثبت قلمداد شده و صریحاً اظهار کردند که: «صدای شما شنیده می شود و مسلماًجای خوشحالی است که ملیتهای گوناگون ایران، با هم و در کنار هم، با ایجاد فضایی دوستانه و قانونمند، سعی در تعالی حقوق نقض و پایمال شده شان هستند.»

روز اول کنفرانس که با سخنان آقای مارینو بوستاخین (Marino Busdachin)، دبیر کل(UNPO آغاز شد، تاکید گردید که کنفرانس فعلی، اهرمی در جهت جدا شدن یا تجزیه ی ایران نیست بلکه ایجاد فرصتی است تا با ارائه ی فدرالیسم، تعریف آن و همچنین بررسی زوایای آن، سیستمی در آینده ی ایران ایجاد شود تا هم حقوق ملیتها و کلاً حقوق بشر رعایت و محترم شمرده شود و هم ایران، متحد و یکپارچه بماند. در واقع کنفرانس، بنا به گفته ی بوستاخین حرکتی است در جهت رسیدن به جامعه ی مدرن (!!!) و مسئول در ایران.

پاولو کازاکا (Paulo Casaca)، از فراکسیون سوسیالیستهای پارلمان اروپا (از رھبران حزب سوسياليست پرتقال و عضو کميسيون ايران)، بر این باور بود که رژیم تهران نه تنها از مذهب به عنوان ابزاری در جهت سرکوب و نفی تنوعهای فرهنگی و ملی استفاده می کند بلکه از واژه ی ناسیونالیزم هم تفسیری در تکمیل ایده ی تک بعدی مذهب استفاده می کند که در کلیت خود رژیمی توتالیتر و مستبد می سازد.

مارکو پیرتوکا (Marco Perduca)، از فراکسیون لیبرال دمکراتها در پارلمان اروپا، فاش ساخت که جمهوری اسلامی از طریق سفارتش در بلژیک بارها با پارلمان اروپا تماس گرفته تا مانع از اجرا و برگزاری چنین کنفرانسی شوند.

پیرتوکا که رهبر حزب رادیکال ایتالیا هم هست بیان کرد که ساختار رژیم جمهوری اسلامی ایران، با حقوق فردی و گروهی تقابل دارد. وی البته اعتراف کرد که متاسفانه منافع اقصادی در معادلات بین الملل، مانعی در جهت ارائه ی نقض های حقوق بشری در ایران بوده است. پیرتوکا اشاره کرد که با نزدیک شدن زمان انتخابات پیش روی در ایران و در پارلمان اروپا، باید شاهد مرحله ی دیگری در جهت گیری سیاست گذاری باشد.

کنفرانس دو روزه ی بروکسل شامل ٦ پانل بود.

پانل اول: خانم سابین مایر (Sabine Meyer)، مشاور امنیتی و روابط بین الملل در اروپای آزاد و از اعظای سبزها، که ریاست اولین پانل را به عهده داشت بیان کرد که مساله ی اساسی در ایران، مساله ی حقوق ملی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که در آن نادیده گرفته شده و جای خوشحالی است که ملیتهای گوناگون در ایران بسیار فعال هستند و بهترین گزینه برای تضمین حقوق مصرح در کنوانسیون های بین المللی و رسیدن به حقوق نقض شده در ایران، سیستم تمرکززدایی و بر محور خود حاکمیتی و فدرالیسم هست (!!!).
دکتر کریستین باککه (Kristin Bakke)، مشاور پروفسر در دانشگاه لییدن (Leiden)، در بحث تئوریش راجع به تمرکززدایی اشاره کرد که فدرالیسم نوعی معالجه ی تقسیم و مرزبندی های جامعه است و امری علمی و عملی برای مشارکت و استقرار صلح و دوستی در جامعه است. وی در اشاره به جوامع کانادا و روسیه به معنای واقعی تمرکززدایی در سیاست هم اشاره کرد. در بخشهای دیگر بحث خانم باککه، سیاست فرهنگی و ادبی و اقتصادی مورد بحث قرار گرفت. وی انقلاب صلح آمیز در جامعه ی ایران را گزینه ای منطقی برای تضمین حقوق ملیتها می باشد.

دکتر کریم عبدیان از فعالین الاهواز در کنگره ی ملیتهای فدرال ایران و صنم بلوچ از حزب ملی بلوچستان، هر کدام در بحثی جداگانه در مورد تاریخ ایران روشن ساختند که از سال ١٩٢٢ میلادی با ایجاد حکومتی با ساختار متمرکز، سعی در نفی و انکار تنوع ملی و فرهنگی شده است. در رابطه با ساختار جمهوری اسلامی هم اشاره شد که دیکتاتوری مذهبی بدتر از گذشته به سرکوب جنبش ها و فعالین حقوق زنان، ملی و کلاً حقوق بشر پرداخته شد. سناتولله بلوچ، سناتور سابق ایالت بلوچستان پاکستان در بحثی آکادمیک، به ساختار جغرافیایی، دیموگرافی و تاریخ سیاسی ایران پرداخت و ریشه های بحران فعلی چه در ظاهر و چه در بستر جامعه ی ایران را مورد بررسی قرار داد و تنها را برون رفت از این بحران را، انتخاب گزینه ی تمرکززدایی و فدرالیسم دانست.

پانل دوم: در این قسمت، سناتور مارکو پیرتوکا ریاست کنفرانس را به عهده داشت و در تایید ایده ی فدرالیسم به جوامع دمکراتیک اروپا اشاره کرد. دکتر امانوئل اوتولنگی (Emmanuel Ottolenghi) هیات مدیریه ی انستیتوی ماوراء الابحار در بحثی مفصل به سیاست کشورهای غربی در دوران فعلی اشاره کرد که تغیر رفتار سران رژیم تهران در دستور کار است نه تغیر رژیم و همبستگی عمومی، نافرمانی مدنی و تقویت جنبشهای مدنی، تماس بیشتر با دولتها و مراکز وسیع بین المللی همچون میدیاها و ... بهترین راه حل برای آماده سازی و رسیدن به حقوق ملی در ایران است.

دکتر حسن شریعتمداری، دبیر کل حزب جمهوریخواه ملی به تعریف محل سکونتهای ملیتهای ایران و نقشه ی سیاسی ایران پرداخت. وی همچنین به مصوبات مجمع عمومی سازمان ملل که طی قطعنامه ی ١٣٥/٤٧ در ١٨ دسامبر ١٩٩٢ ثبت شده است به حقوق ملیتهای ایران اشاره کرد.

شاهو حسینی، نماینده ی حزب دمکرات کردستان ایران در خارج از کشور، در بحثی به تاریخ ایران به ریشه های سرکوب جنبش های ملی در ایران پرداخت و به عنوان راه حل، فدرالیسم و سیستم دولتی نامتمرکز را پیشنهاد کرد که با وجود آن، هم دمکراسی تضمین می شود و هم اطمینان حاصل می شود که حقوقی نقض نخواهد شد (!!!). یاسین قوبیشی از فعالین سیاسی اهواز و عبدالستار دوشوکی از بنیانگذاران جبهه ی متحد بلوچستان در ایران، هم به اهمیت فدرالیسم و راه رسیدن به آن پرداختند.

درپانلهای بعدی ناهید بهمنی نمایده کومله در کنگره ی ملیتهای ایران فدرال، ناصر مستشار از فعالین اهوازی (اينجا)، دکتر ضیاء صدرالاشرافی، جامعه شناس و عضو آذربایجانی در کنگره ی ملیتهای ایران فدرال، هدایت سلطان زاده عضو هیات مدیریه ی جنبش دمکراتیک فدرال آذربایجان، ناصر ایران پور، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر، دکتر گلمراد مرادی، عضو هیات مدیریه انجمن قلم ایران در تبعید، پروفسور علی علی التایی، از دانشگاه شاوو، دکتر افراسیاب شکفته از فعالین فرهنگی مدنی کردهای خراسان، خانم امال فان هیس، از سازمان عفو بین الملل، فاخته زمانی، مدافع حقوق زندانیان آذربایجانی، عبدالله حجاب، نماینده‌ی حزب دمکرات کردستان ایران در سازمان ملیتهای بدون نماینده در سازمان ملل، سیریا دادیار، از حزب مردم بلوچستان، غلامرضا حسین بور، از فعالین بلوچ، ناصر مبارکی از فعالین بلوچ، کیانوش توکلی از سایت ایران گلوبال، مونیر منگال، از فعالین بلوچستان پاکستان، عبدالله مهتدی، دبیر کل کومله ، کاظم مجدم، از فعالین اهوازی، سخنرانی کردند.

آنچه که در مجموع بحث ها تاکید شد، تلاش برای رسیدن به جامعه ای دمکراتیک و آزاد از راه تمرکز زدایی و خود حکومتی و فدرالیسم با حفظ وحدت و یکپارچگی کشور. تاریخ گذشته ایران شاهد پیش زمینه های حکومتهای غیر متمرکز است که از ٨ دهه ی اخیر و با ایجاد حکومتی متمرکز، سعی در نفی تنوعهای ملی، فرهنگی، نژادی و زبانی شد. که با نگاه با کارنامه ی جمهوری اسلامی این امر بیش از پیش محرز و بدیهی تر است. فدرالیسم نه تنها سیستمی است که در آن قدرت تقسیم می شود بلکه خود پیش زمینه مشارکت فرهنگی و سیاسی است.

در پایان کنفرانس، قطعنامه ای صادر شد که در آن به طور خلاصه به نکات زیر اشاره شده است:

---تشکر از اعظای پارلمان اروپا و جوامع بین الملل در حمایت از کنفرانس و کمپین دمکراسی در ایران.
---اظهار خوشحالی از موفقیت کار کنفرانس با توجه به تلاش جمهوری اسلامی در منحل کردن آن.
---تاکید بر حفظ تمامیت ارضی کشور و تلاش برای انتقال مسالمت آمیز در جهت دمکراسی و بدور از هر نوع تلاش جدایی طلبانه.
---درخواست از مقامات ایرانی که به نسبت تعهدات بین المللی در رعایت حقوق فرهنگی، اقتصادی، زبانی و مذهبی متعهد باشند.
---درخواست از جوامع بین الملل در حمایت از جامعه ی مدنی در ایران در جهت ایجاد رسانه ی مستقل و بی طرف که دارای زبان ملیتهای گوناگون ایران باشد و به سکولاریزم و حقوق بشر متعهد باشد.
---درخواست از اتحادیه ی اروپا برای حمایت همه ی نهاد و جوامعی که وابسته به مذاهب و ملیتهای گوناگون باشد.
---درخواست از جوامع بین المللی در حمایت از جنبش برابری حقوق زن و مرد و رعایت اصول اعلامیه ی جهانی حقوق بشر.
---تاکید بر اینکه دمکراسی در ایران نهادینه نخواهد شد مگر اینکه مساله چند ملیتی و مشارکت آنها در امور سیاسی و تصمیم گیری کشور محرز شود.

پايان

البته در گزارشی ديگر از شخصيت هايی چون آنجليکا بر (Angelika Beer)،عضو ارشد حزب سبزھا و عضو فراکسيون اتحاد آزاد ليبرال دموکراتھا، مارکو کپاتو (Marco Cappato)، عضو پارلمان اتحادیه اروپا از ايتاليا و معاون پارلمان اروپا و ھمچنين عضو ھيئت روابط کشورھاى شرق، و گراھام واتسون (Graham Watson)، عضو پارلمان اروپا از بريتانيا و رئيس فراکسيون اتحاديه آزاد ليبرال دموکراتھا، و "بارونِس" اِما نيکولسون (Emma Nicholson)، عضو پارلمان اروپا از بريتانيا و عضو کميسيون ايران و رئيس کميسيون عراق در پارلمان اروپا، نيز نام برده ميشود، كه گرچه بنابر گزارش بالا در اين كنفرانس حضور نداشته اند، ‌از برگزاری آن و از "چند مليتی" بودن ايران با خبر بوده اند.

Sadeq Hedayat-nationalism-nationalist-federalism-federalists

"نژادپرستی" درقلم صادق هدایت!

"کنگره ملیتهای ایران فدرال" (هه هه هه!)

صادق هدایت از جمله افرادی است که نقشی اساسی در پروردن روح نژادپرستی در ایران به طور عام و ما بین فارسها به طور خاص بر علیه عربها از طریق داستانهایش ایفا کرده است.و جالب اینجا است که جوایز به اسم او اهدا میگردد، سمینارها و میزگردها در مورد او برپا میگردد و خطابه ها به یاد او ایراد اما آن وجه او به نقد کشیده نمی شود تو گویی تابویی است که نباید بدان نزدیک شد!! اما سوال پیش میاید که چرا به اسم دکتر غلامحسین ساعدی پدر نمایشنامه ی ایران (و زندانی سیاسی در حکومت نکبت پهلوی و غربت نشین در حکومت مصیبت جمهوری اسلامی) جایزه ای اهدا و سمیناری بر پا نمی گردد! آیا خدمت ساعدی به ادب ایران از هدایت کمتر است؟ آیا شان و منزلت ساعدی کمتر است؟ و یا بخاطر قومیت ساعدی است؟....

....اصولاً ایرانیان پیش از هجوم اعراب با شعرموزون و مقفی آشنایی نداشتند و اوزان و ابحاررا از اعراب فرا گرفتند واگر این ابحار و اوزان نبود هیچیک از دیوانهای معروفترین شاعران ایران بوجود نمی آمد ,از دیوان شمس و دیوان حافظ و کلیات عطار وکلیات سعدی تا رباعیات خیام و شاهنامه فردوسی و منظومه های نظامی همه بر پایه ابحار شعر عرب سروده شدند و از این لحاظ مدیون شعر عرب هستند.

Friday, April 03, 2009

Sirus Sharafshahi-sobh-sobhe-Iran-Prince Reza Pahlavi-rumour-rumours

فهم، شعور و آداب لمپنهای ٢٥ سِنتی اپوزوسيونی

"صبح ايران" (لوس آنجلس)؛ به خردبيری سيروس شرفشاهی؛ ٣ آوريل ٢٠٠٩

+

Nadereh Afshari-modern Iranian literature

چگونه پس از "رنسانس وارونه" و "خشونت، زنان و اسلام" داستان نویس شدم؟

بانو نادره افشاری

به اميد روزی كه اين نوع نوشتن جای خود را در ادبيات پارسی باز كند و جايگزين نوشته های بی مغزی چون نوشته های عبدالكريم سروش، علی شريعتی و داريوش شايگان شود.

+

radio farda-farrokh negahdar-mehrdad khonsari

با گذشت ۳۰ سال امروز شعار "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

راديو صدای سربران ايران

مِستِر مهرداد خوانساری: "ايران بدون ترديد منزوی شده، به لحاظ سياست‌های آمريکاستيزانه‌اش، در صحنه بين المللی درها را بروی خودش بسته است. البته اين از استقلال ايران کم نکرده است ولی بی شک معنای اسقلال را تاحدودی منزوی شدن به اين ترتيب، کمرنگ کرده است". (بله! ما هم شك نداريم كه "استقلال" ايران از بركات "انقلاب" ٣٠ سال پيش گردانندگان راديو فردا در ميهنمان بوده.)

مِستِر فرخ نگهدار: "آزادی نيروهای طرفدار ولايت فقيه، طرفدار درآميزی دين و دولت که بخشی از جامعه ما را تشکيل می دادند، آزادی شان با پيروزی انقلاب اسلامی بطور کامل تأمين شد. ولی آزادی کسانی که مخالف استبداد شاهی بودند، و می خواستند که دين از دولت تفکيک شود، يعنی دستگاه روحانيت در امر حکومت دخالت نکند، آزادی اينها همچنان محدود باقی ماند". (آری، اين جانور پليد اصلا چون می خواسته دين از دولت "تفکيک" شود مخالف "استبداد شاهی" بوده؛ وای بميرم كه آزادی اين كفتارها "همچنان" محدود باقی مانده! هوادارن "استبداد شاهی" هم كه پيداست چه آزادی هايی به دست آوردند!)

و......

قابل توجه دوستانی كه گمان ميكنند پاسداری از جمهوری كثيف و دستنشاندهء حزب دمكرات آمريكا را در اين ٣٠ سال چند آخوند بيسوادِ دو ريالی بعهده داشته اند.

federalism-balkanization-Nasser boladai-conference-republicans-unpo

نشست دو روزهء "فدرالیسم در ایران" در پارلمان اروپا

البته نامی كه برگزاركنندگان اين نشست برايش انتخاب كرده بودند "کنفرانس حقوق بشر، دمکراسی و فدرالیسم در ایران" بوده --- بيگمان برای توجيه سكوت "هوادارن صلح" و "مخالفان جنگ با ايران" ساخت خودشان در برابر اينگونه استعمارگرايی و دخالت آشكار در امور سياسی ديگر كشورها --- ولی از آنجا كه ما ديروز بدنيا نيامده و بخوبی ميدانيم كه بكار بردن واژه هايی چون "حقوق بشر" و "دمكراسی" از زبان غارتگران ايران فقط جنبهء تبليغاتی دارد و برای فريب ساده لوحان بكار گرفته ميشود، در اين يادداشت با نام و هدف راستين اين نشست به آن اشاره ميكنيم.

از دویچه ‌وله:

"سازمان جهانی ملت‌های بدون نماينده در سازمان ملل" معروف به UNPO در روزهای اول و دوم آوريل كنفرانسی در رابطه با ايران برگزارمی‌کند. این کنفرانس با همكاری پارلمان اروپا و با مشارکت کارشناسان ايرانی و اروپایی انجام می‌گیرد. سازمان جهانی یو. ان. پی. او، اعلام کرده است، موضوع "دمكراسی و خودگردانی در چارچوب يك سيستم فدرال و غيرمتمركز" بحث اصلی این كنفرانس خواهد بود. گفته می‌شود که در این کنفرانس سياستمداران و نمايندگان پارلمان اروپا نيز سخنرانی خواهند کرد...

گروه‌های شرکت‌کننده در کنفرانس

ناصر بلده‌ای، فعال سیاسی بلوچ و عضو شورای رهبری "کنگره ملیت‌های ایران فدرال"، یکی از شرکت‌کنندگان این کنفرانس، در مصاحبه با دویچه وله، درباره‌ی اهداف کنفرانس می‌گوید: «هدف از این نشست ایجاد دیالوگ بین اتنیک‌های ایرانی (ساخت سازمان سيا) است که در حاکمیت کشور نقشی ندارند. در کنفرانس دو روزه ما در خصوص چند فرهنگی بودن جامعه‌ی ایران هم صحبت خواهیم کرد». آقای بلده‌ای درباره‌ی شرکت‌کنندگان ایرانی کنفرانس ۲ روزه نیز می‌گوید: «نمایندگان "کنگره ملیت‌های ایران فدرال" متشکل از ۱۷ گروه، "اتحاد جمهوریخواهان"، "اتحاد جمهوریخواهان دمکرات و سکولار ایران" و نیز تعدادی کارشناس و فعال مدنی و سیاسی داخل کشور به این کنفرانس دعوت شده‌اند».

Wednesday, April 01, 2009

Bahram Choubine-Choobineh-gooya news-Iranglobal

"سرکوب بهائيان در دوران شاه و شيخ"!!

اين فرنام كثيف كه در تارنماهائی ضد ايرانی مانند "گويا" و "ايران گلوبال" بر نوشته ای از پژوهشگر بنام ايرانی دكتر بهرام چوبينه گذاشته شده، جعلی است.

جهت آگاهی قربانيان اين دشمنان پيشه كار (حرفه ای)، يادآوری می شود كه نوشتهء دکتر چوبینه "سرکوب بهائيان" نام دارد، و نه "مقاله" ای تازه، كه ديباچهء کتاب ٢٣ سال به ویراستاری ‌ايشان از چند سال پيش ‌ا‌ست.

+
پی نوشت:
پس از كمی كند و كاو و زمينه يابی پی بردم كه "شاه و شيخ" را كثافت اپوزوسيونی، ناصر مستشار ، به فرنام افزوده است.

abdolkarim lahiji-karim lahidji-human rights in Iran-voa

با سپاس از "م" كه اين كليپ كوتاه را برايم فرستاده است.
راديو صدای آمريكا؛ گفتگو با عبدالكريم لاهيجی؛ فوريه ٢٠٠٩: