Tuesday, February 28, 2006

!در مراسم چهارشنبه سوری سياسی (ضد جمهوری اسلامی) هيچ گونه همکاری نخواهيم داشت

"اطلاعيه مطبوعاتی شماره 2 "كميته برگزاری مراسم چهارشنبه سوری

"گروهها و افراد عضو کميته برگزاری مراسم چهارشنبه سوری که معتقدند اين مراسم از جمله رفتارهای فرهنگی ما ايرانيان است که بايد به دور از هر گونه گرايشهای سياسی برگزار شود ضمن به رسميت شناختن حق قانوني و روشهای فعاليت همه گروههاي سياسي بر طبق قوانين كانادا اعلام می کنند که در مراسم چهارشنبه سوری که امسال در پارک لزلی (سانی بروک ) برگزار خواهد شد هيچ گونه همکاری و مسئوليتی نخواهند داشت!"

اعضای " کميته برگزاری مراسم چهارشنبه سوری":

نشريه شهروند
انجمن ايرانيان انتاريو
انجمن دانشجويان ايرانی دانشگاه تورنتو
انجمن دانشجويان ايرانی دانشگاه رايرسون
انجمن دانشجويان ايرانی دانشگاه يورك
انجمن شعر " شبي با دوستان"
كانون انديشه، ‌گفتگو و حقوق بشر(‌تورنتو)
كانون دانشجويان ايراني دانشگاه تورنتو (فارغ التحصيلان)
گروه تورنتو ايرانيان ‏
اتحاديه رانندگان تاكسي تورنتو (سي.تي.دي.ا)
دكتر محمد تاج دولتي



در ادامه اين مطلب

معدن طلای ایران تمام شد

در گزارشی که اخیرا توسط یکی از مراکز دولتی تهیه شده آورده شده ذخیره تنها معدن تولید شمش طلا در ایران رو به اتمام است. بر اساس این گزارش سازمان حفاظت از محیط زیست هم از صدور مجوز استخراج جدید برای معدن « موته » خودداری می کند.

To: Congressman Curt Weldon, Representative of the 7th Congressional District of
Pennsylvania.

RE: Your Interview on NITV

Dear Congressman Weldon,

I am writing to you regarding the interview that was conducted two days ago on Mr. Zia Atabay’s NITV, to let you know that as an Iranian I was quite offended by the manner in which you, more than once, compared and equated the Shah of Iran with the Shiite terrorist Mullah Khamenei. I’m sure that your office has since informed you of reactions of similar nature. Anyone even vaguely familiar with Iran would find the comparison scurrilous. To an Iranian it is mind boggling and outrageous.

You made these remarks in response to a fax sent an Iranian viewer under the belief that you were expressing sympathy with its author. That fax was read in Persian by Mr. Atabay and translated by Ario Pirouznia. Please allow me to provide you with a correct translation, to show you that you were in no way expressing sympathy with the viewer:

“We Iranians have a very bad memory of Mr. Carter’s conduct. Are the American people and the American government able to recompense for what happened in 1979?”

Sir, the compensation in question concerns the Carter administration’s support of anti-Iranian revolutionaries. It does not concern a SUPPOSED backing of the Shah of Iran in which you, believing that you were expressing agreement with the viewer, stated that the US was in the wrong!

I assure you that had the issue been of concern to myself alone, or that had I not been encouraged by the impression that you would welcome such feedback, I would not have made the (what has in the past proven to be a wasted) effort.

Sincerely yours,
_ _ _ _ _ _ _ _ _

Saturday, February 25, 2006

destruction historical heritage Bisitun Bisutun Bhagasthana

"می خواهند اسلام را تضعیف کنند ولی به نتیجه نمی رسند...من تاکید می کنم اقدام دانمارکی ها در کشیدن این خطوط ( کاریکاتورها ) بسیار ، بسیار و بسیار زشت است."


سپاس از استاد گرامی مانی كه توجه خوانندگان "ادبيات و فرهنگ" را به اين گفتگو جلب كردند. ايشان در يادداشت نوشته اند:

" ای کاش خانم بهبهانی در کنار دفاع از اسلام ناب محمدی که حکومتش در ایران بیداد می‌کند از حق آزادی قلم و مطبوعات در غرب هم سخنی می گفت.آن هم در ایرانی که حکومت اسلامی‌اش کوچکترین احترامی برای دگراندیشان و آزادی قلم و حقوق بشر قائل نیست!"

مطبوعات امارات هر از گاهي آماري از سرمايه‌گذاري خارجي‌ها در اين كشور اميرنشين حاشيه خليج فارس منتشر مي‌كنند كه در اين آمار ايرانيان در رديف‌هاي اول قرار دارند. اولين آمار منتشر شده از سوي مقامات اماراتي حاكي از سرمايه‌گذاري 200 ميليارد دلاري 400 هزار ايراني ظرف سال‌هاي گذشته در دوبي بود كه حتي بعد از مدتي سخن از گذشتن اين ميزان از مرز 350 ميليارد دلار نيز به ميان آمد.

Friday, February 24, 2006

آيا حق داريم ( يعنی آيا شما حق داريد)چهارشنبه سوري را "آلوده سياست" و تبديل به مراسمي براي مخالفت با جمهوری اسلامی كنيم!؟

:نگاه "شرق" به كودتای ضد قاجار سوم اسفند

" تعجب است كه چطور شد در شهريور ۱۳۲۰ [رضا شاه] را از مملكت بيرون كردند. كسى با نوكرش كه به او خدمت ها كرده چنين رذيلانه رفتار مى نمايد؟"

دكتر نسرين جهانگرد

از آنجا که مردم افغانستان در شرایط نامناسبی به سر می برند، این کمکها برای پاسخگویی به نیازهای "معنوی" آنان ارسال می شود تا مردم این کشور نیز از این "نعمت بزرگ الهی" محروم نباشند.

!کودکان ایرانی حرم امامان را نقاشی ‌کنند

!گزارشی ديگر از فعالييت های ايران ساز سازمان بی فرهنگی بی هنری شهرداری تهران

Thursday, February 23, 2006

!"تفريح و لذت از اصول تربيتي اسلام است"

آيت الله حائري شيرازي

به دلیل آن که حکومت [محمدرضا شاه] دینی نبود و عالمان دینی نیز صدایشان به گوش مردم نمی رسید شخصیت زن از دو سو به بدترین شکل ممکن ترسیم شده بود. شنيدن نظرات حکیمانه ، پخته و مطمئن از زبان اسلام شناسان واقعی پیرامون شخصیت زن از برکات انقلاب اسلامی است.

آیت الله نعیم آبادی

گزارشی از مرکز اسلامی کانادا

همايش ''صلح و عدالت در عصر سلطه امپرياليسم'' باحضور جمعي از انديشمندان، صاحبنظران و مسلمانان مقيم از مليت هاي مختلف به همت رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي در مركز اسلامي''نورث يورك'' شهر تورنتو برگزار شد. دكتر فاضل لاريجاني رايزن فرهنگي جمهوري اسلامي در اتاوا نيز در اين همايش با عنوان ''انقلاب اسلامي و گفتمان عدالت خواهي'' سخنراني كرد.

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي

"ويژگيهاي دخترنمونه ايراني"

"دختر نمونه با الگوپذيري از بانوان اسلام همچون حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت زينب (س) تلاش مي كند تا به جايگاه والايي در اسلام براي زن تعيين كرده برسد."

دكتر لاله افتخاري، عضو كميسيون فرهنگي و استاد دانشگاه

انتشارات "پندو" كتاب بلندگوی چپاولگران را چاپ كرد

"ايران من [بخوانيد اسلام من]. زندگی ميان اميد و انقلاب."


نشانه ای ديگری از آغاز پروژه "رژيم چنج" توسط غارتگران جهانی، نه؟

!!رد درخواست طلاق زني به دليل اين كه مشكل رواني همسرش در حد جنون نيست

ايسنا
''نقش ايرانيان در آخر الزمان''

شبستان

جايزه 10 ميليون دلاري براي كشتن كاريكاتوريستهای دانماركي

Fatwa calls for death of cartoonists

An Islamic court in India has issued a fatwa condemning to death 12 artists who drew controversial images of the prophet Mohammed.

"اين سي دي مي تواند مورد استفاده مفيد و مثمر ثمر نونهالان خردسال مهد قرآن قرار گيرد."

Wednesday, February 22, 2006

Reza Shah Pahlavi

"حكم می كنم"

از كتاب "رضا شاه، از تولد تا سلطنت"، دكتر رضا نيازمند

مردم تهران عصر روز سوم اسفند ماه ١٢٩٩ اعلانی بر در و ديوار شهر ديدند. اين آگهی به امضای "رضا" بود و در بالای آن نوشته شده بود: "حكم می كنم". مضمون اعلان حدوداً به شرح زير بود:

"مشتی مردمان خائن زمام كشور را به دست گرفته و آن را تا كنون به لب پرتگاه نيستی كشانيده ‌اند و ما قزاقان نمی توانيم بگوييم جسارت كرده در پايتخت كشور خود كه شاهنشاه معظم محبوب ما در آنجا مقر دارند شمشير خود را بلند كرده آنجا را تصرف كرده ايم. خير. ماها فداكاران حقيقی كشور هستيم و برای پايان دادن به اين اوضاع ناگوار كمر همت بسته و آمده ايم تا خائنين را به سزای خود برسانيم و پشتيبان حكومت نيرومندی در خور شئون و عظمت كشور شاهنشاهی باشيم. لذا حكم می كنم كه مردم فقط صلاح كشور و وطن را در نظر گرفته خود را برای خدمتگزاری آماده كنند."

پنج شنبه، ٣ اسفند ماه ١٣٥٧

امروز روزنامه كويتی "السياسه" به نقل از روح الله خمينی نوشت سازمان آزاديبخش فلسطين سالها كمكهای نظامی و سياسی ارزنده ای در اختيار شورشيان ايران قرار داده است. از جمله اين كمكها ميتوان از ٢٠ هزار مسلسل كلاشينكف نام برد.

نقل از "شورش ٥٧ در آيين مطبوعات"

مصاحبه الهام افروتن با خبرگزاری جمهوری اسلامی در زندان

ايرنا

روزي كه ايران بخش ديگري از خاك اصلي خود را از دست داد

پس از چند روز مذاكره، با ميانجگيري انگلستان! ــ رقيب استعماري روسيه در فلات ايران ــ 22 فوريه 1828 در روستاي تركمن چاي قرارداد ترك مخاصمه ايران و روسيه به امضاء رسيد كه بر پايه آن، وطن ما قسمتهاي ديگري از قلمرو خود (بخشهاي اصلي) را از دست داد و رود ارس مرز ايران و روسيه تعيين شد.

طبق اين قرارداد كه مورخان ايراني بر آن صفت «ننگين» اضافه كرده اند، نخجوان و ايروان را هم از ايران جدا كردند. ارتش ايران با همه ضعف آموزش و تجهيزات از ايروان جانانه دفاع كرده بود. از زمان تاسيس كشور ايران تا آن روز، قفقاز جنوبي (اران) گوشه اي از خاك اصلي ايران بود.

جنگ دوم ايران و روسيه از سال 1825 آغاز شده و سه سال طول كشيده بود. نخستين جنگ ايران و روسيه با قرار گلستان در 1813 پايان يافته بود. اين دو جنگ ضعف نظامي ــ اداري، نا آگاهي رجال وقت و مديران كشور از ديپلماسي اروپايي، بي خبري از تحولات جهان و رويدادهاي روز و ناتوان بودن از تحليل آنها و نيز ضعف روانشناسي، بي خيالي و خودخواهي و داشتن مشغله وقتگير و فرصت سوز از جمله بسر بردن در حرمسراها و دشمني كردن و رقابت شخصي با يكديگر را آشگار ساخت و تهران را به ميدان بازي اروپائيان مبدل كرد.

همه تلاش انگلستان اين بود كه روسها در ايران نفودي بيش از خودشان به دست نياورند و افغانستان حائل ميان متصرفات دو قدرت باشد.

قراردادهاي گلستان و تركمن چاي و قرارداد تخليه هرات نتيجه سوء حكومت 131 ساله قاجارها بر ايران بشمار مي رود. هرات پس از ساسانيان به خود عنوان پارسي بان (پارسي وان) داده بود و به پاسداري از زبان فارسي و فرهنگ و تمدن ايراني پرداخته بود. رويدادها و تحولات قرن 20 به ويژه انحلال امپراتوري روسيه (يك طرف قرارداد) ---در آخرين سال های دوران قاجار--- و بعدا اتحاد شوروي و نيز فتنه طالبان و جنگ داخلي افغانها ---همه در دوره جمهوری اسلامی--- فرصت هاي مغتنم و متعدد به دست تهران داد تا قراردادهاي گلستان، تركمن چاي، هرات و ... را كه طبق عرف تاريخ، تحميلات نظامي بشمار مي روند و قابل اعراض و اعتراض هستند - دست كم روي كاغذ ابطال و كان لم يكن اعلام كند كه چنين نشد و اوايل انقلاب و آن هم به دلايلي تنها قرارداد سال 1921 ايران و روسيه شوروي به طور يكجانبه لغو شد.


عهدنامه ی تركمانچای
امروز در تاريخ ايران

ممنوعيت استفاده از كلمه ‌الله در شناسه‌های كاربری ياهو

شركت ياهو يكی از بزرگترين سرويس دهندگان ايميل و جستجوی اينترنتی استفاده از كلمه الله را در شناسه های كاربران خود ممنوع كرده است.

Tuesday, February 21, 2006

مسؤول ثبت‌نام عمره دانشجويي دانشگاه اميركبير خبرداد
اعزام كاركنان و اعضاي هيات علمي دانشگاه به "حج عمره" از سال آينده!!!

ايسنا

!مسابقات "عترت" در دانشگاه علوم پزشكي قزوين

ايسنا

"بررسى ازدواج مسلمانان با اهل كتاب"

مريم اسماعيلى (ايسنا)

Ardeshir Ommani-Ellie-Morteza Mohit

گزارش بازتاب در مورد نشستی كه هفته ی پيش--- سه شنبه ١٤ فوريه--- توسط "كميته دوستي ايران و‌ آمريكا" و "مركز فعاليت بين‌المللي" در نيويورك برگزار شد:

---
اردشير عماني با اشاره به ملي شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامي در ايران، اظهار داشت: اين دو جنبش، باعث شد، مردم ستمديده ايران كه سرمايه‌هايشان توسط شركت انگليسي "بريتيش پتروليوم" استعمار و غارت مي‌شد، به استقلال واقعي برسند و از حقوق خود، محافظت كنند. حاضران در اين نشست، درخواست كردند كه يك ستاد بين‌المللي براي جلوگيري از جنگ آمريكا و ايران تشكيل شود. خانم عليه عماني نيز كه عضو يك بنياد خيريه در آمريكاست، گفت: خانم‌هاي ايراني بعد از انقلاب 1979 چيزهاي زيادي به دست آوردند كه قبلا نداشتند.
---

برای آشنايی با سابقه ی اردشيرعماني می توانيد به سايت "فعالين سياسی برای آزادی فلستين"!!! مراجعه كنيد. آنچه كه آنجا نوشته شده است را ترجمه می كنم:

اردشير عماني، با بيش از ٤٠ سال فعاليت در مبارزه بر ضد جنگ و امپرياليسم، از مؤسسان "كميته دوستي ايران و آمريكا" است. او مطالب بسياری در مورد روابت ايالات متحده و ايران نوشته است و همچنين مقالات بسياری را به فارسی ترجمه كرده است، كه در داخل ايران توست نشريات ترقی خواه به چاپ رسيده اند. در دهه ٦٠ او يكی از مؤسسان "انجمن دانشجويان ايراني" بود، سازمانی كه به مبارزه بر عليه شاه، دست نشانده ی آمريكا، ياری رساند. در سرآغاز انقلاب در سال ١٩٧٩ آقای عماني به ايران برگشت و با موج بزرگ انقلاب همراه شد. در سال ١٩٨٠ به آمريكا برگشت.

در مورد خانم عليه عماني (Ellie Ommani) هم می توانيد مطالب بسياری از تريق ياهو پيدا كنيد. البته من توصيه می كنم كه نخست با اين مقاله آغاز كنيد. در مورد نشستی است كه در آن اين جانور صريحاً وفاداری خودش را به جمهوری اسلامی اعلام می كند.

+
Ardeshir Ommani: "A Return to Iran";(MP3)
برای این انقلاب کردیم که حکومت منتظر و مهدوی تشکیل بدهیم و برای تحقق اهداف و احکام عالیه اسلام. اگر می خواستیم اروپا بسازیم که همان محمدرضا شاه از ما بهتر می ساخت

مدیرکل امور اجتماعی و انتخابات خراسان رضوی


اين گونه صداقت را هرگز درميان "اپوزيسيون جمهوری خواه" نخواهيد ديد. به نظر من بايد به بعضي از اين افراد اين حداقل امتياز را داد
"سايت اينترنتی "هزارويك بسم‌الله

نمايشگاه آثار برگزيده‌ی پنجمين جشنواره‌ی "باغ بسم‌الله" كه در ماه رمضان در سراسر كشور و با حضور هنرمندان در حوزه‌های هنری استان‌ها و مراكز آموزشی و ديگر مراكز فرهنگی سوره برگزار شد، در حال حاضر در اينترنت قابل مشاهده است. ۲۶٨ اثر برگزيده‌ی اين دوره از همايش «باغ بسم‌الله» همراه با اطلاعات مربوط به اثر در سايت اينترنتی "هزارويك بسم‌الله" به نمايش درآمده است

خبرگزاری قرآنی ايران
دفتر امور بانوان وزارت کشور قصد دارد در سال آینده ،با گسترش فرهنگ عفاف در جهت تحكيم خانواده گام بردارد

آفتابه

Saturday, February 18, 2006

شبکه ماهواره‌ای شعییان راه‌اندازی می شود

خبرگزاری مهر
:در دنباله ی گزارش تاسوعا و عاشورا در استكهلم كه هفته پيش به آن اشاره شد

!گزارشی از عاشورای حسینی در تورنتو کانادا

Friday, February 17, 2006

!ايرانی می‌سازيم با هويت اسلامی

خبرگزاری قرآنی
بگذاريد كه تفاله های منجلاب ٥٧ و "روشنفركرانی" كه كوچك ترين اشاره به دوران نوزايی آنها را به لرزه در می آورد همواره به ١٧ دی اهميتی ندهند و كشف حجاب را "زير پا گذاشتن حقوق بشر" به شمار بياورند. بگذاريد ٨ مارس هم ادا در بياورند. فرانسه كه يك شبه ديكتاتوری رضا خانی شد، اين هم ديدگاه رضا خانی دادگاه حقوق بشر اروپا


دادگاه حقوق بشر اروپا منع حجاب در تركيه را تاييد كرد

دادگاه حقوق بشر اروپا با تجديد نظر در حكم ممنوعيت حجاب در تركيه آن را ناقض حقوق بشر ندانست. به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) به نقل از هفته نامه زمان تركيه، در اين دادگاه كه بنا به درخواست بسياری از دانش آموزان مدرسه "امام هتيب" تركيه تشكيل جلسه داده بود چنين اعلام شد كه عمل دولت تركيه مبنی بر ممنوعيت حجاب در مدارس اين كشور منشور حقوق بشر را نقض نمی‌كند. اين دادگاه تصريح كرد: حكم دادگاه حقوق بشر در كشور سكولاری مثل تركيه از اهميت ويژه‌ای برخوردار است. دادگاه تجديد نظر حقوق بشر اروپا بنا به درخواست بسياری از دانش آموزان و معلمان محجبه مدرسه "امام هتيب" تركيه كه ممنوعيت حجاب را مغاير با قانون آزادی مذهبی می دانستند، تشكيل جلسه داد
اصل مقدس امر به معروف و نهی از منكر برای اصلاح جامعه يكی از بزرگ‌ترين دستاوردهای تاريخ بشريت و تمدن اسلامی است كه متاسفانه امروز هيچ‌يك از ملل اسلامی نتوانسته‌اند روش‌های عملی و اجرايی احيای اين دو اصل حيات‌بخش را مشخص كنند

!گزارش خبرگزاری ايكنا به نقل از ايسنا
!اردوی راهیان نور

"ایسجا"

Thursday, February 16, 2006

رييس كل دادگستري استان تهران، در پاسخ به اين سوال خبرنگار ايسنا كه با توجه به اينكه در موارد زيادي احكام اعدام كودكان زير 18 سال در عمل اجرا نمي‌شود، صدور چنين احكامي چه ضرورتي دارد؟ گفت: من اين موضوع را تاييد مي‌كنم و در اين مدت اجراي حكم اعدام كودك زير 18 ساله‌اي را نديدم لذا با توجه به تبعات منفي صدور چنين احكامي در سطح بين‌المللي، ضروري است هماهنگي كاملي بين قوه‌ي قضاييه و محاكم صورت گيرد تا اين اتفاق نيفتد و اگر رايي در مرحله‌ي اجرا تاييد نمي‌شود، در مرحله‌ي صدور نيز صادر نشود

رييس كل دادگستري استان تهران درگفت‌وگو با ايسنا

البته همه می دانيم كه احكام اعدام كودكان درعمل هم اجرا مي‌شود. فقط خواستم توجه شما را به پاسخ و علت نگرانی اين مردك جلب كنم
به سايت گويا كه رفتم تصادفاً تبليغی ديدم براي "تقويم سال ١٣٨٥" . كليك كردم. تقويم در سايتی است متعلق به صرافی پارسا در سوئد. خواهش می كنم به روزهايی كه با رنگ قرمز به آنها اشاره شده است نگاه كنيد

!تكرار می كنم، در سوئد

زن، اشتغال و فرهنگ

نشريه بانوان شيعه
!حمله هكرهاي مسلمان "ايراني" به سايت‌های دانماركي

بيش از ۵۰۰ سايت دانمارکی و اروپايی به نشانه اعتراض مسلمانان در توهين به مقدسات اسلام توسط هکرهای "ايرانی" هک شد

بازتاب

البته آگاه هستيد كه سه شنبه در وبسايتهای رژيم گزارش شد كه بيش از صد وب سايت خبري و تجاري ايراني به خاطر ميزباني همزمان با روزنامه ي همشهری در زمينه ي برگزاري "مسابقه هولوكاست" هک شده و برای چند ساعت از كار افتاده بودند


قابل توجه است كه ميزباني اين سايت هاي اينترنتي فارسي زبان در كشور كانادا و توسط شركت ايراني "روند تازه" صورت مي گيرد

For the non-Iranian visitors:
In this article published on Tuesday, the Islamic Republic's website BAZTAB proudly and praisingly reports that more than 500 Danish and European websites have been hacked by a group of "Iranian" (meaning Shiite) hackers for the recent "insult" against Islam. Although not mentioned in this article, this followed the report earlier that some 100 Islamic Republican websites HOSTED IN CANADA had been hacked because of their cooperation with the reformist Hamshahri newspaper in its Holocaust caricature competition.
When a “liberal” is best called a mental case

Even those opposed to attacking occupied Iran’s nuclear facilities should be astonished by the distance some “liberals” and “leftists” are willing to go to conceal the truth and misinform the public regarding our position and the soundness of our judgment in order to expand their argument with a few more lines. Here’s the latest example, from a website called “working for change”. The author, Geov Parrish, while giving reasons as to why an attack would not be advisable, makes the following statement. I’ll paraphrase:

“The Islamic Republic has popular support... The savage American-installed Shah dictatorship (which was overthrown by the revolution in 1978) is still remembered and despised.”

Regarding the first statement, the author is quite right, for most police states, especially of the Talibanist variety, are indeed popular!

Regarding the second statement, although memories of the “dictatorship” are still quite vivid, they are far from “despiteful”, especially so after the experience of the Islamist regime. Exceptions here are Islamists themselves and anti-Iranian secessionists. Indeed some of the Shah’s harshest critics then are today speaking of him as a great patriot who, much to the chagrin of the people Mr. Parrish represents, was laying the ground for democracy and a prosperous future for his country.

There is something quite repulsive in attributing one’s own views to others, not to say an entire nation. Doubly so when they raise doubts about mental health of the individual who holds them.
سن تن فروشی در ايران ١١ تا ١٧ و حداكثر ١٨ سال است

داشتم "بوك ماركهايم" را مرتب می كردم كه متوجه شدم اين خبر را كه چند هفته پيش خواندم هنوز اينجا بهش اشاره نكردم. تيتر را به تن فروشان تغيير دادم چون واژه ی "فحشاء" به نظر من فقط شايسته آنهاست كه كشور را به اين روز انداختند

دختران ١١ ، ١٢، ١٣ ساله ايرانی تن فروشی می كنند، آنوقت در دانشگاه های آمريكا تحصيل كرده هايمان كنفرانس بررسی اشعار فلان و فلان راه می اندازند

Tuesday, February 14, 2006

انقلاب قرآنی

"آخرين روزهای بقای رژيم ستم‌ شاهی است و ديرينه‌ ی ۲۵۰۰ ساله شاه ‌محوری در كشور رو به نابو‌دی می‌ رود"


خبرگزاری قرآنی جمهوری اسلامی

حتماً بخوانيد و با تفاسير اين قلم به دست های تاريخ شناس برون مرزی مقايسه كنيد

سربازان جانباخته ميهن را فراموش نكنيم

به ياد سربازانی كه به سوگند خود وفادار ماندند و تكه تكه شدند تا شما مفسران پرچم اهتزاز كن لس آنجلسی و لاس وگاسی بيست و هفت سال بعدش برای سيد احمق مدنی سينه بزنيد و او را ميهن پرست خطاب كنيد. حتماً امروز، ٢٥ بهمن، صدا و سيما ی جمهوری اسلامی مسئوليت ارج نهادن به افسران تيرباران شده را به عهده می گيرد!




نيمه شب ٢٥ بهمن ١٣٥٧ ، سه روز پس از پيروزي انقلاب برادران اسلامی و خواهران پسامدرن فمنيست، و يك روز بعد از تشكيل كابينه دولت بازرگان، كه ابراهيم يزدي، احمد صدر حاج سيدجوادي، داريوش فروهر و كريم سنجابي از جمله اعضاي آن بودند، نخستين دسته افسران نيروهای مسلح شاهنشاهی ايران و مقامهاي نظام سلطنتي تيرباران شدند. سپهبد مهدي رحيمي رئيس شهرباني كل و فرماندار نظامي سابق تهران ، سرلشكر رضا ناجي فرماندار نظامي سابق اصفهان، سرلشكر منوچهر خسروداد فرمانده سابق هوانيروز، و ارتشبد نعمت الله نصيري رئيس پيشين ساواك ، نخستين دسته اعدامي ها بودند كه محاكمه آنان همان روز در محل دبيرستان شماره ٢ علوي در دادگاه انقلاب انجام و مفسد في الارض شناخته شده و نيمه شب در پشت بام همان مدرسه تيرباران شده بودند و اين، در حالي بود كه محاكمه ٢٢ تن ديگر در همان محل ادامه داشت. شيخ صادق خلخالي قاضي دادگاه انقلاب بود و احكام اعدام پس از تاييد آيةالله خميني به اجرا درآمد.

در اولين هفته های پيروزی انقلاب اسلامی هزاران افسر عالی رتبه و متخصص ديگر ونيز تعداد کثيری درجه دار و حتی سرباز به جوخه های مرگ سپرده شده و تير باران شدند . افرادی چون سپهبد عبدالعلی بدره ای ، سرلشگر بيگلری و سرتيپ علی وفايی نيز در حين حملات بهمن ١٣٥٧ کشته شدند و افرادی چون سپهبد ايرج مقدم رئيس اداره تسليحات ارتش خود را بنام شاهنشاه ايران با شليک گلوله ای در مغز از قيد حيات رهانيدند تا شاهد فروپاشی ايران بزرگ نباشند ، گروهي از ايران خارج شدند تا در زمان مقتضی باز گردند و عده ای تن به استعفا و ترک ارتش دادند و بالاخره عده ای در اندوه ...... جان دادند و......



گرفته شده از "توطئه تجزيه و فروپاشي ايران بزرگ طي چهارصد سال اخير" و يادداشتی در سايت امروز در تاريخ ايران

محمدرضا پهلوی دوران کودکي را در فضايي که ديکتاتوري بر آن حاکم بود، ‌گذراند. اين مسئله، عامل مهمي در شکل‌گيري شخصيت او بود. خانواده‌اي که تابع اصول ديکتاتوري است معمولاً رشد کودکان را محدود مي‌سازد

!روانشناسی شخصيت محمد رضا پهلوی
باشگاه انديشه اسلامی

Houchang Nahavandi هوشنگ نهاوندی





A new book:

The Last Shah of Iran

Fatal countdown of
A great patriot betrayed by the free world.
A great country whose fault was success


By Houchang Nahavandi
Publisher: The June Press

You can read a short review of this book HERE.

Monday, February 13, 2006

بسياري از انقلابيون دنيا در دوره مبارزه، كاري با مفاهيم مذهبي ندارند، اما اين قضيه در ايران متفاوت است و اين مذهب است كه نقش تعيين كننده در پيشبرد نهضت‌هاي از قاجار به اين طرف دارد

.محمد‌مهدي عبدخدايي در گفتگو با فارس

خواندنی، بخصوص چند نكته مربوط به اصلاحات ارضی و برخی از سوسياليستها

"ما سوسياليست های مصدقی"

"ما سوسياليست های مصدقی چاپ کاريکاتور و تصاوير هجو آميز از حضرت محمد (ص) پيامبر مسلمين جهان را شديدأ محکوم می كنيم"

بسيار خواندنی و خنده دارتر از بيانيه های "حزب ملت ايران"

از سال آينده ماهانه ٣٠ هزار تومان يارانه به هر ايرانى تعلق مى گيرد

"به گفته "مديركل دفتر امور رفاه اجتماعى سازمان مديريت و برنامه ريزى
مسلمانان پوزش بطلبند

احمد رأفت

Sunday, February 12, 2006

peiknet

ديدگاه پيك نت و برادرانشان در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در مورد خطری كه اكنون انقلابشان را تهديد می كند

٢٧ سال پس از انقلاب ٥٧ خطر اینست: بازتولید استبداد و مناسبات شاهانه
!به درك واصل شدن سيد احمد مدنی را از ته قلبم به ايرانيان شادباش می گويم

Saturday, February 11, 2006

هديه ٢٢ بهمنی واشينگتون تايمز به ايرانيان آواره

نازيسم برای توده های عرب كه به پيام های ضد دمكراتيك، آرتش گرا و يهود ستيزش گرايش داشتند يك جذابيت واقعی داشت. در ١٩٣٥، رضا شاه، فرمانروای پرژيا، نام كشور را به ايران تغيير داد تا نشان دهد كه آنها، مانند نازی ها، آريايی بودند. در آهنگی كه در زمان جنگ محبوب بود می خواندند الله در بهشت، هيتلر اينجا


من، يك جوان ايرانی، فرياد می زنم شرم بر تمام شما برون مرزی ها ی به اصطلاح روشن فكر، استاد دانشگاهی و وبلاگ نويس "ايرانی" كه به اين دروغگويی ها هيچ واكنشی نشان نميدهيد. چرا به جای دكتر/مهندس/شاعر گفتن به هم ديگر به چنين مسائلی نمیپردازيد؟ ما چرا بايد وظيفه شما را انجام بديم؟ اين شما ها بوديد كه نسل ما را سوزانديد


در همين مورد: اينجا---و---اينجا


درود بر روان پاك آن ٢٦ سرباز ايرانی كه در همين روز سياه جان خود را فدای دفاع از
آرامگاه رضا شاه بزرگ كردند. خوشحالم كه بی وطنی شما را نمی بينند
کاریکاتوریست ها عذر خواهی کنند

عبدالكريم سروش
:(اطلاعیه سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت

تأسف از اقدام اهانت‌آمیز علیه پیامبر اسلام
!مبارزه با ايدز حکومتی را علنی کنيم

نوشته ای كه الهام افروتن به خاطر بعهده گرفتن مسئوليت چاپ آن در نشريه تمدن هرمزگان در معرض خطر اعدام قرار گرفته است

(روزنامه عصر امروز، آدينه ٢١ بهمن، صفحه ٥ (پ د ف

Friday, February 10, 2006

Saeed Hajjarian

"اگر مقايسه كنيم با زمان شاه (پادشاه ايران را ميگويد)، ما كه هر دو را چشيده ايم، حكم مى كنيم حتماً به لحاظ دموكراسى الان وضع بهتر است. زندان هاى زمان شاه نيست، شكنجه به آن معنا نداريم، مراقبت و اختناق به آن معنا نيست. مثل آن موقع ترس از ساواك و جاسوس نداريم. حرف هايى مى زنند كه شنود هست ولى اصلاً قابل مقايسه با آن زمان نيست. سر مسئله آزادى بيان قطعاً روزنامه ها از روزنامه هاى آن موقع بهتراست. آن زمان روزنامه مستقل نداشتيم. دوقلوهاى كيهان و اطلاعات بودند. گذشته از اينكه تلويزيون چيزى نداشت، خيلى ها تلويزيون نداشتند. كتاب و مجله اصلاً اينقدر رواج نداشت. آن زمان اصلاً امكان نداشت جنبش دو خردادى به وجود بيايد. NGOهاى مستقل و اعتصاب معلم ها براى آنها قابل تحمل و تصور نبود. آن زمان فقط احزاب شه ساخته بودند. به طنز مى گفتند حزب ايران نوين پاينده باد، اندكى هم حزب مردم زنده باد. مدتى بعد هم شاه آنها را درهم ادغام كرد، حزب رستاخيز را ساخت. طولى نكشيد كه همان حزب خود ساخته دولتى را هم تعطيل كرد. به لحاظ معيشتى هم اگر مقايسه كنيم، روستاها خيلى آبادتر شده و استانداردهاى زندگى بالا رفته است. از نظر اطلاع رسانى جامعه چندمنبعى شده است. علاوه بر مطبوعات مستقل، مردم به ماهواره و اينترنت دسترسى دارند. دانشگاه ها توسعه پيدا كرده اند. اين توسعه فرهنگى و سياسى را كسى نمى تواند به عقب برگرداند."

"آرمان ها و واقعيت هاى انقلاب"، گفتگوی شرق با سعيد حجاريان

:برای خوانندگان شيعه

قمه زني وجهه عزاداري را مخدوش مي كند، چهره دين را تخريب مي كند، و فلسفه صحيح اسلامي ندارد

حجت الاسلام هادي قطبي
!دسته تاسوعا و عاشورا در استكهلم

چنانچه دلتان برای دسته های تاسوعا و عاشورا و ديگر مراسم در رابطه با اين مراسم مذهبی تنگ شده است نيازی به مسافرت به ايران نخواهيد داشت

استكهلميان

Thursday, February 09, 2006



!"با كودكان عاشورا"

با كودكان عاشورا عنوان خيمه‌گاهی است كه در "كانون پرورش فكری" كودكان و نوجوانان برپا شده و دارای كارگاه‌های قصه‌گويی برای كودكان است


:همزمان در وبسايت "اخبار روز" ببينيد اخبار روز چيست

Again, here are some pictures from a theatrical show recently put up by the Islamic Republic and its Shiite propaganda experts about the last days of the Iranian government they, and their allies abroad, still so fear. Papers such as The New York Times and The Guardian have done worse, but then they have a different audience.
!ماه "محرم" و "تكاليف" عزاداران

حضرت زينب و حضرت فاطمه زهرا الگوهاى راستين و حقيقى براى زنان جامعه بشرى هستند. پس چه بهتر زنان و دختران ما بويژه در ايام محرم كارى كنند زهرايى و زينبى و به گونه اى در عزادارى ها شركت كنند كه زينبى و زهرايى باشد. نكته مهم و اساسى حفظ حجاب است. هرچقدر خانمها نسبت به اين نكته حساس تر باشند قطعاً فضاى معنوى بيشترى بر عزادارى ها حاكم خواهد شد

(روزنامه ايران (جمهوری اسلامی
نصرالله چمران برآيند رژيم گذشته را خلاف دين و قرآن توصيف و تصريح كرد: رژيم گذشته چون برنامه‌ريزی مشخصی درباره حاكم‌كردن نگاه قرآنی نداشت، بنابراين خلاف قرآن و دين حركت می‌كرد، در حالی كه مردم چون روحيه مبارزه انقلابی داشتند به سمت فعاليت‌های اسلامی و قرآنی رفتند، پس در قبل از انقلاب اين مردم بودند كه دغدغه احيای قرآن داشتند نه حاكميت

فعاليت‌های قرآنی پيش و پس از انقلاب ١

در زمان رژيم طاغوت فعاليت‌های قرآنی اعم از مسابقات و چاپ قرآن از سوی عده‌ای رياكارانه و سطحی انجام می‌شد

فعاليت‌های قرآنی پيش وپس از انقلاب ٢

Wednesday, February 08, 2006

!"جُبن ذاتي پهلوي ها"

مدتي است برخي نويسندگان، در طرفداري از رضاشاه، او را فردي شجاع معرفي مي‌كنند كه خدمات مهمي چون ساخت راه‌آهن سراسري، رفع غائله شيخ‌خزعل و الغاي كاپيتولاسيون و... را به انجام رسانده است؛ حال‌آنكه بررسي‌ها، سنديت اين ادعاها را نيز تاييد نمي‌كنند؛ ازاين‌رو، جهت روشن‌شدن مطلب، به تحليل هركدام از موارد مذكور مي‌پردازيم

"خبرگزاري "فارس
در اسلام چنانچه امام فرمودند شاه نيست. در اسلام تمسك به بيگانگان و تقليد از آنان و تشبه به غير مسلمين حتي در پوشش و لباس هم جايز نيست، چه برسد به قانون اساسي

گفتگوي خبرگزاري "فارس" با اسدالله بادامچيان در رابطه با انقلاب شكوهمند
خاطرات ابراهيم يزدی قاتل و سر بر، از دوران سازماندهي مبارزه تروريستی و مخفي عليه "رژيم ستمشاهي" و "رويدادهاي" پاريس

"خبرگزاري "فارس

masoud behnoud

:واكنش مسعود بهنود به دستگيری الهام افروتن

!نسل های گذشته روزنامه نگاری ايران بارها و بارها از اين گونه مصيبت ها کشيده اند

وبلاگ آقای بهنود

سودجويی اين عاليجنابان برون مرزی از اسيری مردمی كه خود آنها را به اين روز انداخته اند پس از نابودی ايران هم ادامه خواهد داشت. نگران نباشيد
:حتماً بخوانيد

نهادها، تشکل ها و ارگان های مختلف جمهوری جنايت، ملت ایران را به شرکت هرچه باشکوه تر در راهپیمایی "یوم الله 22 بهمن" به عنوان روز رفراندوم هسته ای ایران دعوت کردند

:در اين مقاله از خبرگزاری آفتاب آمده است

امت آگاه ایران اسلامی با حضور پرشور خود در مراسم راهپیمایی 22 بهمن نشان خواهد داد که پرورش یافته مکتب عاشورا هستند و با پیروزی از رهبری عظیم الشان انقلاب اسلامی، هیچ گاه زیر بار ذلت نخواهد رفت

جمعیت دفاع از ملت فلسطین نیز در بیانیه ای تاکید کرد: 22 بهمن روز آزادی ملت ایران و روز پیوند نگاه های مردم به منظور برپایی حکومتی نوین است که خاطره آن برای همیشه در دل شیطان ستیزان باقی خواهد ماند. اعضای جمعیت دفاع از ملت فلسطین با تسلیت ایام عاشورای حسینی به استقبال فجر پیروزی رفته و به همراه مردم آزاده و شریف برای بیعت مجدد با حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در راهپیمایی این روز بزرگ شرکت می کنند و انشاء الله در برابر مقاصد استکبار و صهیونیسم که منطقه را مورد تاخت و تاز خود قرار داده اند، مردم ایران جلوه دیگری از مقاومت جهانی را به نمایش می گذارند

در بیانیه شورای فرهنگی - اجتماعی زنان نیز آمده است: تبریک بیست و هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بر ملت مسلمان خصوصا زنان و دختران شجاع این مرز و بوم گهربار و تاکید بر حق ملی و مسلم ملت ایران در برخورداری از انرژی هسته ای و ایستادگی در مقابل زورگویی ها و ادعاهای توخالی و پوچ آمریکا و زورمداران جهان، ضمن دعوت از مردم سلحشور و شهیدپرور ایران، از زنان غیور و حق طلب سراسر کشور می خواهد تا با حضور گسترده خود در مراسم یوم الله بیست و دوم بهمن ماه، بیعت مجدد خود را در اجرای آرمانهای بلند حضرت امام (ره) و مواضع حکیمانه مقام معظم رهبری اعلام نموده و به صورت یکپارچه و فعال در این راهپیمایی ملی و عظیم شرکت نمایند
!خاطراتی" از انقلاب شكوهمند"

همزمان با چاپ بخشى از كتابی به نام "بازجويى" كه آنرا سايت شرق جمهوری اسلامی برگزيده است، وبسايت عصر نو ی برادران دمكرات، لائيك، جمهوری خواه و تئاتر مصدق بر پا كن برون مرزی نوشته ای را چاپ كرده است كه برای آگاهی خودم در موردی مربوط به نويسنده به آن اشاره ای كنم

برای نسل ۵۷

آن مورد؟ بعد از خواندن نوشته خانم طاهره خرمی ،كه در هلند زندگی مي كند، نامشان را در گوگل جستجو كردم تا كمی با سابقه ايشان آشنا شوم. در چند نوشته، از هم ميهنان ما در كومه له گرفته تا مجاهدين تا يك سايت امنيتی آمريكايی، به همين نام، تكرار می كنم نام نه شخص، در همان محل اقامت اشاره شده است، ولی بعنوان جاسوس جمهوری اسلامی
"انتقاد عبدالکریم سروش از "اقدام روزنامه های اروپایی در توهین به پیامبراسلام

بايد از اين آخوند تحصيل كرده و براستی جنايت كار پرسيد كه اگراقدام روزنامه های اروپایی توهین آميز است، پس اقدامات جنابعالی در شورای گسترش بی فرهنگی چه بود

آفتاب

Tuesday, February 07, 2006

مسابقه برای بهترين كاريكاتور مربوط به هولوكاست در روزنامه همشهری برادران اصلاح طلب

Islamic Republican (i.e. Anti-Iranian) newspaper plans Holocaust cartoons
می بخشيد كه دو سه روز آپديت نكردم، مشغول برگرداندن نوشته آقای نصيبی برای خوانندگان انگليسی زبان بودم

Following is a translation of THIS ARTICLE posted here earlier.


Tomorrow is too late

Open letter from Bassir Nassibi, Iranian filmmaker in exile,
To Shirin Ebadi, winner of the 2003 Nobel Prize

“This Nobel Prize in reality honors the Islamic Republic and an Islamic Iran. It is in the Islamic Republic that Mrs. Ebadi has worked. She showed that work could be done under this Islamic government; that progress will not be achieved with radical feminist slogans.”

Sadegh Zibakalam, head of the welcoming committee for Ebadi, in an interview with Radio Farda


Mrs. Shirin Ebadi,

I may be asked why, more than two years after the Nobel ceremonies brought you fame, honor and capital beyond what you deserve, I’ve decided, while addressing yourself, to talk about the results and consequences of that award.

At the time when, given the joy and enthusiasm felt by many Iranians, doubts about the award and the reason and motive behind it carried unpleasant consequences, I asked the Islamic Republic’s opponents, particularly groups, individuals and organizations with a record of opposition to the regime in its entirety, to look at the matter soberly and with caution. For this I was accused of jealousy and treason. But today, with that inflamed atmosphere in our past, even the very naïve should understand your role and the effect of your presence in salvaging the Islamic Republic.

As you are still on the stage and as it is not clear how much longer you would want to feed off the Nobel, I see a review of your record, after receiving the prize until now, and this time in the form of an open letter addressed to you personally, as necessary. Because we shall translate this text into other languages, I hope to provide open minded people in other countries who remain innocent of the true nature of the Republic of Falsehood and Deception, and those who had high hopes regarding the ramifications of this award in redressing the trampled rights of the suffering people of Iran, with the opportunity to see the truth.

The endurance of one of the most frightful and terrifying regimes in the modern world can be attributed to numerous factors and circumstances, of which we may take into consideration the influence exerted by awards from film festivals, the awards, credits and letters of commendation presented by small and large organizations that claim to defend human rights, and the role of sports arenas. I’ll leave the propaganda in favor of the regime in the area of sports to sports fans and touch the subject here, I think it will suffice, with a brief observation that at a time when there is much talk about inviting or banning the Islamic Republic’s football team, and while other countries do not deem it advisable to send their athletes to the Islamic Republic even for friendly games, Bayern Munich football players go to Tehran and, in a stadium filled with slogans in defense of the Islamic Republic’s nuclear projects, happily play with the football team of the fascist/Talibanist/militarist (according to your own reformist brothers) government of Ahmadinejad.

The regime, always vigilant and mindful of the emotional and political effects of such arrangements, murdered and tortured. It drove millions of young Iranians to drug addiction. It succeeded in lowering the age of the youngest prostitutes to 13. It sold Iranian girls to Arab sheiks. It censured films, books, and newspapers. It made poverty and misery widespread, answered the just cries of the people of Iran with bullets, and sent protesting workers to its dungeons. Meanwhile, it sent the deceitful President Khatami, with his unctuous tongue and wearing the mask of a progressive Mullah, to the political arena (The same Mullah whom, you explicitly stated, you’d vote for again and again were he to run as a candidate ten more times).

Other nations covet the enormous resources of Iran. It is obvious that the presence and endurance of a mafia regime provides them with the best of opportunities for plunder. United States’ secret deals, and the unconcealed looting by European and other states made it necessary for these governments to appease the Mullahs. If we pay attention to the awards and credits bestowed under the pretext of supporting the spread of human rights and step-by-step reforms in the Islamic Republic, we will realize that those thus awarded have all been servants of the regime, that they were born from the belly of the governing body, that they were those who in the scuffles between the regime’s various factions had joined Khatami’s gang, that their report card may even show that they’ve spent a few months in jail, but that such impeachments can also bring prosperity and be a blessing. I’ll refrain from relating various examples, but will fit one example in this letter: Seyed Ebrahim Nabavi, whom it is not clear by what standard has been labeled the prominent satirist of Iran.

Some time ago he received the Prince Claus Award along with 35,000 Euros from the Dutch government. You ought to be familiar with this creature’s record better than I, and know that during Mr. Soroush’s Cultural Revolution, abusing and beating up students was one of Mr. Nabavi’s revolutionary duties. He too, like the butcher Mullah Khalkhali, joined Khatami’s gang and in the recent pseudo-elections (regarding the appointment of a president) crawled under the turban of the murderer, thief and corrupt Rafsanjani. Incidentally, during the awards ceremony Mr. Nabavi himself confessed to ours being an upside down world. He spoke the truth, for instead of charging him for his deeds and handing him over to the arms of justice he was handed an award.

You know perfectly well that Europe’s tributes to the Islamic Republic did not begin nor end with this case. During these years all the awards, credits and generosity of human rights organizations have been allotted to those who, after the arrival of Khatami, had put on the mask of reform, the majority of whom were partners with the regime in killings and atrocities, or had a role in the creation of VEVAK (Ministry of Intelligence and Security) or the Revolutionary Guards.

Mrs. Shirin Ebadi, but you are a lawyer. And you certainly are in the habit of invoking human rights laws in your speeches. Exactly in which paragraph of this charter do they allow for the release of murderers into society without a trial, without studying the motive, without even investigating the scope of the crime? Was not Saeed Hajjarian, Mr. Khatami’s resourceful strategist and one of your reformist associates, a high-ranking security official? How is it possible to be one of the Islamic Republic’s security officials and yet not have been involved in the crimes committed by the regime? Or take Ebrahim Yazdi, who belongs to the so-called “religious nationalists” group and shares your views. He was an important member of the Revolutionary Council during the murderous reprisals that followed the revolution, in courts that had neither defense lawyers nor any regard for the rights of the imprisoned; was he not responsible for the execution of prisoners? Or take Farshad Amir Ebrahimi. Who was he? He was a member of the Basij militia; he was a member of Ansar Hezbollah; he belonged to teams that pursued regime’s opponents. He also claims, for whatever reason, to have distanced himself from Hezbollah. He came to you and related what he had to say. But what of his actions while in Hezbollah? Did he not take part in any atrocity? We don’t know and you, until such time as he is tried by a competent court, cannot give an opinion one way or the other. Who acquitted him? You? Do you, or any other lawyer, have the authority to pass verdicts? This individual too, without his past deeds ever becoming known, acquitted himself with your help and joined the reformists.

In connection with Amir Ebrahimi’s case you spent ten days in jail. Do we even have such 10-days-in-prison prisoners in the Islamic Republic? Even temporary arrests in the Islamic Republic sometime last several months. How were you treated while you were in prison? Were you tortured? Did they, you’ll excuse me, shove your head down the toilet hole as they did with Ahmad Batebi? Was the condition inside your prison similar to that of Zahra Kazemi’s prison or the women’s quarters in the dungeons of the Islamic Republic? Yes, I’m referring to the female section of Evin prison. I’m speaking of a place where very young girls were condemned to death for simply having distributed a single leaflet, where the guards, duty bound and serving Shiite Islam, raped them before execution (pardon me, “entered into a contract of temporary marriage” with them). And of course the nymphs in paradise who see to the sexual needs of Mullahs are virgins, but virgin girls who are pious and Moslem, not the “corrupt on earth” variety. Having thus benefited from Islam’s kind disposition, Hezbollahi brothers take the executed girl’s dowry, along with box of sweets, to her parents. Mrs. Shirin Ebadi, these are not fantasies. These are the realities of those prisons in the Islamic Republic that are not put on display. Ask those who arrange your travels around the world to provide you with some documentary films such as A Few Simple Shots by Joseph Akrami, or Tree That Remembers by Masoud Raouf, or Utopia and Epitaph by Moslem Mansouri. You will see and you will realize that even with hundred Nobel Prizes one cannot wash all that blood and corruption off the face of the Islamic Republic.

But those ten days too were recorded in your human rights dossier and proved to have been quite helpful, and necessary for your Nobel award. There are many researchers and scholars that even under the present condition, knowing the risks and under very difficult circumstances, without receiving an award or without wanting one, are active in many fields. Such efforts are of a personal nature, having to do with the individual’s viewpoint and humanist inclinations; what do they have to do with the Nobel? You are a lawyer, and it is your duty to respect the pledge attorneys take as they commence their profession. It is a duty. It does not require cash prizes. It does not require welcoming or departure committees. And those who betray their professional duties should be reprimanded. It’s like awarding a doctor a Nobel for the medical treatment of her patients.

But awarding you with the Nobel had other reasons. What better way to know these reasons from the lips of the spokesperson for the Nobel Peace Committee, who in an interview with Farad Rahimi, a political activist in Norway, said the following:

“With the election of Khatami in 1997 there was much hope and expectation. Now it seems that this reform movement has lost some of its steam and meaning. It is hoped that this award can breathe new life into the body of the reform movement.”

Were they to compile all your many slogans in defense of your darling president during these two years, they may not be able to fit them all in a single volume.

You have given opinion on every subject. Sometimes you’re an expert in the study of atoms, sometimes a religious missionary. Sometimes you become a historian and speak of Cyrus and the Achaemenids, sometimes you can’t see what is in front of you. While abroad, you appear in the role of a modern woman, and while inside the Islamic Republic change your appearance to that of women from the Stone Age to comply with the regime’s reactionary rules.

During these years, anyone faced with a catastrophe, anyone who came under the regime’s surveillance, believing they had found a shelter would choose your office to plea for justice. Well, could you tell us if there was a single case taken up by you and your office during these years that yielded a positive result? Have any of your short or long announcements had any effect on the regime’s behavior? If not, then what is the difference between you, enjoying international fame and with vast financial resources at your disposal, with a nameless attorney whose hands they’ve bound? They say the regime is ruthless and that you fear it. Firstly, why then do you try to protect the ruthless regime? Secondly, if you too are supposed to be scared, and if your presence is no different than your absence, then what was the motive behind so many celebrations and so much fervor, rejoicing and enthusiasm?

Were your behavior so neutral and indifferent! Your role is not only not neutral, it is carefully calculated, planned and played precisely with an effect in mind. Today everyone knows that the slurring over of the case of murders better known as the “chain killings” was undertaken by Khatami and the 6th Majless, but not everyone, particularly human rights organizations, may know that you were responsible for bungling the case of Zahra Kazemi. At the time I of course predicted your cooperation with the Islamic Republic in the misrepresentation of the case, but I did not have many listeners. Now, Stephan Kazemi, Zahra Kazemi’s son, twice during the conference of the Association of Women’s Studies in Vienna (webcasted via Paltalk also) and in a meeting of Women’s Network in Frankfurt explicitly stated that besides performing in front of television cameras you did nothing positive in relation to his mother’s case, adding (the substance of what he said):

“I’m not the selfish and self centered young man you knew before, one who fought only for his mother’s rights. Today I share the pains of many others, particularly those families that have been denied justice. My hero today is Dr. Shahram Azam, who did something that the Canadian government or my lawyer, Mrs. Shirin Ebadi, refuse to do. Ebadi, although she was my lawyer, would not even phone me during her visits to Montreal. I believe that when it comes to human rights there is not much room for political games.”

How did our people benefit from your numerous trips to Europe and the United States and all your speeches? Any other outcome besides our intellectuals abroad providing the regime with the opportunity to give birth to a child that it had nurtured in the belly of its reformist gimmick and who was named Ahmadinejad? Congratulations for your newborn! Yes, we should ask these intellectuals who had arranged your travels and advertised your programs (from Reza Barahani to Karimi Hakkak, Mehrangiz Kar to Abbas Milani, …and Ms. Shahrzad Mojab, whose participation in these shows was especially regrettable) how it was that they did not know of the objectives hiding behind your award when the Nobel committee stated the reason for its awarding you the prize as you being an Iranian, a Moslem and a woman.

I’ll relate to you, and to those who might still have illusions regarding your objectives, another example of the reaction of our younger generation to your claims. You and all Iranians know Sayeh Saidi Sirjani, but other individuals concerned with human rights issues around the world may not be familiar with her name. Sayeh is the daughter of Ali-Akbar Saidi Sirjani, the scholar, historian and prominent Iranian writer who after being fraudulently charged and arrested by the Islamic Republic underwent the most painful and barbaric forms of torture. They eventually injected him with a chemical and murdered him, closing his case with the announcement that he had suffered from a heart attack. Sayeh, herself a legal expert, without anyone paying attention to her cries, declared Mohammad Khatami and Hossein Shariatmadari, chief editor of Keyhan, to have been responsible for her father’s murder.

When you claimed to be admired by Iranian women and youth, Sayeh became furious and reacted to your claims sharply. Yes, her reaction was sharp and angry, but if I or anyone else were to feel the pain and suffering she holds in her bosom, and to comprehend the nightmare that should always be her companion, we ought not expect her to address the Islamic Republic’s defenders in a mild manner. Begging the pardon of the Grand Dame of Peace, I’ll quote a small excerpt from Sayeh Sirjani’s statement without altering her manner of address:

“Ebadi, shame on you for becoming more expert in fabricating lies than the officials of the Islamic Republic. May we be protected from the lust for power and doubly protected from your gaudiness. Today you’ve humored us again with the statement that the Islamic Republic has made vast progress in the area of the rights of women and children. Have you even seen the children of shantytowns? Do you know of the imprisoned youth? Of the young people who for years have suffered with material and spiritual poverty, non-existence of worthy professors and the absence of a free press? Woman, an Iranian child is an Iranian child, whether in the street, in shantytowns, in university or working as a peddler in the thriving Bazaars of the charlatans ruling Iran. You claim, ‘My reward was much welcomed by Iranian women and young people.’ Ebadi! I’m an Iranian woman. I’m a young Iranian. I say keep your prize…”

Your latest statements concern the nuclear issue. Let us first read an excerpt from an article in Peyknet, the loudspeaker of a part of Tudeh Party (the same group that, as though their Imam is still alive, seems to have been entrusted with his duty of defending ideological positions against imperialism):

“In an interview with Saudi Arabia’s Al Arabiya television, Shirin Ebadi, winner of the Nobel Peace Prize and founder of the Center for Defense of Human Rights in Iran, said regarding the possible US attack against Iran, ‘People have some mild complaints against the government, but in the case of an attack from a foreign enemy, they’ll stand united against that enemy.’”

Do you not owe your fame, reputation and the money placed in your bank account to these same (according to the officials of your regime) imperialists? Were not your many travels, with the huge fees and expenses they involved, provided for from the US budget and the budget of other aggressive states? I don’t know what people will do in response to a nuclear attack, and I don’t give too much value to the bellicose posturing of the US, Europe and the Islamic Republic, and I’ve said many times that they only think of their own economical and political interests. Mr. Bush too, should US interests dictate, will change the Axis of Evil to the Axis of Trade.

But you, why do you belittle and downplay our people’s voice to this extent and claim that they only have some mild complaints? Would all the atrocities committed by this regime during these 27 years occasion only some mild complaints? Even before its founding this regime had turned on its human ovens by setting fire to Abadan’s Cinema Rex (where some 400 people were burned alive), and to this add the first wave of executions by your Islamic government, the disabled, the homeless, the victims of the war with Iraq, and the thousands killed, only in 1982 and 1988, after one-minute trials and resting in mass graves. Let me mention another atrocity committed by the revolutionary guards. In an incident in the town of Azar Shahr, these security forces beheaded the city’s police officers (the town had 40 police officers) in front of their victims’ wives, children and relatives. Cars passing through the town were forced to drive over their remains.

These people, with all their bereavement, and all the humiliation and punishment they’ve endured, they have only some complaints? That’s interesting.

I don’t know how people will react towards a foreign enemy, but I do know that in Iran, those who benefit from such injustice and cruelty, be they “radicals”, “conservatives”, “fundamentalists”, “reformers” or some such garbage, they are all made of the same cloth and are the enemies of our people. When living in a black abyss under the bayonet, what will be the advantage of having them fear a foreign enemy?

For our people to set themselves free, there is no alternative left but overthrowing these criminals, whether or not they get their atom bomb. But in the free Iran of tomorrow, what will be the fate of those individuals who helped sustain this regime? Will the possession of a Nobel Peace Prize result in the reduction or the sharpening of the punishment? I don’t know. Just be cautious. Tomorrow is too late.

Friday, February 03, 2006

تئاتر عاشورايی به نظر من شاخه عظيمی از فرهنگ ماست و بايد به آن بها داد

پری صابری، كارگردان صاحب ‌نام تئاتر كشور


در همين مورد
اگر مسلمانان سلمان رشدی را اعدام می كردند امروز ديگران جرات جسارت به پيامبر اسلام را نمی يافتند

سيد حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان
درگیری ماموران بنیاد مستضعفان و نیروی انتظامی با مددجویان مرکز نگهداری دختران فراری

آفتاب

Thursday, February 02, 2006

Manoke Khodabakhshian may sing the praises of Afshin Molavi as a young "Iranian" working for the benefit of Iran, as he does with the Reza Aslan, of the "Islamic Republic is a democracy" fame, but then again Manoke is, according to himself at least, an informed commentator.

I wish to thank Sheda Vasseghi for her vigilance, her commitment to independence and freedom for our occupied motherland, and for sending me the following. Thank you dear Sheda.


A response to Afshin Molavi, the author of “Our Allies in Iran,” The New York Times, Final, Section A, p. 27, col. 1, Nov. 3, 2005

By: Sheda Vasseghi

I am a little late for this response, but better late than never. I cannot comprehend why individuals from whom we have higher expectations continue to write such misleading articles depicting members of the Islamic Republic as “democrats” and “reformists.”

The only allies the free world has in Iran are its people. However, 27 years of oppression, torture, and injustice has left the people inept to cope with such a bloodthirsty, backwards, and inhumane regime which rules by the Shari’a laws and has no tolerance for anything democratic or secular. The jails are filled with political prisoners and thousands have been assassinated by the Islamic Republic agents both in Iran and abroad. So how can sanctions by the western countries isolate a “democratic power” that does not exist?

Ahmadinejad was not “elected” by the people. His appearance on the scene is a direct sign that within that regime there is a fight for power – the traditional mullahs versus the Islamic militia. Mr. Molavi is quite aware of the election process in Iran and should know that its core and basis is not democratic, let alone the final results. Candidates must first obtain approval from a non-elected body called the Negahban Committee and only Shi’a muslim men can run for presidency. From the 1000 candidates during the 2005 elections, only seven were allowed to run one of which was Ahmadinejad. What is Mr. Molavi talking about?

Ex-president Khatami was not a reformist. He is a corrupt, smooth-talking mullah like the rest of the regime’s men – Khamanei, Rafsanjani, Mesbah Yazdi, and Moin – who bought time for the Islamic Republic by fooling liberal westerners and hopeful Iranians. Fool us once, shame on you; fool us twice, shame on us!

There should be no dealings with this regime. There can be no real change or reform in Iran until the dictatorship theocracy is gone. There can be no human rights, economic growth, social freedom, and future for Iranians until this terrorist-breeding regime is destroyed. It is reassuring to see that much has changed in the past two months and the Islamic Republic has been condemned by public opinion worldwide.

The revolution of 1979 occurred because Iranians were influenced by a group of bitter and irresponsible political activists endorsing Khomeini. Mr. Molavi claims that “the authoritarian theocracy that followed was not the aspiration of middle-class Iranian revolutionaries, who lost the post-revolution power struggle to supporters of Ayatollah Ruhollah Khomeini.” As a child who witnessed the revolution, I remember the popular slogan by the demonstrators – “independence, freedom, and Islamic republic.” Around September 1978, we began to hear Khomeini’s name as the leader of the movement and soon thereafter the revolution was carried out in his name. The main secular opposition group at the time representing the “middle-class” Iranians – Jebheyeh Meli -- was led by individuals such as Dr. Kareem Sanjabi, who in 1979 during an interview with the BBC stated that “…Khomeini is the type of personality that may take hundreds of years for a man of his status and caliber to appear in a society and I, as a representative of Jebheyeh Meli, ask the people of Iran to honor such a great person…” and he was certain if free elections were held, Iranians who are 98% Muslim would vote for a government based on Islam. In another interview, Dr. Sanjabi claimed that the mullahs do not want to be direct rulers but rather the monitoring body. These are only a couple of examples as to what the representatives of the middle-class Iranians were saying to their followers during the most pathetic time in Iranian history. It is even more important to note that statements such as these were made while the late Shah was still in Iran and in power.

No one disputes that the Pahlavi regime made mistakes, but if Mr. Molavi calls the late Shah a dictator, it is beyond me to understand how he can call Khatami a reformist. The torture and crimes the Iranians have faced by the agents of the Islamic Republic are in no form comparable with the Pahlavi regime. These acts against humanity were committed by the Islamic Republic under Khatami’s watch and will continue as long as the mullahs are in charge. He is not a reformist, mullahs are not reformists, religious fanatics are not reformists, and the Islamic Republic representatives are not reformists. It is indeed an irony that a handpicked revolutionary guard like Ahmadinejad was exactly what Iranians needed at this crucial time in history, because people like Mr. Molavi can no longer present these barbaric and backward agents as “reformists.”

Mr. Molavi will probably argue that he is a journalist and not an activist. Well, journalists are bound by duty to research all aspects of a subject and report it in its entirety without personal thoughts. If they give opinions, then their work is not a product of neutral journalists. Mr. Molavi clearly gives political advice regarding policies towards the Islamic Republic and cannot hide under the journalist umbrella. As such, his article is inaccurate and biased to the benefit of the current regime.

The only way Iran has a chance at becoming a secular, democratic, thriving nation is to bring down the current regime. There is no room for reforms, negotiations, or business dealings as long as the clerics and the basijis are in charge of that country. The people of Iran learned their lesson at a heavy cost and wish for the clerics to return to their mosques where they belong. Since 9/11, the West also learned painful and unforgettable lessons from tolerating and ignoring Islamic militants. The Islamic Republic must and will collapse.

Wednesday, February 01, 2006

!انقلاب اسلامي ايران آرزوي پيامبران بود
!ملت ايران بايد با در نظر داشتن قيام امام حسين به ارزش كار خود در بهمن ٥٧ بيافزايند

حجت‌الاسلام رزاقي، "استاد" حوزه علميه قم
تنها تمدن و فرهنگي كه مي تواند بشريت را نجات دهد و شعار آزادي و آزاديخواهي را به تمام جهان منتقل كند، اسلام است... اگر دين ( يعنی دين خود اين آقا) و سياست در كنار هم قرار نگيرند انسان‌ها آلوده و فضاي زندگي آنان تلخ خواهد شد

رئيس شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي فارس، در مراسم گراميداشت ورود خمينی به كشور
"نمايشگاه «از نهضت حسيني تا انقلاب خميني

برنامه‌هاي متنوع اين نمايشگاه "فرهنگي هنري" : برگزاري مسابقات متعدد فرهنگي -هنري، تونل انقلاب، ماكت خانه اهل بيت عصمت و طهارت، تعزيه‌خواني، پرده‌خواني و نمايش‌هاي ميداني

"خبرگزاری "فارس
دستگاه قضايي ايتاليا با نقض حكم اوليه خود، حساب سفارت جمهوری اسلامی را آزاد كرد

بازتاب